* بسيارى از اهل فسق و فجور به فضاى زندگى

* بسيارى از اهل فسق و فجور به فضاى زندگى اهل ديانت و ايمان، دلسوزى ]![ مى كنند. چرا كه تفريحات خودشان همراه با مظاهر فسق و فجور و... است كه در زندگى مؤمنان از آن خبرى نيست. تحليل شما چيست؟

* فرق است بين شادى آغازين كه گريه پايانى را از پى دارد و بين شادى پايانى كه ممكن است آغازى گريان داشته باشد. اسلام از ژرفاى نتايجى كه مصحلت انسان و شادى آخر كار انسان در آن است به او مى نگرد. مثَلى معروف است كه مى گويد: «آن كه بيشتر مى خندد كسى است كه در آخر كار مى گريد.» بنابراين كسانى كه زنا مى كنند و شراب مى آشامند و ديگر كارهاى حرام انجام مى دهند در مقطعى، اسباب شادى و خرّمى خود را فراهم مى كنند اما نتايج منفى اين كارها بر حيات عقلى و اجتماعى و اعتماد به نفس اين افراد به گونه اى است كه شادى به دست آمده را كوفتشان مى كند. انسانى كه شراب مى خورد و تعادل عقلى اش را از دست مى دهد به لذت مستى و ناهوشيارى مى رسد، اما آثار منفى اى كه در بدن و قواى عقلى اش پديد مى آيد، شادى به سبب آمده را از بين مى برد. هم چنين است كسى كه روابط نامشروع با ديگران دارد. او ممكن است در نتيجه اين روابط، به ارضاى جنسى برسد اما نتايج منفى روحى - روانى و چه بسا تخريب جايگاه اجتماعى او، لذتش را ويران مى كند.


اسلام مى خواهد كه انسان در آغاز روابط و شادى هاى خود، پايان را بيانديشد، تا شادى آغازين با شادى پايانى پيوند يابد و شادى او چنان نباشد كه از پس آن حزنى باشد.


شادى، نيازى طبيعى براى انسان است و خدا هم آن را حرام نكرده است. اما انسان مى تواند تفريح و شادى اش را هماهنگ با اعتقادات و اصول فكرى اش قرار دهد و به سرگرمى هاى حلال مشغول شود. زيرا دل انسان و غريزه انسان نيازمند نفس كشيدن است، چنان كه مسووليت هاى عقيدتى و شرعى نيز برعهده اوست.