متدينين در هر کشوري، بينياز از گرد هم آمدن زير سايه يک جمعيت ياحزب ويا جنبش يا هر اسم ديگري نيستند، واين امر به اين سبب است که در مسائل خود، به شکل بهتري همکاري کنند، با وجود اينکه چنين امري هميشه و در هر امري واجب نميباشد، ولي اين رويه به خصوص در زمانة کنوني ما، در غايت رجحان واهميت است، و شايد در برخي جاها اين مسأله که انجام واجب شرعي از قبيل امر به معروف يا منع دشمن و... متوقف برآن باشد، حالت وجوب به خود بگيرد. متدين در اين تجمع، يا ديگر تجمعهاي خود، از ارتباط با عالم ديني که پرهيزگار وعارف به مسائل ديني و شريعت باشد، بينياز نيستند تا از نظرات او که برگرفته از شرع است، در فعاليت هاي خويش و نيز از قدرت و توانايي او در ادارة امور عمومي بهره ببرند. ولي اگر مردم در فعاليت خود نياز به اجازه گرفتن از حاکم شرعي داشته باشند، بايد به مجتهد عادل مراجعه کنند. اين مجتهد اگر در کشورشان باشد که بهتر، واگر نباشد به هر يک از فقهاي با کفايتي که تصديگري مسائل سياسي را در هر کشور ديگري بعهده دارد به نحوي که ممکن باشد، مراجعه کنند. البته هرچه اين مرجع باکفايت تر باشد، رجحان بيشتري دارد؛ پس هرچه حادثه جديد تر و مهمتر باشد، اين مسأله ضرورت بيشتري به خود ميگيرد.