2 جمادى الاول 1439هـ برابر با 29 دی 1396 هـ و ١٩/١/٢٠١٨ م
مطالب مهم خطبه اول: ناسازگاری زوجین / تشویق به مصالحه / راه حل / حَکَمها یا دادگاه؟ / اصلاح در اولویت قرار دارد / باید بسیج شویم.
مطالب مهم خطبه دوم: لبنان و تندباد سیاسی / فلسطین و تصمیمات قاطع / سوریه، زیر فشار درگیری / چه کسی فاجعه یمن را متوقف میکند؟
خطبه اول:
خداوند متعال در کتاب عزیز خود میفرماید: «وَإِنْ خِفْتُمْ شِقَاقَ بَيْنِهِمَا فَابْعَثُوا حَکماً مِنْ أَهْلِهِ وَحَکماً مِنْ أَهْلِهَا إِنْ يُرِيدَا إِصْلَاحاً يُوَفِّقِ الله بَيْنَهُمَا إِنَّ الله کانَ عَلِيماً خَبِيراً» صدق الله العظيم.
ناسازگاری زوجین
اختلاف میان زوجین امری طبیعی است؛ بنابراین ایجاد اختلاف میان آن دور امر بدیعی نیست. چون طرز تفکر زوجین ممکن است با یکدیگر همخوانی و هماهنگی نداشته باشد. هر کدام از آنها میتواند نظر یا سلیقهای متفاوت با دیگری داشته باشند. نه شوهر معصوم است و نه زن. هر کدامشان میتوانند گفتارها، رفتار و واکنشهای ناصواب داشته باشند یا از ابزارها و روشهای نادرستی در برخورد با قضایا و مسائل استفاده نمایند. همه اینها تابع تغییرات و تحولات روانی و شرایط و اوضاع فردی است و میتوانند روی زندگی زناشویی تأثیرگذار باشند.
ولی نکته اینجاست که هر اختلافی نباید به بحران در زندگی زناشویی تبدیل شود. میشود هر اختلافی را درمان و مهار کرد؛ مانند بسیاری از مشکلات که میان زوجین پیش میآیند و زن و شوهر میتوانند آنان را مهار کنند و نگذارند که زندگی زناشوییشان در معرض تهدید و فروپاشی قرار بگیرد. بسیاری از اختلافات با یک لبخند، کلام خوب و پرهیز از تلافی قابل حل هستند. خداوند هم به همین رفتار نیکو دعوت مینماید: «وَلَا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَلَا السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَک وَبَيْنَهُ عَدَاوَةٌ کأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ* وَمَا يُلَقَّاهَا إِلَّا الَّذِينَ صَبَرُوا وَمَا يُلَقَّاهَا إِلَّا ذُو حَظٍّ عَظِيمٍ».
ولی برخی از مشکلات ممکن است ماهیت پیچیدهای داشته باشند یا به خاطر سوء مدیریت، استفاده از سخنان درشت و خشن پیچیده شوند. در این صورت باید برای حل این مشکل کاری صورت گیرد تا به سرانجام ناگوار ختم نشود و کار به جدایی نینجامد.
تشویق به مصالحه
اسلام به ثبات و آرامش زندگی زناشویی توجه خاصی دارد. هم از راه تأکید بر فرهنگ مودت، مهربانی و رفتار نیکو که خداوند متعال در این باره میفرماید: «وَمِنْ آَيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکمْ مِنْ أَنْفُسِکمْ أَزْوَاجاً لِتَسْکنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَکمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً»، «وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ»، «وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ» و نیز فرهنگ «خيرکم خيرکم لأهله؛ بهترین شما کسی است که نسبت به خانوادهاش بهترین باشد.» که پیامبر خدا فرموده است و فرهنگ صبر و شکیبایی. این که هر کدام از زوجین بر بداخلاقی طرف دیگر صبر نماید. در حدیث آمده است: «مَنْ صَبَرَ عَلَى سُوءِ خُلُقِ امْرَأَتِهِ أَعْطَاهُ اللَّهُ مِنَ الْأَجْرِ مَا أَعْطَى أَیُّوبَ ع عَلَى بَلَائِهِ وَ مَنْ صَبَرَتْ عَلَى سُوءِ خُلُقِ زَوْجِهَا أَعْطَاهَا اللَّهُ مِثْلَ ثَوَابِ آسِیَةَ بِنْتِ مُزَاحِمٍ؛ هر مردی که بر بداخلاقی همسرش صبر و شکیبایی کند خداوند پاداش صبر ایوب بر بلایش را او به وی خواهد داد و هـر زنى که در بـرابر بداخلاقی شـوهـرش صبر و شکیبایى ورزد، خداوند ثواب آسیه دختر مزاحم را به او عطا میکند.» بنابراین باید برای حل مشکلات زندگی زناشویی عجله کرد. چون اگر این مشکلات درمان نشود، افزایش مییابد. به تأخیر انداختن درمان مشکلات خانوادگی اثرات بدی روی آینده زوجین و رشد روانی، تربیتی و فکری فرزندان دارد و جامعه را نیز تحت تأثیر قرار خواهد داد؛ زیرا تهدید خانواده، تهدید جامعه است. چون خانواده یکی از مؤلفههای اساسی جامعه است و جامعه از خانوادههای مختلف تشکیل شده است.
به همین دلیل قرآن کریم به مصالحه دعوت مینماید و آن را مهمتر از نماز و روزه میداند. چرا که پیامبر خدا(ص) میفرماید: «أَلا اُخبِرُکم بِأَفضَلَ مِن دَرَجَةِ الصِّیامِ و َالصَّلاةِ و َالصَّدَقَةِ؟ صَلاحُ ذاتِ البَینِ، فَإِنَّ فَسادَ ذاتِ البَینِ هِىَ الحالِقَةُ؛ آیا شما را به چیزى با فضیلت تر از نماز و روزه و صدقه آگاه نکنم؟ آن چیز اصلاح میان مردم است، زیرا تیره شدن رابطه میان مردم ریشه کن کننده دین است.» خداوند متعال نیز میفرماید: «الصلح خیر». حتی خداوند اجازه داده است برای اصلاح در میان مردم دروغ گفته شود. با این که دروغ حرام است. از این رو همان طور که در حدیث آمد است، مصلح، دروغگو نیست.
راه حل
قرآن به دعوت برای اصلاح سریع مشکلاتی که میان زن و شوهر پیش میآید و تشویق آن بسنده نمینماید بلکه بهترین ابزار برای حل اختلافات را نیز تبیین میدارد. چون نمیخواهد که این اختلافات به نزاع یا ناسازگاری که زندگی زناشویی زوجین را در معرض تهدید قرار میدهد تبدیل شود. همین طور منتظر نمینشیند تا اختلاف آن قدر بالا بگیرد که این نهاد روی سر ساکنان آن خراب شود. از این رو میفرماید: «وَإِنْ خِفْتُمْ شِقَاقَ بَيْنِهِمَا فَابْعَثُوا حَکماً مِنْ أَهْلِهِ وَحَکماً مِنْ أَهْلِهَا».
طرح قرآن کریم این است که اگر اختلافی میان زوجین به وجود آمد، هر کدام از خانوادههای زن و شوهر حکمی را از طرف خود تعیین کنند. قرآن مشخص نمیکند که این حکم را چه کسی تعیین نماید، بلکه عرصه را باز میگذارد. شاید زن و شوهر به تعیین حکم مبادرت بورزند و شاید هم خانوادههایشان این کار را انجام دهند؛ اما حکمها باید از میان کسانی انتخاب شوند که به تداوم زندگی زناشویی و سلامت جامعه علاقهمند هستند. کسانی که در حل نزاعها و مشکلات زناشویی و... تجربه طولانی دارند.
ضرورت ندارد که حَکم یک نفر باشد بلکه زن و شوهر میتوانند تعداد بیشتری را برای این کار انتخاب نمایند. این امر به ماهیت مشکلی برمیگردد که رابطه زوجین را دچار تنش نموده است.
اما راهکار رسیدن به مصالحه این است که حکمها بعد از شنیدن حرفهای زوجین و خانوادههایشان و آن کسانی که به این مشکل ارتباط پیدا میکنند، ریشههای مشکل را مورد بررسی قرار دهند. آنها باید بعد از مشورت با یکدیگر به راه حل مشخصی برسند و برای حل مشکل این نظر باید برای دو طرف الزامآور باشد. طبیعی است وقتی از درمان صحبت میکنیم، به این معنا نیست که همه مشکلات زناشویی این دو حل میشوند. چون گاهی مشکلات و اختلافات میان زوجین به حدی میرسد که غیر از طلاق راه چارهای باقی نمیماند. چون اسلام را مبغوض ترین حلال میداند، اما وقتی زندگی زناشویی برای زن و شوهر، فرزندان و خانوادههایشان به جهنم تبدیل میشود، طلاق را راه حل میداند.
آری! تأکید اسلام روی دعوت به اصلاح، همبستگی و احیای پیوند زناشویی است، از این رو خداوند میفرماید: «إِنْ يُرِيدَا إِصْلَاحاً يُوَفِّقِ الله بَيْنَهُمَا» اما در ادامه میفرماید: «إِنَّ الله کانَ عَلِيماً خَبِيراً». قرآن به حکمها هشدار میدهد که در کارهای خود خدا را در نظر داشته باشند و مراقب رفتارها و راه حلی که ارائه میدهند، باشند.
حَکَمها یا دادگاه؟
طرح اسلام برای درمان مشکلات زندگی زناشویی همین است. در این راه حل ویژگیها و برجستگیهایی وجود دارد که اولاً از کاستیها و معایب ارجاع مشکلات زناشویی به دادگاههای عادی و حتی شرعی میکاهد. چون مراجعه به دادگاه ممکن است بر دامنه اختلافات میان زوجین بیفزاید. چون به محض مراجعه یکی از زوجین به دادگاه، تنش آغاز میشود. هر چند که در مواردی نیز دخالت دادگاه به صلح نیز میانجامد.
ثانیاً هر یک از زوجین ممکن است از باب دفاع از نفس، در دادگاه چیزهایی را افشا کنند که به دیگری و زندگی زناشویی آسیب وارد نماید. طبیعی است که اگر زوجین اسرار زندگی خود را برای دیگران افشا کنند، احساسات و عواطف یکدیگر را جریحهدار میکنند و این امر باعث میشود که تداوم زندگی زناشویی با موانع بسیاری روبرو شود. حتی اگر با رأی دادگاه آنها به سر خانه خود باز گردند، باز هم آن مهر و محبت گذشته احیا نمیشود؛ اما اگر همین اسرار نزد دو حکم دلسوز و در فضای خانواده بیان شود، چنین آسیبهایی به وجود نمیآید.
ثالثاً مراجعه به این دادگاه خانوادگی این حسن را دارد که متولیان دادگاه عادی و حتی شرعی، ممکن است بهاندازه حکمها، در قبال حل منازعات و خاتمه دادن به مشکل احساس مسئولیت نکنند. چون حکمین با زوجین قرابتهایی دارند که از نظر عاطفی آنان را وامیدارد تا تمام تلاش خود را برای رسیدن به صلح و سازش به کار گیرند تا روابط زوجین به حال سابق خود بازگردد.
اصلاح در اولویت قرار دارد
از این رو عزیزان! با توجه به مزایایی که وجود حکمین و دادگاه درون خانوادگی دارد، درخواست ما این است که روش قرآنی احیا شود و در جامعه ما گسترش یابد و به ابزاری برای حل مشکلات زناشویی که فراوان هم هستند، تبدیل گردد. این راه حل میتواند جایگزین خوبی برای راه حلهای دیگر باشد. الآن در غرب از همین روش استفاده میکنند، اما ما هیچ توجهی به آن نداریم. وضعیت ما همانی است که شاعر گفته است:
کالعيس في البيداء يقتلها الظّما والماء فوق ظهورها محمولُ
آب در کوزه و ما تشنه لبان میگردیم یار در خانه و ما گرد جهان میگردیم
امام علی(ع) نیز همین را فرموده است: «الله الله في القرآن، لا يسبقکم بالعمل به غيرکم؛ خدا را! خدا را! درباره قرآن. نشود که دیگران در عمل به قرآن از شما پیشی بگیرند.»
علت این که این موضوع را طرح کردهایم و خواستار بررسی آن به عنوان یک ابزار کارآمد شدهایم، این است که میزان طلاق در جامعه ما افزایش یافته است. دلیلش هم این است که زوجین خیلی زود یکدیگر را انتخاب میکنند و درک درستی از مسئولیتهای زندگی زناشویی و صبر در آن ندارند. آنان نمیتوانند به درستی اختلافات زناشویی خود را مدیریت کنند و خودشان و خانوادههایشان به حکمهای شایستهای که نسبت به حل مشکلاتشان دلسوزانه اقدام کنند، مراجعه نمینمایند.
قرآن کریم فقط به طراحی ابزارهای حمایت از زندگی زناشویی و حل اختلافات بسنده نمینماید بلکه شرط میکند که در زمان طلاق نیز دو شاهد عادل حضور داشته باشند. خداوند در اشاره به این امر میفرماید: «وَأَشْهِدُوا ذَوَيْ عَدْلٍ مِنْکمْ». حضور دو شاهد عادل به خاطر این است که زمینه برای حل اختلافات فراهم شود. چون هر دوی آنها تلاش میکنند که در حل اختلافات سهیم شوند. نقش دو شاهد همین است. نه این که فقط شاهد وقوع طلاق باشند.
ما شدیداً نیاز داریم که زمینه برای اصلاح فراهم شود. نباید طلاق به سرعت صورت بگیرد. فقط شوهر در این باره مقصر نیست بلکه همسر نیز نقش دارد. حتی خانوادهها در پدیده طلاق نقش دارند. در حالی که آنان باید جلوی فروپاشی خانواده را بگیرند. حتی علت افزایش طلاق علما و کسانی هستند که به سرعت صیغه طلاق را جاری میکنند. بدون این که نتایج و پیامدهای منفی طلاق را در نظر داشته باشند.
باید بسیج شویم
از این رو درخواست من این است که دادگاهها و دستگاههای مرتبط با طلاق گروههای تخصصی داشته باشند تا پیش از جای شدن صیغه، طلاق را مورد بررسی قرار دهند. در طلاق نباید فقط به فراهم آمدن شرایط شرعی آن توجه شود، بلکه باید شرایط اجتماعی آن نیز در نظر گرفته شود. باید پیامدهای منفی طلاق برای فرزندان و جامعه مورد بحث و بررسی قرار گیرد.
افزایش خانوادههای طلاق ایجاب میکند که برای مقابله با آن همه توانمندیها به کار گرفته شود. باید فرهنگ زناشویی و ازدواج تقویت شود تا کسانی که میخواهند ازدواج کنند، این کارشان باید مبتنی بر انتخاب، برخورد نیک، صبر و بردباری و عدم عجله و آسانگیری در طلاق باشد. در این صورت میتوانیم ثبات و آرامش جامعه خود را حفظ کنیم.
خطبه دوم:
بسم الله الرحمن الرحیم
ای بندگان خدا! شما و خودم را به تقوای الهی توصیه مینمایم. نباید از کسانی باشیم که مخاطب فرمایش پیامبر خدا هستند. از آن حضرت سؤال شد: ورشکسته کیست؟ در میان ما ورشکسته به کسی میگویند که پول و کالا نداشته باشد؟ پیامبر خدا فرمود: «إنَّ المفْلسَ مَنْ يأتي يوم القيامة؛ بصلاة، وصيام، وزکاة، وصدقات، ويأتي قد شَتَمَ هذا، وقذفَ هذا، وأکل مال هذا، وسفک دم هذا، وضرب هذا، وهتک هذا، فيُعطَى هذا من حسناته، وهذا من حسناته، فإن فَنيَتْ حَسَناتُهُ قبل أن يُقْضى ما عليه، أُخِذَ من خطاياهم، فطُرِحَتْ عليه، ثم يُطْرَحُ في النَّار؛ مفلس واقعی از امت من کسی است که در قیامت با نماز و روزه و زکات حضور مییابد، در حالی که به بعض افراد دشنام داده، به بعضی تهمت زنا زده، مال مردم را خورده، کسی را کشته، به مردم کتک زده است پس از حسنات او میگیرند و به این و آن میدهند. اگر حسناتش تمام شد ولی هنوز طلبکار دارد از گناهان طلبکارها میگیرند و به او میدهند آنگاه در جهنم سقوط میکند.»
بنابراین باید در حرفهایی که میزنیم، مالی که به دست میآوریم، تصمیماتی که در میدان نبرد میگیریم، واکنشهایی که از خود نشان میدهیم و رفتارهایی که انجام میدهیم خداوند را در نظر بگیریم. همه اینها باید حساب شده باشد تا سرمایهای را که گرد آوردهایم و به خاطر آن رنجهای فراوانی را تحمل کردهایم، از دست ندهیم.
شدیداً نیاز داریم که در این باره دقت داشته باشیم. چون وقتی در برابر خداوند قرار میگیریم، پاداش ما به میزان حسناتمان بستگی دارد: «فَأَمَّا مَنْ ثَقُلَتْ مَوَازِينُهُ* فَهُوَ فِي عِيشَةٍ رَاضِيَةٍ* وَأَمَّا مَنْ خَفَّتْ مَوَازِينُهُ* فَأُمُّهُ هَاوِيَةٌ* وَمَا أَدْرَاک مَا هِيَهْ* نَارٌ حَامِيَةٌ». در این صورت مانند کسانی که وقتی دست خود را از اعمال اخروی تهی میبینند، نخواهیم گفت: «يَا حَسْرَتَا عَلَى مَا فَرَّطْتُ فِي جَنْبِ اللهِ». هر گاه به دستورات الهی پایبند بودیم، در برابر چالشها از توانایی بیشتری برخوردار خواهیم بود.
لبنان و تندباد سیاسی
از لبنان آغاز میکنیم که به خاطر پشت صحنههای فرمان ارشدیت سال 1994، تندباد سیاسی در این کشور آرام هنوز نگرفته است. این تندباد یکی از شدیدترین طوفانهایی است که این روزها لبنان را در نوردیده است و فضای سیاسی، توازن میان طوایف و دستگاه قضایی کشور را تحت تأثیر قرار داده است. در حالی که خواهش ما این است که دستگاه قضایی وارد جنجالهای سیاسی نشود، مورد شبهه واقع نگردد و آماج تیرها قرار نگیرد.
روشن است که این فضای سیاسی نیز به مانند آب و هوا به این زودیها آرام نخواهد شد. بلکه ادامه خواهد داشت. چون مرجعی وجود ندارد که این اختلاف را حل کند و ثبات را به کشور بازگرداند. ما همیشه تأکید کردهایم چنین مرجعی باید در نهادهایی باشد که همه روی آن توافق دارند. ما جزو کسانی نیستیم که پیامدهای این فرمان را اندک نشان میدهند و میگویند که دنیا به خاطر ارشدیت چند افسر تکان نخواهد خورد و در کشور اتفاقی روی نخواهد داد. چون این حادثه ابعادی دارد که باید روی آن توافق صورت گیرد و درمان شود. در این صورت میتوانیم همبستگی این کشور را حفظ کنیم. به ویژه در این شرایط حساس که لبنان و منطقه در آن قرار دارد.
امید ما به رفتار حکیمانه رهبران لبنان است که در موضوعات گذشته نیز خود را نشان داده است. این بار نیز این رفتار حکیمانه باید دیده شود تا نظم عمومی به نهادها و مؤسسات بازگردد و از فضای تنش و تشنج که دامنگیر عرصه سیاسی بیرون از نهادهای قانونی و درون آن شده است کاهش یابد. چون این پدیده برای کشور ناخوشایند است.
بسیاری از پروندهها و موضوعات دیگر منتظر حل شدن این قضیه هستند و جز با آرامش و ثبات نمیشود این قضیه را حل کرد. یکی از این موضوعات مهم قانون انتخابات است که باید به صورت کامل اجرایی شود و همه موانعی را که جلوی اجرای موفقیتآمیز این قانون قرار دارند، از راه بردارد. اگر چنین نشود، زمینه نفوذ کسانی فراهم خواهد شد که نمیخواهند این انتخابات به خوبی برگزار شود. باید وضعیت امنی نیز در نظر گرفته شود. با توجه به ترور ناموفقی که در صیدا صورت گرفت و برخی از وابستگان دشمن صهیونیستی پشت صحنه آن قرار دارند یا هشدارهایی که دولتهای مختلف به شهروندان خود دادهاند تا از رفت و آمد به برخی از مناطق لبنان خودداری کنند، موضوع امنیت بار دیگر مطرح شده است و نمیتواند بیخیال از کنار آن گذشت.
در عین حال که قدرتهای جهانی به ثبات لبنان تمایل دارد، اما لبنان نباید بیخیال باشد. چون امنیت و ثبات جهان به دست طرف معینی نیست. کشور همچنان در معرض تهدید گروههای تروریستی و هستههای خفته آن است. اینان منتظر غفلت نیروهای امنیتی، تنشهای سیاسی، تجاوز دشمن صهیونیستی و فتنه افروزی جنایتکاران داخلی و تجاوزگران به نهادهای مالی و اقتصادی هستند.
فلسطین و تصمیمات قاطع
به فلسطین اشغالی میرویم. باید به تصمیمات شورای مرکزی سازمان آزادیبخش فلسطین بپردازیم که اعلام قدس به عنوان پایتخت رژیم صهیونیستی توسط رئیس جمهور آمریکا را رد کرد. این شورا تأکید داشت: «دوره انتقالی که توافقهای اسلو، قاهره و واشنگتن بر آن اشعار دارند، پا برجا نمانده است.» در عین حال که این موضعگیری را مورد تقدیر قرار میدهیم، درخواست ما این است که این تصمیم جلوه عملی پیدا کند و دولت فلسطین از همه توافقات از جمله توافق اسلو خارج شود. چون این توافق دست فلسطینیان را بست و به اشغالگران فرصت داد که سرزمینها، مقدسات و مردم فلسطین را به تباهی بکشانند. فلسطینیان باید به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی را ملغی اعلام کنند. چون معتقدیم که قضیه فلسطین با دوره خطرناکی روبرو است. فلسطین به تصمیمات جرئتمندانه و قاطع در حد و اندازه این چالش نیاز دارد نه توصیههایی که چون مرکبی روی کاغذ ماندهاند.
ما از رهبران فلسطینی انتظار داریم که در حد و اندازه آمال و آرمانهای مردم خود باشند. آنان هیچگاه فلسطین را رها نکردهاند و آمادهاند به رغم همه رنجها و دردها، در این راه همه گونه فداکاری و جان فشانی را انجام دهند و خون بدهند.
مردم فلسطین بیش از هر زمان دیگری به اقدام، تصمیم و حمایتهای میدانی نیاز دارد، نه کنفرانسها و تصمیماتی که با پایان یافتن جلسه به سرعت از میان میروند.
سوریه، زیر فشار درگیری
به سوریه میرسیم که همچنان صحنه رقابت میان قدرتهای بین المللی و منطقهای و میدان درگیری میان آنهاست. این مسئله روی وحدت کشور و ثبات مورد نظر مردم سوریه تأثیر گذاشته است. این وضعیت ایجاب میکند که مردم سوریه بیدار و متحد شوند و نگذارند که این کشور تحت عناوین مصالح قومی، طایفهای و هر عنوان دیگری چون قالب پنیری در مراکز تصمیمگیری تقسیم شود یا این که مرکب کسی باشد. چون وضعیت این روزها نشان میدهد که در این باره جدیتی وجود ندارد و سوریها ابزاری برای اجرای طرحهای خاص شدهاند.
چه کسی فاجعه یمن را متوقف میکند؟
در خاتمه، با توجه به اعداد خطرناکی که این روزها از فاجعه یمن به ما میرسد بپردازیم. این فاجعه دامنگیر همه مردم یمن شده است. سازمان ملل متحد هم ناتوان است و فقط به صدور بیانیه در رابطه با فجایع، زیانها و بیماریهای مردم یمن بسنده نموده است. ما بار دیگر میخواهیم که این جنگ بیهوده جنونآمیز خاتمه یابد. این جنگ نه فقط برای یمن بلکه برای همه اعراب و مسلمانان یک فاجعه است. آنان باید کاری کنند که این جنگ فوراً متوقف شود. سؤال ما این است: چرا برخی از اعراب فقط از صلح شجاعانه با دشمن صحبت میکنند؟ چرا ما از صلح در میدانهای داخلی و بین خود سخن نمیگوییم؟