7 جمادى الثانی 1439 هـ برابر با 4 اسفند 1396 هـ و 23/٢/٢٠١٨ م
مطالب مهم خطبه اول: صیانت از جامعه ایمانی / اختلاف تا حد قطع رابطه / حدود قطع رابطه میان مؤمنان / با چه کسانی قطع رابطه کنیم؟
مطالب مهم خطبه دوم: لبنان و انتخابات پیش رو / بودجه و مسئله روز مزدیها / بازی مرگ در سوریه ادامه دارد.
خطبه اول:
خداوند سبحانه و تعالى در کتاب عزيز خود میفرماید: «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللهِ جَمِيعاً وَلَا تَفَرَّقُوا وَاذْکرُوا نِعْمَةَ اللهِ عَلَيْکمْ إِذْ کنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِکمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَاناً وَکنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَکمْ مِنْهَا» صدق الله العظيم.
یکی از مهمترین اهدافی که اسلام سعی در تحقق آن دارد، ایجاد و تقویت پیوند داخلی در میان جامعه ایمانی و مهار تنشها و تشنجهایی است که ثبات آن را مورد تهدید قرار میدهد و توانایی آن را در برابر چالشها تضعیف مینماید.
وقتی از جامعه ایمانی سخن میگوییم، از جامعهای سخن میگوییم که در آن آراء، نظرات، اندیشهها، رویکردها و اجتهادهای گوناگونی در آن وجود دارد. از این رو روشن است که باید احساسات و عواطف برادرانه بر این جامعه حاکم باشد. خداوند نیز در مقام تأیید میفرماید: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ».
پیامبر خدا(ص) نیز خطمشی این رابطه را تعیین مینماید و میفرماید: «مَثَلُ الْمُؤْمِنِينَ فِي تَوَادِّهِمْ وَتَرَاحُمِهِمْ وَتَعَاطُفِهِمْ مَثَلُ الْجَسَدِ إِذَا اشْتَکى مِنْهُ عُضْوٌ تَدَاعَى لَهُ سَائِرُ الْجَسَدِ بِالسَّهَرِ وَالْحُمَّى؛ مثال مؤمنان در دوستی و مهربانی باهمی و عطوفت باهم مانند جسد واحدی است که چون عضوی از آن بیمار شود، سایر اعضا با تب کردن و بیدارخوابی با وی همراهی میکنند.» نیز میفرماید: «المؤمن للمؤمن کالبنيان المرصوص يشدُّ بعضه بعضاً؛ مؤمن برای مؤمن چون بنیان مرصوص است که همدیگر را تقویت میکنند.» نیز در حدیث آمده است که روزی مردی نزد امام صادق(ع) آمد و در ستایش مؤمنان داد سخن داد که آنان با یکدیگر مانند برادر برخورد میکنند. امام صادق(ع) از او پرسید: «آیا یکی از شما دست در جیب برادر خود میکند و هر چه میخواهد برمیدارد و او نیز مانع او نمیشود؟» آن فرد عرض کرد: «نه» امام فرمود: «پس چطور میگویید که شما برادر هستید؟»
صیانت از جامعه ایمانی
آیات و روایات بسیاری برای صیانت از جامعه ایمانی در برابر تنشهای کلامی و واکنشهای نادرست و حساب نشده، وارد شدهاند و از مؤمنان میخواهند که در میان خود از بهترین واژگان استفاده کنند. این همان چیزی است که خداوند متعال فرموده است: «وَقُلْ لِعِبَادِي يَقُولُوا الَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ الشَّيْطَانَ يَنْزَغُ بَيْنَهُمْ». اگر یکی از شما حرف نادرستی زد یا رفتار ناشایستی انجام داد، نباید مقابله به مثل کنید. بلکه رفتاری بهتر از او داشته باشید. چون خداوند عزوجل میفرماید: «وَلَا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَلَا السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَک وَبَيْنَهُ عَدَاوَةٌ کأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ».
هم چنین احادیث و آیات به ارتباط، بخشش متقابل، دید و بازدید و مهرورزی در میان مؤمنان فرامیخواند. در حدیث آمده است که پیامبر خدا فرمود: «وجبت محبّتي للمتحابّين فيَّ، والمتجالسين فيَّ، والمتزاورين فيَّ؛ محبت من بر کسانی واجب میشود که به خاطر به یکدیگر محبت کنند، با یکدیگر بنشینند و به دیدار همدیگر بروند.»
نیز در حدیث آمده است: «لِلمُؤمِنِ عَلَى المُؤمِنِ سَبعَةُ حُقُوقٍ واجِبَةٍ مِنَ اللّه عَزَّ وَ جَلَّ: ألإجلالُ لَهُ فى غَيبَتِهِ وَ الوَدُّ لَهُ فى صَدرِهِ، وَ المُواساةُ لَهُ فى مالِهِ، وَ أنْ يَحرُمَ غَيبَتَهُ، وَ أنْ يَعُودُهُ فى مَرَضِهِ وَ أنْ يُشَيِّعَ جَنازَتَهُ، وَ أنْ لايَقُولَ فيهِ بَعدَ مَوتِهِ إلاّ خَيراً؛ مؤمن را بر مؤمن هفت حقّ است که خداوند عزّ و جلّ آنها را بر او واجب کرده است و خدا درباره آنها از او بازخواست مىکند: او را در چشم خود بزرگ شمارد، در دل دوستش بدارد، با مال و دارايى خود یاریاش رساند، بر او همان پسندد که بر خود میپسندد، غيبت او را حرام شمارد، در بيمارى به عيادتش رود، در تشييع جنازهاش شرکت کند و بعد از مرگ جز به خوبى از وى ياد نکند.»
در عین حال از مؤمن میخواهد که به مؤمن دیگر اهانت نکند. در حدیث آمده است: «المُؤمنُ أخو المؤمنِ، عَينُهُ و دَليلُهُ، لا يَخونُهُ و لا يَظْلِمُهُ و لا يَغُشُّهُ و لا يَعِدُهُ عِدَةً فيَخْلِفَهُ؛ مؤمن برادر مؤمن است، چشم او و راهنماى اوست. به او خيانت نمیکند، به او ستم نمیکند، کلاه سرش نمیگذارد و به او و عدهای نمیدهد که بدان عمل نکند.»
احادیث از فضولی، غیبت، سخن چینی، تمسخر، دادن القاب زشت، دروغگویی و از همه چیزهایی که رابطه میان مؤمنان را دچار تنش میکند، نهی مینماید. همین طور از سخن چینی و قبول بدون تحقیق خبرها بر حذر میدارد. پیامبر خدا میفرماید: «ألا اُخبِرُکم بشِرارِکم؟ قالوا: بلى يا رسولَ اللّه. قالَ: المَشّاؤونَ بالنَّميمَةِ، المُفَرِّقونَ بَينَ الأحِبَّةِ؛ آيا شما را از بدترين افرادتان آگاه نکنم؟ عرض کردند: آری اى رسول خدا! فرمود: کسانى که سخن چينى میکنند، آنان که ميان دوستان جدايى میافکنند.» خداوند متعال نیز میفرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا إِنْ جَاءَکمْ فَاسِقٌ بِنَبَأٍ فَتَبَيَّنُوا»، «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا اجْتَنِبُوا کثِيراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ».
اختلاف تا حد قطع رابطه
با همه این رهنمودها و ارشادات، باز هم در جامعه ایمانی سخن از تنش و عداوتهایی است که یا ناشی از خطا و اشتباهات هستند یا واکنشها، برخوردهای نادرست و مدیریت نادرست اختلافات در نظرات، سیاست، دین، امور اجتماعی و عملی. این بیتدبیریها ممکن است به بروز نزاع، دوری و قطع ارتباط بینجامد. همان چیزی که ما از آن رنج میبریم.
اما اسلام نمیگذارد که این اختلافات جامعه ایمانی را به تباهی بکشاند و باعث قطع رابطه و دوری میان افراد آن شود. از این رو آیات قرآنی به پرهیز از تفرقه و نزاع تشویق مینماید و میفرماید: «وَلَا تَتَفَرَّقُوا». میفرماید: «وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِيحُکمْ». برای تحقق این هدف، احادیث نیز ما را به ارزشی فرامیخواند که امروز میخواهیم بدان بپردازیم و آن را اساس زندگی خود قرار دهیم و آن پرهیز از قهر و قطع رابطه هنگام بروز اختلافات است. اصل بر ارتباط و همگرایی است. از این رو اگر اختلافی بروز کرد، باید راه حلی دینی، اجتماعی، سیاسی و خانوادگی برای آن پیدا کنیم.
در اغلب موارد قطع رابطه باعث تقویت و ریشهدار شدن دشمنی در میان مردم میشود. این مسئله در فرمایش پیامبر خدا به ابوذر آمده است. پیامبر خدا به او فرمود: «يا أباذر إيّاک و هِجرَانَ أخِيک، فإنّ العَمَلَ لايُتَقَبَّلُ معَ الهِجرَانِ؛ ای ابوذر! از قهر کردن با برادر مسلمانت بپرهيز که با قهر و دشمني اعمال انسان پذيرفته نمیشود.» نیز میفرماید: «هَجرُ المُسلِمِ أخاهُ کسَفک دَمِهِ؛ قهر کردن مسلمان با برادرش، مانند ريختن خون اوست.»
در حدیث آمده است: «تُعْرَضُ الأَعْمَالُ فِى کلِّ يَوْمِ خَمِيسٍ وَاثْنَيْنِ فَيَغْفِرُ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ فِى ذَلِک الْيَوْمِ لِکلِّ امْرِئٍ لاَ يُشْرِک بِاللَّهِ شَيْئًا إِلاَّ امْرَأً کانَتْ بَيْنَهُ وَبَيْنَ أَخِيهِ شَحْنَاءُ فَيُقَالُ اترْکوا هَذَيْنِ حَتَّى يَصْطَلِحَا؛ اعمال در روزهای پنجشنبه و دوشنبه بر خداوند عرضه میشود. در آن روز خداوند عزوجل هر کسی را که به خداوند شرک نورزیده باشد، میبخشد، مگر کسی را که میان او و برادر مؤمنش کینه و عداوتی باشد. پس میگویند: آن دو را واگذارید تا با یکدیگر صلح کنند.»
در حدیث دیگر آمده است: «يَطَّلِعُ اللّه ُ إلى جَميعِ خَلقِهِ لَيلَةَ النِّصفِ مِن شَعبانَ، فيَغفِرُ لِجَميعِ خَلقِهِ إلاّ لِمُشرِک أو مُشاحِن؛ شبِ نيمه شعبان، خداوند به همه آفريدگانش مینگرد و جميع خلقش را میآمرزد، به جز مشرک يا کینهورز را.»
حدود قطع رابطه میان مؤمنان
از آن روی که اسلام دینی واقعگراست، بر این نظر است که واکنشها و تنشها به حدی نرسد که دیدار و ارتباط مستقیم غیرممکن شود. بلکه دوری و کنارهگیری باید حکیمانه باشد تا اعصاب سرد و آرام شوند، واکنشها آرام بگیرند، عقلها سر جای خود بیایند تا مسائل با روشی غیر از واکنش و تنش مورد ارزیابی قرار گیرند.
با همه این اوصاف، زمان جدایی و دوری نامحدود نیست. در احادیث تعیین شده است که حد قهر سه روز است. بعد از آن باید ارتباط از سر گرفته شود یا روی راه حلی توافق صورت گیرد. حتی اگر باعث شود که انسان از برخی خود دست بردارد. ولی این نرمش نباید به عقب نشینی تعبیر شود. چون در میان مؤمنان، عقب نشینی وجود ندارد. در مفاهیم اسلامی عقب نشینی معنای دیگری دارد و آن مهربانی است که خداوند وقتی درباره جامعه ایمانی صحبت کند، میفرماید: «َشِدَّاءُ عَلَى الْکفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ».
در حدیثی از پیامبر خدا(ص) نیز آمده است: «لَا تَقَاطَعُوا، وَلَا تَدَابَرُوا، وَلَا تَبَاغَضُوا، وَلَا تَحَاسَدُوا، وَکونُوا عِبَادَ اللهِ إِخْوَانًا، وَلَا يَحِلُّ لِمُسْلِمٍ أَنْ يَهْجُرَ أَخَاهُ فَوْقَ ثَلَاثٍ؛ از يکديگر نَبُريد و با هم قهر نکنيد و با هم دشمنى نورزيد و نسبت به يکديگر حسادت نکنید و اى بندگان خدا، با هم برادر باشيد. بر هيچ مسلمانى روا نيست که بيش از سه روز با برادرش قهر کند.»
پیامبر خدا راه کار پایان دادن به قهر را نیز معرفی کرده است. فرموده است: «لا يَحِلُّ لمُؤمنٍ أن يَهجُرَ مُؤمنا فَوقَ ثَلاثٍ، فإن مَرَّت بهِ ثَلاثٌ فَلْيَلقَهُ فلْيُسَلِّمْ علَيهِ، فإن رَدَّ علَيهِ السَّلامَ فَقدِ اشتَرَکا في الأجرِ و إن لَم يَرُدَّ علَيهِ فَقد باءَ بالإثمِ و خَرجَ المُسلِّمُ مِن الهِجرَةِ؛ براى هيچ مؤمنى روا نيست که بيش از سه روز، با مؤمنى قهر کند. بعد از سه روز، بايد به ديدارش برود و به او سلام کند. اگر جواب سلامش را داد، هر دو در ثواب شريک هستند و اگر جواب سلامش را نداد گناهکار است و سلام کننده از حالت قهر در آمده است.»
در حدیثی از امام باقر(ع) نیز آمده است: «ما مِن مُؤمنَينِ اهتَجَرا فَوق ثَلاثٍ إلاّ وَ بَرِئتُ مِنهُما في الثّالِثَةِ، فقيلَ لَهُ: يا بنَ رسولِ اللّه ِ، هذا حالُ الظّالِمِ فما بالُ المَظلومِ؟ فقالَ عليه السلام: ما بالُ المَظلومِ لا يَصيرُ إلَى الظّالِمِ فيَقولُ: أنا الظّالِمُ، حتّى يَصطَلِحا؛ هيچ دو مؤمنى بيش از سه روز با يکديگر قهر نکردند، مگر اينکه در روز سوم من از آن دو بيزار شدم. عرض شد: يا بن رسول اللّه! آنکه ظالم و مقصّر است، درست [چون حقّش همين است] اما مظلوم چرا؟ فرمود: چرا آن مظلوم پيش مقصّر نمیرود و نمیگوید: مقصّر منم تا آشتى کنند؟»
با چه کسانی قطع رابطه کنیم؟
اصل حاکم بر جامعه اسلامی، ارتباط، همگرایی، مهرورزی و بخشندگی است. همینها در گذشته نیز باعث همبستگی جامعه اسلامی شدند و جامعهای درگیر و در حال جنگ را به جامعهای متحد و منسجم تبدیل کردند و تمدنی را پایهگذاری کردند که دنیا همچنان از دستاوردهای آن بهره میبرد. ولی وقتی از جامعه ایمانی سخن میگوییم، منظور ما بستن درها به روی جوامع دیگری که از نظر دین، مذهب و تمدن با آنها اختلاف داریم، نیست. چون اسلام دین ایجاد پیوند و ارتباط میان ادیان، ملل و تمدنهاست. «وَجَعَلْنَاکمْ شُعُوباً وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا».
اما تشویق به ایجاد رابطه و پرهیز از قهر، استثنائاتی هم دارد. اگر این ارتباط موجب ایجاد خلل در دین انسان مؤمن شود یا طرف مقابل را به ظلم، تعدی و انحراف تشویق کند یا زمانی که راه چاره در قهر و قطع رابطه است، اسلام نیز به قطع رابطه فرامیخواند. چون چنین رابطهای مانع از آن میشود که اینان به راه صلاح و درستی بازگردند. خداوند نیز به همین واقعیت اشاره داشته میفرماید: «وَإِذَا رَأَيْتَ الَّذِينَ يَخُوضُونَ فِي آَيَاتِنَا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ وَإِمَّا يُنْسِيَنَّک الشَّيْطَانُ فَلَا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّکرَى مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ». خداوند از انسان میخواهد از همنشینی با کسانی که به یاد خدا آسیب وارد میکنند، پرهیز کند. برای این که انسان از آنان تأثیر نپذیرد. در آیهای دیگر خداوند از انسان میخواهد برای نشان دادن واکنش، از کسانی که به آیات الهی توهین میکنند، روی بگردانیم: «وَقَدْ نَزَّلَ عَلَيْکمْ فِي الْکتَابِ أَنْ إِذَا سَمِعْتُمْ آَيَاتِ اللهِ يُکفَرُ بِهَا وَيُسْتَهْزَأُ بِهَا فَلَا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ إِنَّکمْ إِذاً مِثْلُهُمْ إِنَّ اللهَ جَامِعُ الْمُنَافِقِينَ وَالْکافِرِينَ فِي جَهَنَّمَ جَمِيعاً».
در سیره نبوی نیز به این موضعگیری اشاره شده است. پیامبر خدا(ص) از مسلمانان خواست با سه نفری که بدون عذر شرعی از جنگ تبوک سر باز زده بودند، قطع رابطه کنند. این کار هم برای مجازات آنان بود و هم برای این که از اقدام مشابه توسط دیگران جلوگیری شود. فقط بعد از این که آنان صادقانه توبه کردند، این مجازات از آنان برداشته شد: «وَعَلَى الثَّلَاثَةِ الَّذِينَ خُلِّفُوا حَتَّى إِذَا ضَاقَتْ عَلَيْهِمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ وَضَاقَتْ عَلَيْهِمْ أَنْفُسُهُمْ وَظَنُّوا أَنْ لَا مَلْجَأَ مِنَ اللهِ إِلَّا إِلَيْهِ ثُمَّ تَابَ عَلَيْهِمْ لِيَتُوبُوا إِنَّ اللهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ».
با همه این استثناها، اصل بر این است که دریچه عقل و قلب خود را به روی دیگران بگشاییم. چون با قطع رابطه، قهر، کینهتوزی و خشونت، زندگی ادامه پیدا نمیکند. بلکه زندگی همواره به ارتباط، بخشندگی، مهرورزی و محبت نیاز دارد.
از این رو خداوند متعال کسانی را که به صورت کامل قطع رابطه کرده و در میان مسلمانان کینه و عداوت ایجاد مینمایند، مورد نکوهش قرار میدهد و به آنان وعده عذاب میدهد: «وَالَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللهِ مِنْ بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُولَئِک لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَلَهُمْ سُوءُ الدَّارِ».
از خداوند متعال میخواهیم به رغم همه اختلافاتی که در زندگی خود شاهد هستیم، جزو این دسته نباشیم. چون اختلاف طبیعت زندگی است. از خداوند میخواهیم ما را جزو ارتباط گیرندگان، بخشندگان، دیدوبازدید کنندگان و همگرایان حول محور خیر، هدایت و کلمه تقوا قرار دهد. والحمد لله رب العالمین.
خطبه دوم:
بسم الله الرحمن الرحیم
ای بندگان خدا! شما و خودم را به همان چیزی توصیه مینمایم که امیرالمؤمنین(ع) توصیه کرده است: «فَاحْذَرُوا عِبَادَ اللَّهِ الْمَوْتَ وَ قُرْبَهُ وَ أَعِدُّوا لَهُ عُدَّتَهُ، فَإِنَّهُ يَأْتِي بِأَمْرٍ عَظِيمٍ وَ خَطْبٍ جَلِيلٍ بِخَيْرٍ لَا يَکونُ مَعَهُ شَرٌّ أَبَداً أَوْ شَرٍّ لَا يَکونُ مَعَهُ خَيْرٌ أَبَداً؛ فَمَنْ أَقْرَبُ إِلَى الْجَنَّةِ مِنْ عَامِلِهَا وَ مَنْ أَقْرَبُ إِلَى النَّارِ مِنْ عَامِلِهَا وَ أَنْتُمْ طُرَدَاءُ الْمَوْتِ، إِنْ أَقَمْتُمْ لَهُ أَخَذَکمْ وَ إِنْ فَرَرْتُمْ مِنْهُ أَدْرَککمْ وَ هُوَ أَلْزَمُ لَکمْ مِنْ ظِلِّکمْ، الْمَوْتُ مَعْقُودٌ بِنَوَاصِيکمْ وَ الدُّنْيَا تُطْوَى مِنْ خَلْفِکمْ. فَاحْذَرُوا نَاراً قَعْرُهَا بَعِيدٌ وَ حَرُّهَا شَدِيدٌ وَ عَذَابُهَا جَدِيدٌ، دَارٌ لَيْسَ فِيهَا رَحْمَةٌ وَ لَا تُسْمَعُ فِيهَا دَعْوَةٌ وَ لَا تُفَرَّجُ فِيهَا کرْبَةٌ. وَ إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَنْ يَشْتَدَّ خَوْفُکمْ مِنَ اللَّهِ وَ أَنْ يَحْسُنَ ظَنُّکمْ بِهِ فَاجْمَعُوا بَيْنَهُمَا، فَإِنَّ الْعَبْدَ إِنَّمَا يَکونُ حُسْنُ ظَنِّهِ بِرَبِّهِ عَلَى قَدْرِ خَوْفِهِ مِنْ رَبِّهِ، وَ إِنَّ أَحْسَنَ النَّاسِ ظَنّاً بِاللَّهِ أَشَدُّهُمْ خَوْفاً لِلَّهِ؛ اى بندگان خدا از مرگ و نزديک بودنش بترسيد و آمادگیهای لازم را براى مرگ فراهم کنيد، که مرگ جريانى بزرگ و مشکلى سنگين به همراه خواهد آورد: يا خيرى که پس از آن شرّى وجود نخواهد داشت و يا شرّى که هرگز نيکى با آن نخواهد بود پس چه کسى از عمل کننده براى بهشت، به بهشت نزدیکتر و چه کسى از عمل کننده براى آتش، به آتش نزدیکتر است شما همه شکار آماده مرگ هستید: اگر توقّف کنيد شما را میگیرد و اگر فرار کنيد به شما میرسد. مرگ از سايه شما به شما نزدیکتر است، نشانه مرگ بر پيشانى شما زده شد، دنيا پشت سر شما در حال درهم پيچيده شدن است. پس بترسيد از آتشى که ژرفاى آن زياد و حرارتش شديد و عذابش نو به نو وارد میشود، در جايگاهى که رحمت در آن وجود ندارد و سخن کسى را نمیشنوند و ناراحتیها در آن پايان ندارد. اگر میتوانید که ترس از خدا را فراوان و خوشبینی خود را به خدا نيکو گردانيد، چنين کنيد، هر دو را جمع کنيد، زيرا بنده خدا خوشبینی او به پروردگار بايد به اندازه ترسيدن او باشد و آن کس که به خدا خوشبینتر است، بايد بيشتر از ديگران از کيفر الهى بترسد.»
ما به این توصیه و یاد مرگ شدیداً نیاز داریم. نه این که پیش از مرگ، خودمان بمیریم. بلکه باید از غفلت دست برداریم و برای روزی که به سوی ما میآید آماده شویم. نباید این روز را دور بپنداریم. چون بعد از مرگ، چیزی جز بهشت یا جهنم وجود ندارد. باید حساب همه حرفهایی را که میزنیم، گامهایی را که برمیداریم، راهی را که میرویم و همه هواداریها و مخالفتهای خود را داشته باشیم.
وقتی این چنین محاسبهای داشتیم، از بصیرت و مسئولیت پذیری بیشتری برخوردار خواهیم شد و توان بیشتری برای مقابله با چالشها خواهیم داشت.
لبنان و انتخابات پیش رو
از لبنان آغاز میکنیم. جریانهای سیاسی برای تهیه فهرستها و نامزدهای خود در انتخابات پارلمانی آینده آماده میشوند. چون دغدغه همه گروههای سیاسی این است که چطور حداقل دستاوردهای سیاسی خود را حفظ کنند یا زیانهای ناشی از قانون جدید را کاهش دهند تا در گزینهها و انتخابات آتی کشور تأثیرگذار باشند.
در این باره بار دیگر از جریانهای سیاسی که پایگاههای مردمی دارند و مردم برای انتخاب گزینههای انتخاباتی خود به سوی آنها نگاه میکنند، میخواهیم که امانتدار این اعتماد باشند. باید نامزدهای خوبی برای انتخابات معرفی کنند و در این امر اراده مردم را در نظر بگیرند. چون روشن شده است که انتخاب بر اساس فهرستهای کامل است و شهروندان اجازه ندارند که نامزدهای مورد نظر خود را از میان فهرستهای مختلف انتخاب کنند.
عزم لبنانیها بر این است که افراد امین و پاک دستی را انتخاب کنند که سابقهشان گواهی دهنده این ویژگیها باشد و بتوانند مسئولیتی را که عهدهدار آن میشوند، به خوبی انجام دهند. چون کسی باید عهدهدار کرسی نمایندگی شود که تواناییهای لازم برای کار در پارلمان را داشته باشد. این تواناییها عبارتاند از: آشنایی با فرایند قانونگذاری، آگاهی سیاسی و ویژگیهای برجسته فردی مانند درایت و حکمت در تعامل با مباحث مطرح شده در کمیتهها، نشستهای پارلمانی و صحنه بین الملل. آنان باید بیانگر اراده شهروندانی باشد که آنان را انتخاب کردهاند.
نیازی نیست تذکر دهیم کسانی که وارد پارلمان میشوند، فقط نماینده جریان سیاسی خود نیستند، بلکه باید به منافع همه شهروندان با همه گوناگونیشان و حتی کسانی که آنان را انتخاب نکردهاند، توجه داشته باشند.
عادتمان شده است که نماینده را فقط در مجالس شادی و غم و رسانهها ببینیم که خیلی خوب حرف میزنند؛ اما باید توجه داشت که وظیفه نماینده فراتر از اینهاست. وظیفه اصلی نماینده این است که در کمیتههای پارلمانی حضور فعال داشته باشد. چون طرحها، قراردادها و تصمیمهای مهمی در این کمیته اخذ میشوند که برخی از آنها به ضرر میهن، شهروندان و آینده کشور هستند.
در اینجا خوب است به داستانی از زندگی پیامبر خدا(ص) اشاره کنیم. گروهی از مردم نزد آن حضرت رفتند و از فردی تعریف کردند. پیامبر به آنان فرمود: «عقل او چگونه است؟» مردم عرض کردند: ای پیامبر خدا! ما از کوشش او در امر عبادت و خوبیهای او میگوییم و شما از عقل او از ما میپرسید؟ فرمود: «اِنَّ الاَْحْمَقَ يُصيبُ بِحُمْقِهِ اَعْظَمَ مِنْ فُجُورِ الْفاجِرِ؛ شخص احمق به خاطر حماقتش بيشتر ضربه می خورد تا شخص فاجر به خاطر فجورش.»
جریانهای سیاسی باید بدانند که مردم حتی اگر به واقعیت موجود تن دهند، اما آگاهتر شدهاند و قدرت تشخیص پیدا کردهاند. آنان میدانند که منافعشان در دست رهبران طوایف و مسئولان کنونی است؛ اما برای همیشه وضعیت این گونه نمیماند.
بودجه و مسئله روز مزدیها
نه چندان دور از موضوع انتخابات، شورای وزیران در جلسات متوالی خود بودجه سال 2018 را پیش از برگزاری اجلاس بین المللی کمک به لبنان در پاریس نهایی کرد. چون شرط دولتهای کمک کننده این است که بودجه تنظیم شود و سقف هزینهها را تعیین نماید؛ اما متأسفانه تدوین و تصویب سریع بودجه، به جای این که انگیزه داخلی داشته و مبتنی بر بودجه متوازن باشد، انگیزه خارجی دارد.
ما مانند همه شهروندان انتظار داریم که بودجه به بهانه کاهش هزینهها، به ضرر فقرا و نهادهای اجتماعی نباشد و مالیات تازهای را به عهده شهروندان لبنانی قرار ندهد. چون آنان تا هنوز نتوانستهاند مالیات پیشین را هضم کنند و تاب تحمل مالیات جدید را ندارند. البته کسانی وعده دادهاند که موضوع وضع مالیات جدید روی میز نیست. البته اگر چارهای غیر از وضع مالیات جدید وجود ندارد، به جای این که از جیب شهروندان و به ضرر نیازهای اساسی آنان باشد، باید از محل فساد، اختلاس و حیف و میل اموال عمومی تأمین شود.
باز هم در لبنان باید به موضوع انسانی کارگرهای روزمزد شرکت برق لبنان نیز اشاره کنیم. به رغم پیامدهای منفی اعتصاب آنان، به نظر نمیرسد تلاشی برای حل این قضیه وجود داشته باشد.
تعجب ما از این است که به دلایل واهی، این مسئله از دیدها دور مانده است. حرف ما برخوردی منصفانه و مهربانانه با اینان است. علاوه بر اینها، مسائل مهم دیگری نیز هستند که باید بدانها پرداخته شود.
بازی مرگ در سوریه ادامه دارد
به سوریه میرسیم. نمیخواهند که سوریه روی آرامش ببیند و بحران آن خاتمه یابد. میخواهند بازی مرگ، ویرانی و کشتار ادامه یابد که روشن شده است در آن، بیشتر غیرنظامیان آسیب میبینند. از این رو به همه کسانی که سعی در حل این بحران انسانی و توقف آسیب دیدن غیرنظامیان در غوطه شرقی و جاهای دیگر دارند، میخواهیم که تمام تلاششان این باشد که راه حلی سیاسی برای پایان دادن به رنج و درد مردم سوریه پیدا کنند. نباید به خاطر حسابهایی که به نفع مردم سوریه نیست، برای حل این بحران مانعتراشی کنند. چون بعد از دیدارهای اخیر، کور سویی از امید دیده میشود.
ما موافق هر چیزی هستیم که باعث خاتمه دادن به درد و رنج مردم عزیز این کشور شود. ولی موافق سوء استفاده از مسائل انسانی برای تصفیه حسابهای بین المللی و منطقهای یا تلاش برای جنبه انسانی و غفلت از قضایای دیگر نیستیم.