* شما معتقديد كه بنا به عقيده شيعه اماميه، نسبت دادن مذهب جعفرى به تشيع، چندان درست نيست. چگونه اين نظر را تفسير مى كنيد؟

* شما معتقديد كه بنا به عقيده شيعه اماميه، نسبت دادن مذهب جعفرى به تشيع، چندان درست نيست. چگونه اين نظر را تفسير مى كنيد؟

* مى دانيد كه اهل سنت چهار مذهب به نام هاى شافعى، حنبلى، مالكى و حنفى دارند و مى گويند كه مذهب شيعيان مذهب جعفرى است. اما ما معتقديم كه امامان معصوم ما(عليهم السلام)، مجتهدانى همانند ديگر مجتهدان نيستند. زيرا مثلا ابوحنيفه - حتى در نظر پيروان خود - خطا و صواب مى كند و همچنين ابن حنبل و ديگر مجتهدانى كه اهل سنت از آنان تقليد مى كنند، همان گونه كه شيعيان هم از آقاى خمينى(قدس سره) و آقاى خويى(قدس سره) تقليد مى كنند. امامان مذاهب اربعه اهل سنت مورد تقليد كسانى قرار مى گيرند كه آنان را مجتهد مى دانند. اما اين كه ما از امامان اهل بيت پيروى مى كنيم به سبب اعتقادى است كه به عصمت آنان داريم. بنابراين امامان ما صاحبان مذاهب نيستد. مذهب ابوحنيفه، وجهه نظرى خوانده مى شود كه احتمال خطا و صواب دارد. اما مذهب امام صادق(عليه السلام) وجهه نظرى نيست كه امكان خطا و صواب داشته باشد. بلكه هميشه صواب است.آن حضرت مى گويد:«سخن من سخن پدرم است و سخن پدرم سخن جدم و سخن جدم سخن حسين و سخن حسين سخن حسن و سخن حسن سخن اميرالمؤمنين وسخن اميرالمؤمنين سخن رسول خدا و سخن رسول خدا سخن خداى عزوجل است.( همان، ج2، ص178، روايت 28، باب 23.)


بنابراين ما وقتى به سخن امام صادق(عليه السلام) در مسأله گوش مى دهيم گويى به سخن رسول خدا(صلى الله عليه وآله) كه هيچ گاه خطا نيست، گوش داده ايم.


مذهب شيعه، مذهبى اجتهادى نيست كه مانند مذهب تسنن احتمال خطا و صواب در آن برود بلكه مذهب «اسلام»ى است كه (لا يأتيه الباطل من بين يديه و لا من خلفه) «از پيش روى آن و از پشت سرش باطل به سويش نمى آيد.»( فصلت، 42.)


منظور از عبارات «امامان روايانند» كه من گاه در سخنانم ذكر مى كنم - چنان كه علاّمه سيدمحمّد تقى حكيم در كتاب «الاصول العامة للفقه المقارن» هم گفته اند، اين نيست كه آنان همانند ديگر راويان عادى، ناقلان حديث اند، بلكه مقصود اين است كه آنان سخنان خود را همواره مستند به سخن رسول خدا(صلى الله عليه وآله) مى كرده اند، چه به صورت روايت و چه به صورت استناد كلى. آنان چيزى از نزد خود كه مخالف سخن رسول خدا باشد طرح نكرده اند.


آنان نظرهاى خود را از سرچشمه اصلى كه نماياننده زلالىوپاكيزگى اسلام است، برمى گرفته اند و منبعى جز آن نداشته اند و اجتهادى كه احتمال خطا و صواب داشته باشد نمىورزيده اند.