17 رمضان 1439 هـ برابر با 11 خرداد ۱۳۹۷ هـ و ١/٦/٢٠١٨ م
مطالب مهم خطبه اول: نبرد بدر، نقطه تحول / عوامل جنگ بدر / آمادگی برای جنگ / پیروزی تاریخی / فرماندهی حکیمانه / درسها و عبرتها.
مطالب مهم خطبه دوم:لبنان در انتظار تشکیل دولت / جبهه مبارزه با فساد / دولت کی برای بقاع کاری انجام میدهد.
خطبه اول:
خداوند سبحانه و تعالى در کتاب عزیز خود میفرماید: «وَلَقَدْ نَصَرَکمُ الله بِبَدْرٍ وَأَنْتُمْ أَذِلَّةٌ فَاتَّقُوا الله لَعَلَّکمْ تَشْکرُونَ».
در این ماه مبارک، ماه رمضان و در چنین روزی در هفدهمین روز آن، سالروز جنگ بدر را گرامی میداریم. سالروز پیروزیای که توسط خداوند، به دست مسلمانان و رهبری پیامبر خدا علیه هیمنه و طغیان قریش رقم خورد.
نبرد بدر، نقطه تحول
این پیروزی نقطه آغاز تحول در جزیرة العرب شد. چون این پیروزی برتری قریش را که برای مدت زمانهای طولانی در اختیار داشت در هم شکست. میگفتند: «از اوج عزت، به حضیض خفیف دچار نشدهاند.» بعد از این پیروزی، مسلمانان قدرتمند شدند و دیگران رویشان حساب کردند. پیروزی بدر زمینه ساز پیروزیهای بعدی گردید. قرآن کریم نیز این پیروزی را روز فرقان نامیده است. چون در این روز کفه تعادل به نفع توحید سنگین شد و پیش از آن به سود شرک و مشرکان بود.
هدف ما از یادآوری این پیروزی این نیست که فقط به پیروزی تاریخی مسلمانان اشارهای داشته باشیم. بلکه میخواهیم از آن درسها و عبرتهایی بگیریم که در این زمان بسیار به آن نیاز داریم. زمانی که نبرد میان حق و باطل و عدل و ظلم جریان دارد. میخواهیم از مفاهیم و معانی این پیروزی الهام بگیریم و شرایط آن را فراهم نماییم تا در هر زمان و مکانی این پیروزی تکرار شود.
عوامل جنگ بدر
آغاز نبرد بدر به زمانی برمیگردد که این آیه نازل گردید: «أُذِنَ لِلَّذِینَ یقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ الله عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِیرٌ * الَّذِینَ أُخْرِجُوا مِنْ دِیارِهِمْ بِغَیرِ حَقٍّ إِلَّا أَنْ یقُولُوا رَبُّنَا الله». این آیه به پیامبر و مسلمانان بعد از مدتها صبر و شکیبایی بر آزار و اذیتهای قریش اجازه جنگ داد. این آزار و اذیتها به شکل شکنجه، محاصره و توطئهچینیها در مکه منحصر نماند، بلکه به تلاش برای ترور پیامبر خدا انجامید. طغیان قریش افزایش یافت و کار به جایی رسید که یهود و قبایل مدینه و خارج آن را علیه مسلمانان تحریک کردند تا از قدرت مسلمانان بکاهند و تضعیفشان نمایند و برای تحقق این هدف نیرو و ساز و برگ نظامی فراهم نمودند.
در سایه تهدیدات و تجاوزگریهای متعدد قریش، پیامبر خدا میدانست که راه تجاری مکه تا شام، ریه تنفس قریش است. راهی که از کنار مدینه نیز عبور میکرد. از این رو پیامبر تصمیم گرفت با تهدید این راه، قریش را تضعیف نماید. البته آن گونه که برخی تصور کردهاند، هدف از این تهدید تصرف کاروانهای تجاری قریش نبود. بلکه هدف این بود که به قریش فشار بیاورند تا از تعرض به دین جدید دست بردارند، مردم را علیه اسلام تحریک نکنند و به مسلمانان آزادی عقیده و دعوت به دین الهی با استفاده از حکمت، موعظه نیکو و جدال به روشهای بهتر دهند. ابزار اجرای این برنامه نیز گروههای رزمی بود که مخفیانه حرکت میکردند و راه را بر کاروانهای قریش میبستند.
آمادگی برای جنگ
اما قریش از این تهدیدات به مشکل نیفتاد و واکنشهای خشنی از خود نشان نداد. ولی وقتی پیامبر به همراه 303 نفر از مردان مهاجر و انصار به منطقه دفران که در نزدیکی بدر قرار داشت، رفتند وضعیت فرق کرد. هدف این بود قافلهای از قریش را از این منطقه عبور میکردند، به تصرف خود درآورند و اموالش را تصاحب نمایند. این خبر به ابوسفیان که رهبری کاروان تجاری را به عهده داشت رسید و او نیز مسیر قافله را تغییر داد و راه دیگری را در پیش گرفت تا از دست مسلمانان خلاص شود. وقتی این خبر به گوش قریش رسید، به رغم این که قافله ابوسفیان نجات یافته بود، آنها با هزار سوار جنگی به رهبری ابوجهل از مکه خارج شدند و چون فرصت را مناسب دیدند، میخواستند که کار پیامبر خدا و مسلمانان را یکسره کنند.
خبر بیرون آمدن لشکر قریش به پیامبر خدا رسید. او در این زمینه از یاران و اصحاب خود مشورت خواست. چون آن حضرت با دو گزینه روبرو بود. یا باید به مدینه بازمیگشت و یا باید میجنگید؛ یعنی همان کاری را میکرد که برای آن آمده بودند. البته پیامبر خدا از نظر نفرات رزمی و ساز و برگ جنگی آمادگی کافی برای جنگ را نداشت. در این میان مردی از مهاجر به نام مقداد بن عمرو بلند شد و عرض کرد: «ای پیامبر خدا! به آن راهی که خداوند تو را نشان داده است برو که ما نیز همراه توییم. به خداوند سوگند! چون قوم بنیاسرائیل نمیگوییم که گفتند: اذْهَبْ أَنْتَ وَرَبُّک فَقَاتِلاَ إِنَّا هَاهُنَا قَاعِدُونَ. [ما میگوییم:] تو و خدایت بروید و بجنگید. ما نیز همراه شما میجنگیم.»
انصار نیز همین موضع را گرفتند. سعد بن معاذ بلند شد و عرض کرد: «ای رسول اللّه! پدر و مادرم فداى تو. ما به تو ایمان آوردهایم و تو را تصدیق کردهایم و شهادت دادهایم که آنچه آوردهاى حق است و از جانب خداوند. پس هرچه خواهى فرمان بده که ما اطاعت میکنیم. به خدا قسم؛ اگر ما را فرمان دهى که به این دریا فرو رویم، با تو فرو خواهیم رفت و کسی از ما عقبنشینی نخواهد کرد. ما در جنگ صبور و در عهد و پیمان صادق هستیم. باشد که خداوند چشم تو را به دیدن فداکارى ما روشن کند. پس ما را به نام خدا رهسپار ساز.» بنابراین پیامبر خدا تصمیم به جنگ گرفت و به رغم تعداد و وسایل اندک، مهیای جنگ شد. او به خداوند اعتماد داشت و مطمئن بود که خداوند او را رها نخواهد کرد و این وعدهای است که خداوند به او وعده داده است: «وَإِذْ یعِدُکمُ اللهُ إِحْدَى الطَّائِفَتِینِ أَنَّهَا لَکمْ وَتَوَدُّونَ أَنَّ غَیرَ ذَاتِ الشَّوْکةِ تَکونُ لَکمْ وَیرِیدُ اللهُ أَن یحِقَّ الحَقَّ بِکلِمَاتِهِ وَیقْطَعَ دَابِرَ الْکافِرِینَ».
وقتی پیامبر خدا لشکر قریش را دید که با نفرات و ساز و برگ گران به میدان آمده است، رو به خداوند این چنین دعا کرد: «بار خدایا، قریش با تکبر و نخوت به دشمنى تو و تکذیب فرستادهات برخاسته، پیروزى خویش را که به من وعده دادى نصیب ما گردان. بار خدایا! اگر این گروه از گروندگان به دین و آیین تو کشته شوند، هرگز در روى زمین مورد پرستش قرار نخواهی گرفت.»
پیروزی تاریخی
جنگ آغاز شد و دو سپاه با هم درگیر شدند. مسلمانان اعم از پیر و جوان فداکاریهای بینظیری از خود نشان دادند. تا جایی که فردی به نام عمیر بن حمام که چند خرما به دست داشت، به پیامبر خدا عرض کرد: ای پیامبر خدا! به به! آیا واقعاً فاصله میان من و ورود به بهشت کشته شدن در راه خداست؟ این را گفت و خرماهایى را که در دست داشت، به دور افکند و شمشیر برگرفت و با دشمن به نبرد پرداخت تا کشته شد.
امداد الهی هم آمد تا موقعیت معنوی و ایمانی آنان را تقویت نماید. خداوند در این باره میفرماید: «إِذْ تَسْتَغِیثُونَ رَبَّکمْ فَاسْتَجَابَ لَکمْ». اما مواردی که خداوند یاری خواهی مسلمانان را مورد اجابت قرار داد: اول: «أَنِّی مُمِدُّکمْ بِأَلْفٍ مِنَ الْمَلَائِکةِ مُرْدِفِینَ * وَمَا جَعَلَهُ الله إِلَّا بُشْرَى وَلِتَطْمَئِنَّ بِهِ قُلُوبُکمْ وَمَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِنْدِ الله إِنَّ الله عَزِیزٌ حَکیمٌ». دوم: «إِذْ یغَشِّیکمُ النُّعَاسَ أَمَنَةً مِنْهُ». سوم: «وَینَزِّلُ عَلَیکمْ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً لِیطَهِّرَکمْ بِهِ وَیذْهِبَ عَنْکمْ رِجْزَ الشَّیطَانِ وَلِیرْبِطَ عَلَى قُلُوبِکمْ وَیثَبِّتَ بِهِ الْأَقْدَامَ». چهارم: «إِذْ یوحِی رَبُّک إِلَى الْمَلَائِکةِ أَنِّی مَعَکمْ فَثَبِّتُوا الَّذِینَ آَمَنُوا سَأُلْقِی فِی قُلُوبِ الَّذِینَ کفَرُوا الرُّعْبَ».
مدت زمان طولانی سپری نشد که مسلمانان به خاطر جهاد و فداکاری خودشان و کمک الهی پیروز شدند. قریش نیز خوار و خفیف، آن چنان که پیش از به یاد نداشتند، بعد از آن که هفتاد نفرشان از جمله ابوجهل و امیه بن خلف کشته شدند و هفتاد نفر دیگر اسیر شدند، پا به فرار گذاشتند.
فرماندهی حکیمانه
این نبرد که اولین جنگ مسلمانان بود اوج رهبری حکیمانه، مدیریت و شجاعت رسول خدا را نشان داد. امام علی(ع) در این باره میفرماید: «ما را دیدی که در جنگ بدر به پیامبر خدا پناه میآوردیم، در حالی که او از همه ما به دشمن نزدیکتر بود. او در این روز از همه مردم در شرایط دشوارتری قرار داشت.» درباره نقش امام علی(ع) نیز باید گفت که او نیمی از کشتگان بدر به دست او از بین رفتند و در کشتن نیمی دیگر با مسلمانان شریک بود. علی(ع) به پیامبر خدا توجهی خاص داشت و هیچگاه چشم از او برنمیداشت. به این منظور هر از گاهی دست از نبرد میکشید تا خبری از پیامبر بگیرد. از آن حضرت روایت شده است یک بار که از پی پیامبر رفت، دید که به سجده افتاده است و میفرماید: یا علی یا عظیم.
بعد از پایان جنگ بدر، پیامبر رفتار عادلانهای را با اسیران در پیش گرفت. اسرا را میان اصحاب خود تقسیم کرد تا در خانههایشان باشد. او با این کار اخلاق اسلامی تعامل با اسیر را به مردم نشان داد. به اصحاب خود فرمود: «به آنان نیکی کنید و از بهترین چیزهایی که به خانواده خود میخورانید به آنان بخورانید. از این رو کار به جایی رسید که اصحاب پیامبر بهترین غذایی را که در خانه داشتند، به اسیران خود میدادند. بعد از آن تمام اسیران را که خانوادههایشان فدیهشان را داده بودند، رها کرد؛ اما اسیران فقیری را که خانوادههایشان چیزی برای فدیه دادن نداشتند، بدون فدیه آزاد کرد و به آنان فرمود که هر کدامشان باید به یازده نفر از فرزندان انصار خواندن و نوشتن بیاموزند.»
درسها و عبرتها
عزیزان! از جنگ بدر ثبات و پایمردی را میآموزیم. چون مسلمانان به هراس افکنی، ارعاب، جنگ روانی و ماشینهای تبلیغاتی که قریش را قدرت غیرقابل شکست به تصویری میکشیدند، تسلیم نشدند. این پیروزی به افسانه شکستناپذیری قریش پایان داد و واقعیت قریش را به همه نشان داد و به ما یاد داد که تسلیم خیالات و رسانههای گمراه گر نشویم. بلکه اول باید به خداوند و سپس از خلال خداوند به خودمان اعتماد داشته باشیم و به سخنپراکنیهای طاغوتها در رسانهها و تبلیغات توجه نکنیم.
ما این واقعیت را در لبنان در برابر دشمن صهیونیستی آزمودیم. دهها سال بود که اعراب سرباز اسرائیلی را شکستناپذیر تصور میکردند. اسرائیل در اذهان ما جا انداخته بود که هر وقت اراده کند میتواند حمله کند، بکشد و مصادره نماید و هیچ ارتش عربی نمیتواند در برابر ابزارهای جنگی اسرائیل ایستادگی نماید و پوشالی بودن آن را به همه نشان دهد.
اما صحنهها و موضعگیریهای جنگ بدر این تفسیر را جاودانه کرد که چشم هم میتواند در برابر درفش مقاومت کند و این واقعیت قرآنی را برای همیشه تثبیت کرد: «کمْ مِنْ فِئَةٍ قَلِیلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً کثِیرَةً بِإِذْنِ الله». جنگ بدر نشان داد که در چالشها، غمها و اندوهها دعا برندهترین سلاحهاست. البته این بدان معنا نیست که دست روی دست بگذاریم و کاری نکنیم. بلکه باید تلاش بیشتری صورت دهیم؛ زیرا خداوند دعای بندگان خود را اجابت نمیکند، مگر این که آنان در موقعیت عمل و جهاد قرار داشته باشند.
جنگ بدر صحنه روشنی در زمان نیست بلکه صحنهای ابداعگر و منارهای برای همه آزادی خواهان در برابر ظلم، بردگی و سلطه است. و آخر دعوانا أن الحمد لله ربِّ العالمین.
خطبه دوم:
بسم الله الرحمن الرحیم
ای بندگان خدا! شما و خودم را به همان چیزی توصیه میکنم که امام علی(ع) به فرزندانش حسن و حسین(ع) و همه کسانی که از خلال آن دو بزرگوار این وصیت به دستشان میرسد و همه مؤمنان، توصیه کرد. فرمود: «أُوصِیک یا حَسَنُ وَ جَمِیعَ وُلْدِی وَ أَهْلَ بَیتِی وَ مَنْ بَلَغَهُ کتَابِی مِنَ اَلْمُؤْمِنِینَ بِتَقْوَى اَللَّهِ رَبِّکمْ وَ لا تَمُوتُنَّ إِلاّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ. وَ اِعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اَللّهِ جَمِیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا فَإِنِّی سَمِعْتُ رَسُولَ اَللَّهِ ص یقُولُ صَلاَحُ ذَاتِ اَلْبَینِ أَفْضَلُ مِنْ عَامَّةِ اَلصَّلاَةِ وَ اَلصَّوْمِ وَ إِنَّ اَلْمُبِیرَةَ وَ هِی اَلْحَالِقَةُ لِلدِّینِ فَسَادُ ذَاتِ اَلْبَینِ وَ لا قُوَّةَ إِلاّ بِاللّهِ اُنْظُرُوا ذَوِی أَرْحَامِکمْ فَصِلُوهُمْ یهَوِّنِ اَللَّهُ عَلَیکمُ اَلْحِسَابَ اَللَّهَ اَللَّهَ فِی اَلْأَیتَامِ لاَ یضِیعُوا بِحَضْرَتِکمْ فَقَدْ سَمِعْتُ رَسُولَ اَللَّهِ ص یقُولُ مَنْ عَالَ یتِیماً حَتَّى یسْتَغْنِی أَوْجَبَ اَللَّهُ لَهُ بِذَلِک اَلْجَنَّةَ کمَا أَوْجَبَ لِآکلِ مَالِ اَلْیتِیمِ اَلنَّارَ اَللَّهَ اَللَّهَ فِی اَلْقُرْآنِ فَلاَ یسْبِقَنَّکمْ إِلَى اَلْعِلْمِ بِهِ غَیرُکمْ اَللَّهَ اَللَّهَ فِی جِیرَانِکمْ فَإِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ ص أَوْصَى بِهِمْ مَا زَالَ یوصِی بِهِمْ حَتَّى ظَنَنَّا أَنَّهُ سَیوَرِّثُهُمْ اَللَّهَ اَللَّهَ فِی بَیتِ رَبِّکمْ فَلاَ یخْلُو مِنْکمْ مَا بَقِیتُمْ فَإِنَّهُ إِنْ تُرِک لَمْ تُنَاظَرُوا وَ أَدْنَى مَا یرْجِعُ بِهِ مَنْ أَمَّهُ أَنْ یغْفَرَ لَهُ مَا سَلَفَ اَللَّهَ اَللَّهَ فِی اَلصَّلاَةِ فَإِنَّهَا خَیرُ اَلْعَمَلِ إِنَّهَا عِمَادُ دِینِکمْ اَللَّهَ اَللَّهَ فِی اَلزَّکاةِ فَإِنَّهَا تُطْفِئُ غَضَبَ رَبِّکمْ اَللَّهَ اَللَّهَ فِی صِیامِ شَهْرِ رَمَضَانَ فَإِنَّ صِیامَهُ جُنَّةٌ مِنَ اَلنَّارِ اَللَّهَ اَللَّهَ فِی اَلْفُقَرَاءِ وَ اَلْمَسَاکینِ فَشَارِکوهُمْ فِی مَعَایشِکمْ؛ ای حسن! من، تو و همه فرزندان و خانوادهام و هر یک از مؤمنان را که نامهام به او رسد، به تقوای خدا که پروردگارتان است و اینکه از دنیا نروید جز اینکه مسلمان باشید، سفارش میکنم و همگی به ریسمان خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید؛ زیرا من شنیدم پیامبر خدا صلی الله علیه و آله میفرمود: ایجاد صلح و سازش میان مردم بهتر است از همه نماز و روزه و به راستی، ویرانگر و براندازنده دین، همانا اختلاف انداختن میان مردم است؛ و لا قوة الا بالله. به خویشاوندان خود توجه کنید و با آنها در ارتباط و تماس باشید تا خدا حساب را بر شما آسان کند. خدا را، خدا را، درباره یتیمان، مبادا آنها نزد شما تباه شوند که من خود از پیامبر صلی الله علیه و آله شنیدم که میفرمود: هر که سرپرستی یتیمی را به عهده گیرد تا بینیاز گردد خداوند به این عمل، بهشت را بر او واجب نماید، همان طور که برای خورنده مال یتیم آتش دوزخ را واجب نموده است. خدا را، خدا را، درباره قرآن؛ مبادا دیگران در فهم آن بر شما پیشی گیرند. خدا را، خدا را درباره همسایگان؛ همانا پیامبر صلی الله علیه و آله در خصوص آنان سفارش فرموده است و همواره درباره آنان سفارش میفرمود، به گونهای که گمان بردیم که برایشان میراث معین خواهد کرد. خدا را، خدا را، درباره خانه پروردگارتان؛ مبادا تا هستید آن را خالی بگذارید، زیرا اگر زیارت خانه خدا ترک شود، شما را در عذاب مهلت ندهند؛ و کمترین بهره کسی که قصد زیارتخانه خدا را نماید، این است که گناهان گذشته او آمرزیده شود. خدا را، خدا را، درباره نماز، همانا نماز بهترین عمل و ستون دین شماست. خدا را، خدا را، درباره زکات که آتش خشم پروردگارتان را فرو نشاند. خدا را، خدا را، درباره روزه ماه رمضان که روزه آن ماه سپری در برابر دوزخ است. خدا را، خدا را، درباره رعایت حال بینوایان و مستمندان؛ آنان را در زندگی خود شریک نمایید».
سپس میفرماید: «قُولُوا لِلنّاسِ حُسْناً کمَا أَمَرَکمُ اَللَّهُ وَ لاَ تَتْرُکوا اَلْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ اَلنَّهْی عَنِ اَلْمُنْکرِ فَیوَلِّی اَللَّهُ أَمْرَکمْ شِرَارَکمْ ثُمَّ تَدْعُونَ فَلاَ یسْتَجَابُ لَکمْ عَلَیهِمْ عَلَیکمْ یا بَنِی بِالتَّوَاصُلِ وَ اَلتَّبَاذُلِ وَ اَلتَّبَادُرِ وَ إِیاکمْ وَ اَلتَّقَاطُعَ وَ اَلتَّدَابُرَ وَ اَلتَّفَرُّقَ وَ تَعاوَنُوا عَلَى اَلْبِرِّ وَ اَلتَّقْوى وَ لا تَعاوَنُوا عَلَى اَلْإِثْمِ وَ اَلْعُدْوانِ؛ با مردم خوشزبان باشید همانگونه که خداوند فرمانتان داده است. امر به معروف و نهی از منکر را فرو مگذارید، که بدترین کسانتان بر شما حاکم و سرپرست شوند، از آن پس هر چه دعا کنید به اجابت نرسد دعایتان علیه آنان مستجاب نگردد. ای فرزندانم بر شما لازم است به یکدیگر بپیوندید و به هم بخشش نمایید و به کمک یکدیگر بشتابید و مبادا با هم قطع رابطه کنید و به هم پشت نمایید و پراکنده شوید. در نیکوکاری و پرهیزگاری با یک دیگر همکاری کنید و در گناه و تعدی دستیار هم نشوید.»
عزیزان! نوزدهم این ماه مبارک با سالروز خضاب شدن محاسن شریف امیرالمؤمنین با خون پاکشان در محراب عبادت و در هنگام نماز مصادف است. باید بدانیم که علی(ع) از ما نمیخواهد که ولای خود را فقط با گریستن و اشک ریختن بر او نشان دهیم. بلکه از ما میخواهد که مانند او باشیم. به وصیت او عمل کنیم. روش او را در پیش بگیریم. به این ترتیب به علی(ع) وفادار خواهیم بود، راه او را خواهیم رفت و با چالشها مقابله خواهیم نمود.
لبنان در انتظار تشکیل دولت
از لبنان آغاز میکنیم که دیدارها و نشستها برای تشکیل دولتی که لبنانیها در انتظار آن هستند، ادامه دارد. البته همه جریانهای سیاسی اعلام داشتهاند که نور تشکیل این دولت خیلی زود چشمها را روشن خواهد نمود. البته شواهد این مسئله را ثابت نمیکند. چون این نیروها سطح خواستهها و شرایط خود را بالا بردهاند و میزان مداخلات منطقهای و بین المللی هم معلوم نیست. از این رو با توجه به تجربه تشکیل دولتهای پیشین، خیلی دشوار است که بگوییم زمان تشکیل دولت زود است.
در این زمینه بار دیگر برای جریانهای سیاسی تأکید میکنیم که سطح خواستههای خود را کاهش دهند و با دست برداشتن از حسابها و منافع شخصی، به میهن خود فکر کنند و زمینه را برای ایفای وظیفه رئیس دولت و تشکیل دولت فراهم کنند. چون برای همه روشن شده است و تردیدی در آن نیست که با وخامت وضعیت اقتصادی، بحرانهای اجتماعی و معیشتی، افزایش میزان بیکاری و رویدادها و حوادث خارجی خطرات بسیاری عرصه داخلی لبنان را تهدید مینماید. چون در خارج از لبنان نیز رقابتهای بین المللی و منطقهای در عرصههای گوناگون تشدید شده است و جنبه نظامی، امنیتی و اقتصادی به خود گرفته است و مجازات اقتصادی آتی به مانند گذشته نخواهد بود. در عین حال خواهش میکنیم که دولت هر چه زودتر تشکیل شود تا نهادهای قانونی کار خود را آغاز کنند. چون ما هر دولتی را نمیخواهیم.
به لبنانیها وعده داده بودند که بعد از انتخابات و اعلام نتایج آن، زمان ارزیابی عملکردهای گذشته خواهد بود. از این رو مردم منتظرند که این دولت به وعدههای خود عمل کند. دولت باید دولت شایسته سالاری باشد و جریانهای سیاسی بهترین افراد خود را معرفی کنند و عهدهدار وظیفه وزارت خانههای خود باشند. این دولت باید دولت کار و عمل باشد، نه دولت نزاعها و درگیریها. دولتی عاری از فساد و قراردادهای فاسد. دولت برنامهریزی نه دولت اقدامات حساب نشده. دولتی که به نفع همه شهروندان خود کار کند، نه دولتی که هر عضو آن از موقعیت وزارت خانه خود به سود طایفه، مذهب و موقعیت سیاسی خود بهرهبرداری کند. دولتی که آثار شوم گذشته را از میان بردارد.
جبهه مبارزه با فساد
لازم است که دولت اعتماد شهروندان خود و دنیا را به دست آورد. چون دنیا نیز از بحران در عرصه سیاسی و اجرایی این کشور سخن میگوید. کنفرانس اخیر سیدر نشان داد که کمک کنندگان به دلیل فساد فزاینده و فقدان شفافیت، به مدیریت لبنانی در موضوعاتی که میخواهند کمک کنند، اعتماد ندارند. از این رو به خاطر علاقه به این کشور هم که شده، در کنار دیگران خواستار دسته بندیهای جدید و کنار گذاشتن دسته بندیهایی هستیم که لبنانیها را این چنین متفرق و پراکنده کرده است. میهن و مقابله و مبارزه با فساد و نه فقط فاسدان، عنوان دسته بندیهای جدید باید باشد.
امیدواریم که این جبهه چه در داخل و چه خارج از دولت، شکل بگیرد. چون همه جریانهای سیاسی اعلام کردهاند که به مبارزه با فساد علاقه دارند. باید ابزارهایی طراحی شود که همه کسانی که از میهن گاو شیری برای خود ساختهاند، تحت فشار قرار گیرند. همیشه تأکید کردهایم که وظیفه مبارزه با فساد آسان نیست. چون فساد در این کشور ریشه دوانده است و شبکهای از منافع که جدا کردن آنها از هم دشوار است، برای آن امنیت ایجاد میکنند.
دولت کی برای بقاع کاری انجام میدهد
به بقاع میرسیم که ناامنیها در این منطقه رو به افزایش نهاده است. خیلی راحت حیات، کاسبی و داراییهای مردم را مورد تهدید قرار میدهند. در این باره، این اتهام را که منطقه بقاع از قانون و منطق دولت خارج است محکوم میکنیم. قبول نداریم که اهالی این منطقه محکوم هستند. معتقدیم کسانی که به این کارها دست میزنند در اقلیت هستند و نماینده مردم این منطقه نیستند. چون این منطقه انبار اصلی نیروهای امنیتی اعم از ارتش و نیروهای امنیتی داخلی و عمومی هستند. از دولت میخواهیم که به مسئولیتهای خود عمل کند و هیبت و عظمت خود را بازیابد و نظم را به این منطقه بازگرداند.
ولی از باب واقعیتگرایی و برای این که این وظیفه کامل شود، ضروری میبینیم که نیروهای سیاسی فعال در انجام این مسئولیت همکاری کنند و پوشش را به صورت کامل از افراد تحت تعقیب و عوامل ناامنی بردارند. نه این که فقط از دولت اعلام حمایت کنند ولی پیامدهای ناشی از اقدامات امنیتی را تحمل نکنند.