* آيا آسان س

* آيا آسان سازى احكام يا عمل به رخصت هاى شرعى به لحاظ فقهى، عيب وكاستى به شمار مى آيد؟ از شما مى خواهيم مفهوم آسان گيرى (سماحت) شريعت را بر ايمان توضيح دهيد.

* با بررسى و مطالعه آيات قرآنى اى كه از چارچوب كلى حاكم بر دين سخن مى گويد، مى بينيم كه اين آيات به روشنى از آسان گيرى و سخت نبودن دين خبر داده اند. در اين آيات، مشقت زياد (حرج) از ساحت شريعت نفى شده است: مانند اين آيه كه: (ما جعل عليكم فى الدين من حرج)«و در دين بر شما سختى قرار نداده است»( سوره حج، آيه 78.) و: (يريدالله بكم اليسر و لا يريد بكم العسر) «خدا براى شما آسانى مى خواهد و براى شما سختى نمى خواهد»( سوره بقره، آيه 185.) و اين سخن خداوند بزرگ كه: (الذين يتبعون النبىّ الامىّ الذى يجدونه مكتوباً عندهم فى التوراة و الانجيل يامرهم بالمعروف و ينهاهم عن المنكر و يحلّ لهم الطيبات و يحرم عليهم الخبائث و يضع عنهم اصرهم و الاغلال التى كانت عليهم). «همانا از اين فرستاده، پيامبر درس نخوانده - كه ]نام[ او را نزد خود، در تورات و انجيل نوشته مى يابند - پيروى مى كنند، ]همان پيامبرى كه[ آنان را به كار پسنديده فرمان مى دهد و از كار ناپسند باز مى دارد و براى آنان چيزهاى پاكيزه را حلال و چيزهاى ناپاك را برايشان حرام مى گرداند، و از ]دوش[ آنان قيد و بندهايى را كه برايشان بوده است، برمى دارد.»( سوره اعراف، آيه 157.)


اگر به سنت هم سرى بزنيم، احاديثى هماهنگ با آيات ياد شده را مى يابيم، مثلا اين حديث نبوى معتبر كه: «اتيتكم بالشريعة السهلة السمحة» «برايتان شريعتى آسان و نادشوار آورده ام»( وسائل الشيعة، ج8، ص116، روايت شماره 10209.) چنان كه قواعد فقهىِ ]آسان گيرى[ مانند اصالة الطهارة (اصل برپاكى) را مى يابيم كه مى گويد: «كل شىء طاهر حتى تعلم انه قذر» «هر چيزى پاك است مگر اين كه بدانى ناپاك است»( همان، ج1، ص142.)


و اصالة الحّل (اصل بر حلال بودن) كه مى گويد: «كل شىء حلال حتى تعرف الحرام فيه بعينه فتدعه» «هر چيزى حلال است مگر آن كه حرام بودنش را به طور مشخص دريابى و آنگاه بايد از آن اجتناب كنى» و قاعده صحت (درست بودن) را از اين حديث كه: «كل شىء صحيح من معاملة او غيرها مما تصف بالصحة و الفساد حتى يثبت فساده.» «هر معامله و غيرمعامله اى كه موصوف به درستى يا نادرستى مى شود، درست و صحيح است تا آن گاه كه نادرستى اش ثابت شود».( همان، ج8، ص237، روايت 10524.) و همچنين قاعده فراغ و تجاوز (فارغ شدن از عملى و پشت سرگذاشتن آن) كه در اين حديث آمده است: «اذا خرجت من شىء ثمّ دخلت فى غيره فشكّك ليس بشى.» «هنگامى كه از عملى خارج و وارد كار ديگرى شدى شك در صحت كار پيشين بى اعتبار است» و «لا شك لكثيرالشك». «شك كثير الشك، بى اعتبار است». و نيز احكام شك كه انسان را وادار به يافتن راه حل عملى براى رهاشدن از سختى هاى شك مى نمايد. و همچنين درباره همه مباحاتى كه اسلام اعلام كرده است: (اليوم احل لكم الطيبات). «امروز چيزهاى پاكيزه براى شما حلال شده است»( سوره مائده، آيه 5.) روايات معتبرى وجود دارد.


بنابراين درمى يابيم كه آسان گيرى و تسهيل هاى شرعى، تشكيل دهنده چارچوب كلى دين اسلام است. اما مقتضاى اين امر آن نيست كه سهل گيرى به ذهنيتى فقهى تبديل شود و براساس آن بدون استناد و استدلال به منابع اجتهاد (كتاب و سنت) احكام آسان صادر شود. بلكه بايد در آيات قرآنى و احاديث نبوى كاوش شود و فتواى جواز يا منع به مقتضاى اين ادلّه داده شود.


ما كه در برخى از موارد، فتوا به رخصت و جواز داده ايم، در همه اين موارد ادلّه فقهى شرعى در دست داشته ايم و در احكام شرعى صرفاً به عنوان «رخصت و جواز» توجه نكرده ايم زيرا اين عنوان به تنهايى نمى تواند دليل حكم شرعى اى باشد.


بارها اعلان كرده ام كه آماده گفتوگو درباره اين گونه فتاواى آسان گيرانه كه صادر كرده ام هستم و از هرگونه نقد علمى دقيق كه داراى شيوه استدلالى و به دور از هياهو و تهمت باشد استقبال مى كنم.