27 ذی الحجة 1439 هـ برابر با 16 شهریور ۱۳۹۷ هـ و ٧/٩/٢٠١٨ م
مطالب مهم خطبه اول: داستان مباهله / هویت مباهله کنندگان / جایگاه اهل بیت(ع)
مطالب مهم خطبه دوم: بحران ادامهدار / وضعیت خطرناک / تلاش برای پایان دادن به قضیه فلسطین / چه کسی مسئول قربانیان حوادث ترافیکی است؟ / عاشورا، موسم آگاهی
خطبه اول:
خداوند متعال در کتاب عزیز خود میفرماید: «الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَلَا تَكُنْ مِنَ الْمُمْتَرِینَ * فَمَنْ حَاجَّكَ فِیهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللهِ عَلَى الْكَاذِبِینَ» صدق الله العظیم.
این آیه به حادثه مهمی در زندگی پیامبر خدا(ص) اشاره دارد. حادثهای که به صورت مشخص در بیست و چهارم ذی الحجة سال نهم هجری روی داد و روز مباهله نام گرفت. ما به بازخوانی ماجرای مباهله نیاز داریم تا از مفاهیم، نتایج، درسها و پندهای آن بهره ببریم.
داستان مباهله
در تاریخ آمده است که گروهی از مسیحیان به ریاست اسقف نجران به دعوت پیامبر خدا به مدینه آمدند. در آن زمان نجران مرکز دین مسیحیت در جزیرة العرب بود. در این هیئت بیش از شصت نفر از بزرگان مسیحیت حضور داشتند. هدف پیامبر خدا از این دعوت این بود که باب گفتگو با اهل کتاب که در آیه شریفه «قُلْ یا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَینَنَا وَبَینَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا الله وَلَا نُشْرِكَ بِهِ شَیئاً وَلَا یتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضاً أَرْبَاباً مِنْ دُونِ الله» آمد، باز شود. به رغم موضع اسلام در قبال به صلیب کشیده شدن حضرت مسیح(ع) پیامبر از هیئت مسیحی در مسجد مدینه استقبال کرد و از این که مسیحیان وارد مسجد شوند ناراحت نشد. این برخورد پیامبر خدا، تأیید کننده این نظر فقهی است که به جواز ورود مسیحیان و اهل کتاب به مسجد قائل است.
از این هم فراتر، تاریخ مینویسد که وقتی زمان نماز و دعای مسیحیان فرا رسید، آنان از پیامبر خدا اجازه خواستند که در مسجد او نماز بخوانند و زنگهای خود را به صدا درآورند. پیامبر خدا نیز به آنان اجازه داد. یاران عرض کردند: آیا به دیگران اجازه میدهید که در مسجد شما نماز بخوانند؟ حضرت فرمود: به آنان کاری نداشته باشید. آنان نیز در گوشهای مسجد به عبادت پرداختند و در برابر چشم مسلمانان نماز خود را به جای آوردند. این برخورد نشان دهنده اوج برخورد باز اسلام است. این که اسلام میپذیرد پیروان ادیان دیگر با آزادی تمام عقاید خود را بیان کنند.
آری! اسلام در قبال شرک موضع قاطعی دارد؛ زیرا وقتی شرک انسان را به عبادت سنگ و ستارگان و خورشید دعوت میکند، در واقعیت توهین به ذات خداوند و انسانیت انسان است.
سپس گفتگو آغاز گردید. ابتدا پیامبر خدا آغاز به سخن گفتن کرد. این که اسلام برای الغای ادیان پیشین نیامده است. بلکه آمده است تا آنها را کامل گرداند. آمده است تا تورات و انجیل را تصدیق کند. او از مردم میخواهد که به همه پیامبران ایمان داشته باشند و میان آنها تفاوتی قائل نشوند. آنها هر کدام در زمان خویش، رسالت خود را انجام دادند. او برای پیامبران ویژگیهایی خدایی و الوهیت قائل نیست. باور دارد که پیامبر خدا نیز مانند پیامبران دیگر بشر است. از این رو درباره خودش فرمود: «إِنِّی عَبْدُ اللهِ آَتَانِی الْكِتَابَ وَجَعَلَنِی نَبِیاً * وَجَعَلَنِی مُبَارَكاً أَینَ مَا كُنْتُ وَأَوْصَانِی بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ مَا دُمْتُ حَی»، «إِنَّمَا الْمَسِیحُ عِیسَى ابْنُ مَرْیمَ رَسُولُ الله وَكَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَى مَرْیمَ وَرُوحٌ مِنْهُ» و خداوند متعال فرموده است: «لَنْ یسْتَنْكِفَ الْمَسِیحُ أَنْ یكُونَ عَبْداً للهِ وَلَا الْمَلَائِكَةُ الْمُقَرَّبُونَ وَمَنْ یسْتَنْكِفْ عَنْ عِبَادَتِهِ وَیسْتَكْبِرْ فَسَیحْشُرُهُمْ إِلَیهِ جَمِیع».
سپس با توجه به ادعای برخی از مسیحیان به موضع حضرت مسیح در روز قیامت اشاره نمود: «وَإِذْ قَالَ اللهُ یا عِیسَى ابْنَ مَرْیمَ أَأَنْتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِی وَأُمِّی إِلَهَینِ مِنْ دُونِ اللهِ قَالَ سُبْحَانَكَ مَا یكُونُ لِی أَنْ أَقُولَ مَا لَیسَ لِی بِحَقٍّ إِنْ كُنْتُ قُلْتُهُ فَقَدْ عَلِمْتَهُ».
در اینجا اسقف نجران نیز زبان به سخن گشود و گفت: ولی او فرزند خداست. دلیل ما هم روشن است. چون او مانند بقیه انسانها از پدر به دنیا نیامد. شما هم چنین عقیدهای دارید. پیامبر خدا در پاسخ به فرمایش الهی استناد کرد: «إِنَّ مَثَلَ عِیسَى عِنْدَ الله كَمَثَلِ آَدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ كُنْ فَیكُونُ». اگر ولادت بدون پدر موجب شود که او فرزند خدا خوانده شود، حضرت آدم به این عنوان سزاوارتر است. چون او بدون پدر و مادر به دنیا آمد.
اسقف عرض کرد: ولی تفسیرتان چیست که او مردهها را زنده میکرد و نابینا و فرد مبتلا به پیسی را شفا میداد، از درون زمین خبر میداد و از آنچه مردم در خانههایشان ذخیره کرده بودند، اطلاع داشت. آیا اینها از ویژگیهای الوهیت نیست؟ در اینجا پیامبر خدا به همان چیزی اشاره داشت که خداوند متعال اشاره داشته است. همه اینها معجزه است و تمام معجزههای پیامبران به اذن و قدرت خداوند هستند: «وَ رَسُولاً إِلَى بَنِی إِسْرَائِیلَ أَنِّی قَدْ جِئْتُكُمْ بِآَیةٍ مِنْ رَبِّكُمْ أَنِّی أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّینِ كَهَیئَةِ الطَّیرِ فَأَنْفُخُ فِیهِ فَیكُونُ طَیراً بِإِذْنِ الله وَأُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَالْأَبْرَصَ وَأُحْیی الْمَوْتَى بِإِذْنِ الله وَأُنَبِّئُكُمْ بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِی بُیوتِكُمْ إِنَّ فِی ذَلِكَ لَآَیةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ».
بعد از آن پیامبر خدا این گفتگو را با آوردن دلایل روشنی برای نبوت خود پایان داد. این که نامشان در انجیل نیز آمده است و خداوند نیز بدان اشاره کرده است. خداوند فرموده است: «وَإِذْ قَالَ عِیسَى ابْنُ مَرْیمَ یا بَنِی إِسْرَائِیلَ إِنِّی رَسُولُ الله إِلَیكُمْ مُصَدِّقاً لِمَا بَینَ یدَی مِنَ التَّوْرَاةِ وَمُبَشِّراً بِرَسُولٍ یأْتِی مِنْ بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَدُ».
با وجود دلایل روشن و منطقی قوی پیامبر خدا(ص) اسقف نجران و همراهان او همچنان بر مواضع خود پافشاری کردند و توجهی به گفتههای پیامبر نکردند با منطقی مشابه، به منطق پیامبر پاسخ دادند و به داشتههای خود بسنده نمودند: «كَذَلِكَ زَینَّا لِكُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ».
هویت مباهله کنندگان
چون گفتگو به نتیجه قطعی نرسید و مسیحیان نجران بر موضع انکار و سرپیچی خود باقی ماندند، آیهای که در ابتدای خطبه تلاوت کردیم نازل شد. این آیه به مباهله دعوت کرد که در آن زمان شناخت شده نبود. خداوند فرمود: «فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ الله عَلَى الْكَاذِبِینَ». این دعوت از هر دو گروه میخواهد که یک جا جمع شوند. گروه پیامبر خدا و گروه مسیحیان نجران و سپس هر کدام از خداوند بخواهند که گروه دیگر را از رحمت خود دور کند و اگر حقیقت را میدانند ولی آن را انکار میکنند، عذاب خود را بر آنان نازل نماید.
پیامبر خدا ماجرای وحی را با مسیحیان نجران در میان گذاشت و از آنان خواست: عزیزترین کسان خود را بیاورند و من نیز عزیزترین کسان خود را خواهم آورد. آنگاه بیایید مباهله کنیم. اگر من راست گفتم، لعنت بر شما نازل شود و اگر من دروغ گفتهام، لعنت بر من نازل شود. مسیحیان قبول کردند و پذیرفتند که فردا بازگردند.
در تاریخ آمده است که پیش از فرارسیدن مباهله، اسقف نجرآنهمه را جمع کرد و به آنان گفت: اگر با کسانی غیر از اهل بیت و جمع زیادی از اصحاب و یاران برای مباهله با آمد، به این معناست که میخواهد ما را بترساند و ادعای او واقعیت ندارد؛ اما اگر با اهل بیت و نزدیکترین مردم به خود برای مباهله آمد، با او مباهله نکنید. او در گفتههای خود صادق است و اگر دروغگو باشد، عزیزترین کسان خود را در معرض عذاب و طرد از رحمت الهی قرار نمیدهد.
صبح که شد پیامبر خدا آمد در حالی که حسن را در آغوش داشت و دست حسین را در دست گرفته بود، فاطمه در پشت سر آن حضرت قرار داشت و علی پشت سر فاطمه میآمد.
این صحنه مسیحیان نجران را تکان داد و هر چه آماده کرده بودند فرو ریخت. چون اگر پیامبر خدا به دین خود ایمان نداشت، عزیزترین افراد خود را نمیآورد. مسیحیان به خوبی از جایگاه و منزلت فاطمه، حسین و حسین و علی(ع) در قلب پیامبر خدا آگاهی داشتند. چون آنانهمانهایی هستند که این آیه دربارهشان نازل شده است: «إِنَّمَا یرِیدُ الله لِیذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَیطَهِّرَكُمْ تَطْهِیراً». در اینجا یکی از اعضای هیئت نجران مسیحیان اظهار داشت: «من چهرههایی را میبینم که اگر خدا بخواهد کوهی را از جایش برکند، به خاطر آنها برمیکند، مباهله نکنید و گرنه هلاک خواهید شد و کسی از مسیحیان تا روز قیامت در روی زمین باقی نخواهد ماند.» مسیحیان تصمیم گرفتند که مباهله نکنند و برای تنظیم رابطه خود با مسلمانان توافق صلح امضا کنند و سالم به دیار خود بازگردند.
جایگاه اهل بیت(ع)
این حادثه بدون تردید نشان دهنده جایگاه و منزلت اهل بیت(ع) نزد پیامبر خداست. چون آنان به اشاره پیامبر، عزیزترین افراد در قلب او هستند. هیچ کس تردید ندارد که این آیه درباره آنان نازل شده است. این آیه به صورت ویژه شأن و مقام حسن و حسین(ع) را بیان مینماید. این که آن دو فرزندان پیامبر خدا هستند. این آیه پاسخ به کسانی است که ادعا دارند فرزندان زهرا(س) فرزندان پیامبر خدا نیستند. این آیه هم چنین نشان میدهد که زهرا(س) به تنهایی عصاره تمام زنان مسلمان است. چون در این آیه، نساءنا به حضرت زهرا(س) اشاره دارد و علی(ع) نیز جان و نفس پیامبر خداست؛ یعنی علی(ع) محصول روحیه، خردورزی و تربیت پیامبر خداست و تمام گفتارها و رفتارها و موضعگیری علی(ع) گفتارها و رفتارها و موضعگیریهای پیامبر خداست.
این آیه آمد تا اهمیت گفتگو در اسلام را نشان دهد. این که اسلام دین گفتگوست و خشونت و تنش در برابر دیگران در اسلام جایی ندارد. این که در صورت بروز اختلافات، باید از روشهای آرام علمی استفاده کنیم. حتی اگر این گفتگو نتیجهای در برنداشت و اختلاف به نزاع رسید، خداوند از ما میخواهد که بر مشترکات تأکید کنیم. باید اختلافات را به خداوند حواله نماییم. چون خداوند میداند که با دروغگو و منکر واقعیت چه کند. خداوند در این باره میفرماید: «إِلَى الله مَرْجِعُكُمْ جَمِیعاً فَینَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ فِیهِ تَخْتَلِفُونَ» و محاسبه نیز بر عهده خداوند است: «إِنَّ إِلَینَا إِیابَهُمْ * ثُمَّ إِنَّ عَلَینَا حِسَابَهُمْ».
از این رو میتوان گفت که نقش مباهله فقط به این حادثه ختم نمیشود. بلکه میشود در هر اختلاف فکری، دینی، مذهبی، سیاسی و... از آن استفاده کرد. ما به این روش در مدیریت درگیری میان ادیان، مذاهب و افکار دیگر شدیداً نیاز داریم تا تنش افزایش نیابد و درگیریها و فتنهها به راه نیفتد. به این ترتیب هویتهای گوناگون در فضایی آکنده از صلح، ثبات، امنیت و همکاری در کنار یکدیگر همزیستی خواهند داشت.
خطبه دوم:
بسم الله الرحمن الرحیم
ای بندگان خدا! شما و خودم را توصیه میکنم که به پیامبر خدا اقتدا کنیم. چون چند روز دیگر با حلول ماه رمضان، وارد سال جدید هجری 1440 خواهیم شد. پیامبر خدا در آستانه سال جدید، دو رکعت نماز میخواند و بعد از فراغت نماز این دعا را میخواند: «اللَّهُمَّ أَنْتَ الْإِلَهُ الْقَدِیمُ وَ هَذِهِ سَنَةٌ جَدِیدَةٌ فَأَسْأَلُكَ فِیهَا الْعِصْمَةَ مِنَ الشَّیطَانِ وَ الْقُوَّةَ عَلَى هَذِهِ النَّفْسِ الْأَمَّارَةِ بِالسُّوءِ وَ الاشْتِغَالَ بِمَا یقَرِّبُنِی إِلَیكَ یا كَرِیمُ یا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِكْرَامِ؛ خدایا تویى معبود ازلى و این است سال نو، در این سال از تو درخواست میکنم حفظ شدنم را از شیطان و قدرت و غلبه و بر نفس فرمانده به گناه و مشغول بودن به آنچه كه مرا به تو نزدیك میکند، ای صاحب بزرگى و بزرگوارى.» سپس میفرمود: «رَبَّنَا لا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَیتَنَا وَ هَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ؛ پروردگارا دلهای ما را بعد از آن كه هدایتمان فرمودى منحرف مكن و از نزد خود رحمتی به ما ببخش، همانا تو بخشندهای.»
پیامبر خدا از ما میخواهد که این سال را مانند خیلیها با لهو و لعب آغاز نکنیم. بلکه با یادآوری صفات و نامهای نیکوی الهی، به سوی خداوند روی بیاوریم. از خداوند بخواهیم که به ما در برابر شیطانی که در کمین ما نشسته است و نفس امارهمان، کمک کند. به ما مدد کند که ثابت قدم و استوار باقی بمانیم. نباید متزلزل شویم. در این صورت سال آتی ما بهتر از سال گذشته خواهد شد. سالی که شاید در آن دچار انحراف، کوتاهی و فرصت سوزی نشویم. اگر چنین کردیم خواهیم توانست در برابر چالشهای دشوار که بسیار هم هستند، ایستادگی کنیم.
بحران ادامهدار
از لبنان آغاز میکنیم. رویدادهای هفته گذشته ثابت کرد که گروههای سیاسی جدیتی برای ارائه راه حل ندارند. راه حلهایی که کشور را از حالت رخوت در امر تشکیل کابینه دولت نجات دهد. از این رو بحرانهمچنان به حال خود باقی است. نگرانی ما این است که این وضعیت طولانی شود. سؤال لبنانیها این است: جریانهای سیاسی منتظر چه چیزی هستند؟ با این که همه میدانند توافق، کلید راه حلهای این کشور است و جز با دادن امتیاز توافق به دست نمیآید، چرا با هم توافق نمیکنند و امتیاز نمیدهند؟
با توجه به توازن طایفهای، هرگونه سرمایهگذاری روی بازی گزیدن انگشتها یا تغییرات بیرونی، دستاوردی نخواهد داشت. چون هیچ کس خواهان اختلال در توازن طایفهای نیست. در عین حال در آستانه سال تحصیلی جدید، درد و رنج ناشی از مشکلاتی معیشتی مردم نیز افزایش یافته است. به این خاطر از همه جریانهای سیاسی میخواهیم که از حسابهای شخصی و فردی خود دست بردارند. باید به مردم این کشور امید ببندند که عنان رهبری خود را به دستشان دادهاند. باید از خشم مردم بترسند. چون وعدهها، هراس افکنی ها و دامن زدن به حساسیتها، مردم را آرام نخواهند کرد.
جریانهای سیاسی نباید خطای دیگران در کشورهای دیگر را در لبنان تکرار کنند. آنها به درد و رنج مردم توجه نکردند. گمان بردند که سکوت مردم نشان دهنده تأیید عملکردشان است؛ اما آینده عکس آن را نشان داد.
اما در کمال تأسف میشنویم که برخی از جریانهای سیاسی اظهار میدارند که امور کشور به آنها محول شده است. در حالی که خطرات اقتصادی و مالی و تهدیدات خارجی ناشی از حوادث منطقه در انتظار کشور است؛ اما همه اینها باعث نمیشود که برای مقابله با این وضعیت، تمام توان خود را به کار گیرند و مسئولانه برای حمایت از کشور در برابر این خطرات کاری صورت دهند یا لااقل از تأثیر این بحرانها بر وضعیت کشور بکاهند.
امید ما همچنان به علاقهمندان به کشور است. همانهایی که در برابر فساد صدای اعتراض بلند کردهاند و به نفع میهن از حسابهای شخصی خود دست برداشتهاند و به این فکر میکنند که لبنان تنها گزینه مردم آن باشد و مردم به کشورهای دیگر رهسپار نشوند. این که لبنان قوی، عزتمند و آزاد باشد و به دروازه دیگران گدایی نکند.
وضعیت خطرناک
به عراق میرسیم که از وخامت اوضاع در یکی از مهمترین شهرهای خود رنج میبرد. این شهر شریان حیات اقتصاد عراق است. چون مهمترین چاههای نفت عراق در این شهر قرار دارد. مردم نسبت به کمبود خدمات در زمینههای آب، برق و بهداشت، افزایش فقر و بیکاری اعتراض دارند. در این اعتراضات نیز چند نفر جان خود را از دست دادند. نگرانیم که این وضعیت به سایر شهرهای عراق تسری یابد. آنهم در شرایطی که بحران سیاسی نیز در این کشور رو به گسترش است. چون روی رئیس پارلمان یا ائتلافی که باید دولت را تشکیل دهد توافق نشده است. درگیریهای منطقهای و بین المللی نیز در حال شدت گرفتن است.
به این خاطر برای همه رهبران عراقی میخواهیم که حجم خطراتی را از درون و بیرون عراق را تهدید میکند درک کنند. باید چالشها را در نظر داشته باشند. باید تمام توان خود را در راستای منافع عراق به کار گیرند و این کشور را از این بحران نجات دهند. اگر این بحران ادامه یابد بار دیگر کشور را در معرض تندبادهای بین المللی قرار خواهد داد و باعث خواهد گردید که عراق برای ثبات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی و چه بسا امنیتی خود تاوان بدهد.
تلاش برای پایان دادن به قضیه فلسطین
به فلسطین میرسیم. دولت آمریکا اعلام کرده است که کمکهای خود را به آنروا(آژانس امداد و اشتغال پناهندگان فلسطینی) متوقف میکند. بعد از اعلام قدس به عنوان پایتخت رژیم صهیونیستی و تلاش مداوم برای پایان دادن به آرمان فلسطین از طریق سلب حق بازگشت، این اقدام دومین حلقه از حلقات فشار آمریکا بر قضیه فلسطین است.
در برابر این واقعیت دردناک، میپرسیم: طبیعی است که آمریکا در راستای منافع دشمن صهیونیستی و تثبیت موجودیت آن هر کاری انجام دهد. ولی عربها کجایند؟ چرا آنان این خلأ را پر نمیکنند و جای کمکهای صدها میلیون دلاری آمریکا به آنروا را نمیگیرند. در حالی که همین کشورها صدها میلیارد دلار برای خرید اسلحه پرداخت میکنند. سلاحهایی که غیر از جنگهای داخلی و فتنه افروزی ها کاربرد دیگری ندارند. جامعه عرب کجاست که در قبال تصمیم جدید اسکان پناهندگان فلسطینی و پایان دادن به آرمان فلسطین موضعگیری کند؟
متأسفانه در سایه فشار و محاصره فلسطینیان در نوار غزه، گسترش شهرکهای صهیونیست نشین، تصمیم صهیونیستها برای ویران کردن روستاهای فلسطینی و ترور فعالان فلسطینی به بهانه ایستادگی در برابر دشمن، سکوت شک برانگیز عربی ادامه دارد.
چه کسی مسئول قربانیان حوادث ترافیکی است؟
به داخل لبنان برمیگردیم. باید به افزایش قربانیان حوادث ترافیکی بپردازیم که این ماه به بیش از 52 نفر کشته و صدها مجروح رسیده است. علت این فاجعه سرعت زیاد، استفاده از تلفن همراه و سرک کشیدن به شبکههای اجتماعی در هنگام رانندگی است. باید نسبت به علل این حوادث هشیار بود. چون همان طور که پیش از این تأکید کردیم، جایز نیست که انسان به حیات خود و دیگران آسیب بزند؛ اما این به معنای فراموشی مسئولیت دولت نیست. دولت باید در اجرای قوانین ترافیکی سختگیری بیشتری به خرج دهد، تخلفات را کنترل نماید و به وضعیت روشنایی، چالهها و موانع موجود در راهها رسیدگی کند.
دولت وظیفه دارد که از جان شهروندان خود مراقبت به عمل آورد. دولت در قبال تمام کسانی که ممکن است به زندگی خودشان آسیب بزنند مسئولیت دارد. اگر دولت به وظیفه خود در این زمینه عمل نکند، ممکن است این افراد قاتل جان خودشان شوند.
عاشورا، موسم آگاهی
در خاتمه باید اشاره کنیم که در آستانه موسم عاشورا قرار داریم. خواست ما این است که عاشورا، فرصتی برای تقویت و تحکیم ارزشهای مورد نظر امام حسین(ع) اعم از مبارزه با طاغوتها، ظالمان، فاسدان و بازیگران با بیت المال باشد. عاشورا نباید به منبری برای دامن زدن به حساسیتهای طایفهای و فرقهای تبدیل شود.
مسئولیت بزرگی که بر عهده متولیان مراسم عاشورا قرار دارد این است که تصویری زیبایی از امام حسین(ع) و اهل بیت ایشان ارائه دهند. تصویری که به عقل و قلب و تمام انسانها راه یابد و تمام زندگی از آن بهرهمند گردد.