*

* اگر طرفين عقد در حكم آن اختلاف داشتند تكليف چيست؟ مثلا اگر مردى كه معتقد به حلال بودن ازدواج موقت است خواست با زنى ازدواج كند كه اعتقاد به حلال بودن اين نوع ازدواج ندارد اما از ارتكاب اين عمل كه خود حرام مى داند، ابا نمى كند، و مرد هم اين نكته را مى داند. آيا چنين عقدى براى مرد صحيح است؟

* اگر طرف مقابل قصد قرارداد داشت و در ايجاب و قبول جدى بود، عقد صحيح است، هرچند از روى بى مبالاتى نسبت به حرمتى باشد كه خود معتقد است. زيرا بنيان عقد و قرارداد اين است كه دو طرف قصد قرارداد داشته باشند. يعنى زن قصد كند كه همسر آن مرد شود و مرد هم قصد كند كه آن زن همسر او باشد. هنگامى كه اين قصد به شكل جدى تحقق يافت، عقد صحيح است. هرچند يكى از دو طرف آن را نامشروع بداند. به بيان ديگر اعتقاد به عدم مشروعيت اگر به عدم جديّت در عقد و انشاء بيانجامد، عقد را لغو مى كند. اما هنگامى كه فردى از اين حكم كه خود به آن اعتقاد دارد سرپيچى مى كند و تصميم مى گيرد عقد زوجيت را انشاء كند و همانند مواردى كه به مشروعيت آن معتقد است، به لوازم آن هم متعهد بماند، عقد براى كسى كه معتقد به حلال بودن آن است، صحيح است.


اما اگر فرض كنيم كه طرف مقابل كه اعتقاد به مشروعيت اين ازدواج ندارد و در انجام عقد، قصد زوجيت ندارد و فقط كلمات را جهت رضايت طرف، تلفظ مى كند تا با نام شرع به روابط غير شرعى اش برسد، در اين صورت عقد، شرعى نيست. زيرا در اين جا عقدى واقع نشده است، چون عقد قائم به طرفين است و هر كدام بايد در عقد جدى باشند. بنابراين فرض ياد شده، زنا مى باشد.


به عبارت ديگر، ازدواج بودن و يا زنا بودن ناشى از جديت و عدم جديت در ايجاد رابطه زناشويى است. اگر هر دو و يا يكى در ايجاد عقد جدى نبودند و تنها كلماتى را ادا كردند و اراده معنا نكردند، عقدى واقع نشده است و مشروعيتى هم ندارد.