6 ذی الحجة 1439 هـ برابر با 26 مرداد ۱۳۹۷ هـ و 17/٨/٢٠١٨ م
مطالب مهم خطبه اول: وسایل ارتباطی / محدود شدن زندگی شخصی.
مطالب مهم خطبه دوم:اصلاحات به تشکیل دولت بستگی دارد / اساس، تغییر مردم است / دو مثال برای تأثیر آگاهی / مبارزه باید آگاهانه باشد / سالروز پیروزی.
خطبه اول:
وسایل ارتباطی
یکی از اموری که باید بدان بپردازیم، چیزی است که به وضعیت اجتماعی ما و همه دنیا یورش آورده است. این یورش بازتابی از رشد و پیشرفت فناوری است و آن موبایل است که به بخش جداییناپذیری از زندگی روزمره ما تبدیل شده است. موبایل کارکردهای مختلفی دارد و در رأس آن ارتباطات اجتماعی است.
چون این موضوع جنبههای گوناگونی دارد، در این خطبه میخواهیم به برخی از موضوعات مرتبط با آن بپردازیم. از جمله این موارد استفاده انسان از این وسایل است. پیش از آن باید به یک قاعده کلی بپردازیم که باید در اذهان همه ما به عنوان مسلمان و جامعه انسانی باقی بماند و این قاعده این است که آیا ما محکوم به یک سری ارزشها و قوانین هستیم یا این که بدون معیار و ضابطهای حرکت میکنیم؟
جامعهای وجود ندارد که مجموعهای از ارزشها بر آن حاکم نباشد و درستی و نادرستی فرزندان جامعه با آن، مورد ارزیابی و مقایسه قرار نگیرد. امکان ندارد که جامعه ایمانی، صادق و امین نباشد و امکان ندارد که جوامع و دولتها بر اساس صداقت و عدالت حرکت نکنند. اگر به خودمان باز گردیم و تأمل کنیم، باید پرسیم که آیا ما بر ابزارهایی که در دست داریم سیطره داریم یا این ابزارها هستند که بر ما حاکم هستند؟ اگر حاکمیت با ماست، چگونه این حاکمیت را اعمال میکنیم؟
محدود شدن زندگی شخصی
برای مثال: ابزاری مانند توئیتر انسان را مجبور میکند از طریق هشتکی که دیگران مطرح کردهاند، درباره چیز یا حادثهای اظهار نظر نماید. ما را مجبور میکند از نقد منطقی به سمتی که مردم حرکت کنیم و دچار بسیاری از لغزشهای اخلاقی گردیم.
اگر این دستگاه و عملکردهای آن بر ما حاکم هستند، معنایش این است که ما توسط دیگران مدیریت میشویم. چیز دیگری که رواج پیدا کرده است، محدود شدن زندگی شخصی افراد است. به نحوی که ما به فردی تبدیل شدهایم که تمام جزئیات زندگی شخصی خود را منتشر میکند. این که چه چیزی میخورد، چه چیزی میپوشد و به کجا میرود؛ بنابراین حیطه خصوصی ما کجا رفته است؟
این مسئله ابعاد متعددی نیز دارد. یکی از مهمترین ابعاد آن، تنگ و محدود شدن زندگی خصوصی ماست. رابطه انسان با خودش تنگ و محدود شده است. این امر بدون این که احساس کنیم، تنش درونی برای ما ایجاد کرده است. چون حیطه با خود بودن انسان را از به کلی از بین برده است.
نیاز است که در این مسئله بسیار تأمل و تدبر کنیم تا بر اساس اصول و قواعد اسلام حرکت کنیم و بر اساس ارزشها و اخلاقیات خود راه کنترل این ابزارها را در اختیار بگیریم.
خطبه دوم:
بسم الله الرحمن الرحیم
به خاطر وخامت اوضاع معیشتی و اقتصادی، درد و رنج لبنانیها نیز در حال افزایش است؛ اما همه اینها باعث نشده است تا مسئولان کشور سریعتر به تشکیل دولت، آغاز روند اصلاحات و مبارزه با مفسدان بپردازند. باید تأکید داشت برای این که لبنانیها دچار یأس و ناامیدی نشوند، همه چیز به تشکیل دولت بستگی دارد. تا دولت به معنای واقعی آن تشکیل نشود، تصمیمی گرفته نخواهد شد. چون کشور همچنان از تجمع طوایف تشکیل شده است و رهبران این طوایف نیز در حال درگیری هستند و مردم لبنان نیز به عنوان دیدگان مشترک همه آنها باعث نشده است که حول محور میهن، روابط و وضعیت آن گرد هم جمع شوند. از این رو توافق همان اصلی است که مبنای ایجاد معادلات شکننده را تشکیل میدهد. همین امر سبب شده است که کشور تحت تأثیر توافقات و سهمیه بندیها در زمینههای گوناگون باشد.
اصلاحات به تشکیل دولت بستگی دارد
و بدتر از آن این است که لبنانیها حتی روی مدیریت جنبههای حیاتی و مهم مرتبط با حداقل شرایط معیشت از قبیل آب، برق، حمل و نقل، زبالهها، آلودگی و نحوه کنترل بیکاری، توسعه محلی و نظایر آن به توافق نرسیدهاند. بدون مبارزه با فساد که به بخشی از نهاد دولت تبدیل شده است، نیز هیچ کاری از پیش نمیرود. چون نظام طایفهای به نظام سهمیه بندی تبدیل شده است و سهمیه بندی خود، چهره دیگری از فساد است.
متأسفانه ذهنیت سود شخصی و از استفاده از مردم برای منافع شخصی، همچنان بر جامعه ما حاکم است. همین امر باعث شده است که خیلیها از لباس قدرت پوشیدن نیز وحشت داشته باشند. حتی برخیها تلاش میکنند که پیروزی را به صورت شکست به تصویر بکشند و این بدترین چیزی است که ممکن است منطق به آن عقب نشینی نماید.
به عنوان فرزندان این کشور و با توجه به شرایط موجود باید بدانیم که انتخابات به لبنانیها وعده داده بود که دروازه رهایی را باز خواهد کرد. ولی تا هنوز این رهایی محقق نشده است. چون انتخابات به تنهایی نمیتواند مشکلات را حل کند؛ زیرا در اغلب موارد، انتخابات بر اساس ترس طوایف و گروهها بر خود، هویت و گزینههای راهبردیشان صورت میگیرد. از سوی دیگر انتخاباتی در سایه نظامی فاسد انجام شود، نظام سهمیه بندی را بازتولید میکند.
در سایه این نظام، خوبان هم اگر خود را حفظ کنند، نمیتوانند توازنی را که باعث تحمیل نظام سهمیه بندی میان طوایف میشود، از بین ببرند.
اساس، تغییر مردم است
بنابراین تنها کسانی که میتوانند تغییر ایجاد کنند، مردم هستند. ولی به شرطی که بعد از انتخابات ناپدید نشوند و آرای خود را پیگیر باشند. البته این پیگیری نباشد با نابسامانی و بیان حرفهای غیرمسئولانه همراه باشد که کشور را وارد تونل فتنههای اجتماعی و امنیتی مینماید.
گروههای اجتماعی مهم، امکانات و تواناییهای عظیمی دارند. باید حرکتهای اجتماعی کارآمدی به راه بیفتند که از طرح شعارها عبور کنند، بدانند که چه میخواهند و چگونه جامعه را بر اساس برنامهها، خطوط و اهداف به حرکت درآورند. این امر روی همه مسئولان فشار واقعی میآورد. خصوصاً اگر این حرکتهای موفق، مستقل و متعهد به اصول و منافع واقعی مردم باشند.
دو مثال برای تأثیر آگاهی
باید خاطر نشان کنیم که مردم برای حل مشکل زبالهها به خیابانها آمدند. آنان از لحاظ نظری میدانستند که چه میخواهند. ولی نمیدانستند برای حل این مشکل چه فشارهایی باید وارد کنند. به همین دلیل شعارهایی مختلفی مطرح شد، همه چیز به هم ریخت و مفسدان توانستند با این اختلافات بازی کنند؛ بنابراین کسانی که گرد هم آمده بودند، متفرق شدند. چون دیدگاه واحدی برای رسیدن به حقوق وجود نداشت و زبالهها همچنان روی خیابانها رها شدهاند.
مناسب این است که حرکتهای مردمی نوعی دولت در سایه ایجاد نماید و مانند دولت مشکلات را مورد واکاوی و بررسی قرار دهد و بکوشد که مردم را به صورتی روشمند و حساب شده به حرکت درآورند. این همان چیزی است که از هر گونه طرح اصلاحی در کشور حمایت مینماید.
مبارزه باید آگاهانه باشد
مبارزه با فساد، یک موضوع عادی و معمولی نیست. بلکه حرکتی مبتنی بر آگاه و عمل و ارادهای مشترک میان مردم و رهبران است که میخواهند در صف اصلاحات درآیند. اگر پشتوانه مردمی وجود نداشته باشد، اهداف تحقق نخواهد یافت. تحقق اهداف از پشت پرده غیب نمیآید، بلکه ابزارها و شرایط اجتماعی باید وجود داشته باشد. حضور مردم نشان میدهند که مردم زندهاند و میتوانند اگر نه به صورت کلی، بلکه به صورت نسبی تغییراتی به وجود آورند.
با توجه به وضعیت آشفته و متزلزل منطقهای که منافع همه را مورد تهدید قرار میدهد، تأکید میکنیم که حداقل شرایط لازم برای جلوگیری از وخامت اوضاع باید وجود داشته باشد. باید بر وحدت داخلی تأکید کرد. باید بر اساس منافع واقعی، اعم از حمایت از مرزهای کشور در برابر تجاوزات و ارتباطات با کشورهای اسلامی و عربی، روابط خارجی را سروسامان داد. متأسفانه چیزی که امروز اتفاق افتاده است، ارتباط دادن همه چیز با نزاع منطقهای است. حتی در مسائل قانونی معمولی نیز عادت کردهایم که به بهانههای واهی سهل انگاری کنیم.
سالروز پیروزی
در خاتمه باید به سالروز پیروزی اوت 2006 اشاره کنیم. این مناسبت ثابت کرد که این کشور اگر از روابط خود در مسیر منافع خود استفاده نماید، میتواند کشوری باعزت و مستقل باشد. این امر باید بر عرصه سیاسی کشور نیز تسری یابد. نظام و عملکرد سیاسی کشور باید از این روحیه نشئت بگیرد که منافع شخصی به پای منافع کشور قربانی شود. حتی اگر به دادن خون و شهادت بینجامد تا چه رسد به چیزهایی که بسیار کمتر از اینها ارزش دارند.