11 ربيع الثّاني 1439 هـ برابر با 8 دی 1396 هـ و ٢٩/١٢/٢٠١٧ م
مطالب مهم خطبه اول: رنجهای امام عسکری / مقابله با انحرافات اعتقادی / احادیثی از امام حسن عسکری(ع)
مطالب مهم خطبه دوم: قدس، زیر فشار تصمیم آمریکا / یمن؛ آسیاب مرگ / بحرین، طرحی برای راه حل / لبنان، کنار زدن پروندهها.
خطبه اول:
خداوند سبحانه و تعالى در کتاب عزيز خود میفرماید: «إِنَّمَا يُرِيدُ الله لِيُذْهِبَ عَنْکمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَکمْ تَطْهِيراً» صدق الله العظيم.
هشتم ربیع الثانی سالروز ولادت مبارک یکی از امامان این خانه پاک بود که پیامبر خداوند به ما دستور داده است بدانها تمسک جسته و از سرچشمه زلال آنان بنوشیم. میفرماید: «إنّي تارک فيکم ما إن تمسَّکتم بهما لن تضلّوا بعدي أبداً کتاب الله وعترتي أهل بيتي». او امام حسن بن علی است که به خاطر زندگی در سامرا ملقب به عسکری شده است. چون در روزگار خلافت عباسی سامرا محل تجمع سربازان حکومت بود.
رنجهای امام عسکری
این امام همام در مدینه به دنیا آمد؛ اما فقط دو سال در این شهر زیست و بعد از آن به سامرا مرکز خلافت عباسی منتقل شد. چون متوکل خلیفه عباسی امام هادی(ع) را به این شهر فراخوانده بود تا فعالیتهایشان را محدود نموده و او را زیر نظر خود داشته باشد. او بیست سال را در سامرا همراه پدر زیست و در بیست و دو سالگی عهدهدار امر امامت بود و امامتشان نیز شش سال طول کشید.
امام عسکری(ع) از بابت حصر، تنگنا و سختگیری رنجهای بسیاری را تحمل کرد. به ایشان اجازه داده نمیشد که آزادانه با مردم تماس بگیرد و در این مدت، بارها توسط بنیعباس به زندان افتاد.
او در اشاره به رنجهای خود در این دوره میفرماید: «هیچ کس از پدرانم به مانند من رنج و آزار ندید.» آن حضرت در نامهای خطاب به شیعیان خود چنین میفرماید: «ألا لا يسلّمنّ عليّ أحد، ولا يشير إليّ بيده، ولا يومئ، فإنّکم لا تؤمنون على أنفسکم؛ کسی [در این موقعیت] به من سلام نکند و با دست خود به من اشاره ننماید و [حتی کوچکترین] اشارهای نکند. برای اینکه شما امنیت جانی ندارید.»
این سخن حکایت از آن دارد که حاکمیت عباسی چقدر کسانی را که با امام دیدار داشتند و حتی کسانی را که به ایشان سلام میکردند، زیر نظر داشت. ترس عباسیها از آن امام همام به جایگاه ممتاز اهل بیت(ع) در قلب و باور مردم و دانش، اخلاق نیک، تواضع و کرم امام حسن عسکری بازمیگردد که سبب شده بود دلهای مردم به سوی آن حضرت تمایل داشته باشد.
دو عبارت در این باره وجود دارد که باید بدانها اشاره شود:
اول – متن اول از وزیر خلیفه عباسی وارد شده است. پسرش از او پرسید که چرا هنگام ملاقات یا یاد کردن از امام عسکری به او احترام میگذارد. او اظهار داشت: «اگر خلافت از بنیعباس سلب شود به جهت فضل، پاکدامنی، بخشندگی، خویشتنداری، زهد، عبادت و اخلاق نیکش، در میان بنیهاشم غیر از او هیچ کس شایستگی خلافت نیست.»
پسر وزیر میگوید: «بعد از سخن پدرم، خواستم با مقام این امام بیشتر آشنا شوم. از این به سراغ فرماندهان، نویسندگان، قضات، فقها و سایر مردم رفتم. از کسی درباره آن حضرت سؤال نکردم، مگر این که آن حضرت را در نهایت عظمت و تکریم و تعاریف زیبا یافتم. همه او را بر خانواده و استادانش مقدم میدانستند. از این رو نزدم عظمت و شأن فزونتری یافت. چون دوست و دشمن او را ندیدم، مگر این که درباره او به نیکی سخن میگفت و او را میستود.»
دوم – متن دوم به صالح بن وصیف است. عباسیها او را مأمور زندان امام عسکری کردند. به او گفتند: بر او سختگیری کن. وقتی دیدند که او در زندان با امام عسکری مدارا مینماید، به آنان گفت: «با او چه کنم؟ دو نفر از شرورترین افراد را بر او گماردم، ولی آنان در عبادت و نماز به مقام والا رسیدند.»
به رغم این همه رنج و فشار، امام به وظیفه خود در زمینه راهنمایی، آموزش، تربیت و مقابله با انحرافات فکری و اعتقادی و بدفهمی قرآن عمل میکرد. برای این کار از ارتباط با محبان، شیعیان و موالیان استفاده میکرد. آن حضرت شبکهای از وکلا را ایجاد کرده و به اقصا نقاط سرزمینهای اسلامی اعزام نموده بود که رابط میان امام و مردم بودند. سؤالهای مردم را برای امام و پاسخها و راهنماییهای امام را برای مردم میبردند.
مقابله با انحرافات اعتقادی
در اینجا به برخی از تلاشهای آن حضرت در دفاع از اسلام و مقابله با منحرفان و شبهه افکنان و تبیین احکام دینی اشاره مینماییم.
مورد اول – امام حسن عسکری(ع) اطلاع یافت که اسحاق کندی فیلسوف عراقی به نوشتن کتابی درباره تناقضات قرآن در موضوعاتی چون جنگ و صلح، نرمش و مدارا و مهربانی و خشونت آغاز کرده است. آن حضرت یکی از شاگردان خود را نزد اسحاق فرستاد اما به او توصیه کرد که با اسحاق به مهربانی رفتار کند ولی از ارتباط خود با امام چیزی به میان نیاورد. این شاگرد با اسحاق وارد ارتباط شد تا سستی دلایل او را روشن نماید و به او بفهماند شاید دچار بدفهمی از منظور آیات قرآن کریم شده است و این آیات را به گونهای متفاوت با منظور قرآن تفسیر نموده است و این تفسیر واژگونه باعث شده است که گمان برد در قرآن تناقض وجود دارد. مناقشه شاگرد باعث شد که کندی فیلسوف در نظریه خود تجدید نظر نماید.
در تاریخ آمده است بعد از پایان یافتن این گفتگوی مناقشه آمیز، اسحاق کندی او را قسم داد که بگوید که این نظر را از کجا آورده است؟ شاگرد نیز اظهار داشت: ابومحمد حسن عسکری چنین دستوری به او داده است. کندی گفت: الآن راست گفتی. چنین استدلالی جز از این خانه خارج نمیشود. سپس آتشی خواست و تمام آن چه را تألیف کرده بود سوزاند.
مورد دوم- تفسیر حروف مقطعه قرآن است. اقوال در این باره متفاوت هستند. بعضی آن را رمز میدانند و برخی دیگر به بعضی حوادث و رویدادها اشاره کردهاند. مثل برخیها که درباره «کهیعص» گفتهاند: کاف به کربلا اشاره دارد. هاء به شهادت خانواده پیامبر اشاره مینماید. یاء به یزید اشاره دارد. عین همان عطش است. صاد نیز به صبر و پایداری حسین(ع) اشاره مینماید. ولی امام عسکری(ع) راه درست را نشان داد. فرمود: «قریش و یهود، قرآن را دروغ پنداشته و گفتند: جادویی آشکار است که از خود بافته است. پس خداوند فرمود: «الم* ذَلِک الْکتَابُ لاَ رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ»؛ یعنی ای محمد! این کتابی که بر تو نازل کردیم، همان حروف مقطّعه ای است که الف و لام و میم از آنهاست. به زبان شما و به حرف شماست. اگر راست میگویید، مانند آن را بیاورید و از دیگر گواهانتان هم مدد بگیرید.»
سپس بیان فرمود که آنان هرگز توان آن را ندارند: «قُل لَّئِنِ اجْتَمَعَتِ الإِنسُ وَالْجِنُّ عَلَى أَن يَأْتُواْ بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْآنِ لاَ يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ کانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيرًا».
مورد سوم – مجادله گران در ذهن مسلمانان این چنین شبهه افکنی میکنند که شما در نماز خود میگویید: «اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِيمَ». آیا شما الآن در راه راست قرار ندارید؟ پس این دعا چه معنایی دارد؟ یا این که شما از راه راست رویگردان شدهاید و دعا میکنید که خداوند شما را به راه راست هدایت نماید؟
امام حسن عسکری(ع) با تفسیر این کلام الهی که در سوره فاتحه آمده است قاطعانه به فتنه افروزی آنان جواب میدهد. میفرماید معنای این آیه این است: «أَدِمْ لَنَا تَوفِيقَک الَّذي بِهِ أطَعْنَاک فِي مَاضِي أيَّامِنا، حَتَّى نُطِيعَک کذَلِک فِي مُسْتَقبَلِ أعْمَالِنَا؛ آن توفيقى را که عطايمان کردى تا در ايّام گذشته عمرِ خود طاعتت کنيم بر ما ادامه بده تا در ايّام مانده عمر خود نيز طاعتت کنيم.»
مورد چهارم – پاسخگویی به کسانی که در آن زمان میگفتند اسلام به زن ظلم کرده است. چون سهم زن از ارث را نصف مرد قرار داده است و در فرمایش الهی آمده است: «لِلذَّکرِ مِثْلُ حَظِّ الأُنثَيَيْنِ».
در تاریخ آمده است که مردی نزد امام عسکری آمد و عرض کرد: چرا زن ضعیف و ناتوان یک سهم بگیرد و مرد دو سهم؟ امام عسکری(ع) به او فرمود: «إنّ المرأة ليس لها جهاد ولا نفقة؛ در جهاد و تأمین مخارج زندگی زن وظیفهای ندارد.» چون مرد وقتی برای جهاد عازم میشود، سلاح و هزینه جنگ را خودش تهیه میکند و دولت در این موارد چیزی به او نمیدهد. در حالی که زن در ازای جهاد و نفقه وظیفهای ندارد. زن وظیفهای ندارد که مخارج شوهر و فرزندان خود را تأمین نماید و پرداخت دیه عاقله به عهده او نیست؛ بنابراین اگر فردی انسانی را به خطا کشت، عاقله(مردان فامیل) باید دیه او را پرداخت کنند؛ اما زن در این باره وظیفهای ندارد؛ بنابراین وقتی قرآن کریم به مرد دو برابر زن سهم میدهد، در برابر این سهم اضافی مسئولیتهایی هم به عهده او قرار میدهد.
احادیثی از امام حسن عسکری(ع)
امام عسکری توشهای بس گرانبها از احادیث خود برایمان به یادگار گذاشته است. برای استفاده از این میراث گرانبها به بیان برخی از این احادیث میپردازیم. آن حضرت به کسانی که میخواهند نسبت به خطاهای مؤمنان پیرامون خود تذکر بدهند، میفرماید که نباید علنی این کار را انجام دهند بلکه در خفا باید او را موعظه نمایند. میفرماید: «مَنْ وَعَظَ أَخَاهُ سِرّاً فَقَدْ زَانَهُ، وَمَنْ وَعَظَهُ عَلَانِيَةً فَقَدْ شَانَهُ؛ هر کس در خفا برادر خود را موعظه نماید، او زینت بخشیده و اگر آشکارا این کار را انجام دهد، او را خوار کرده است.»
در حدیث دیگری تذکر میدهد که بهتر برادر کسی است که ذهن خود را از بدیهای دیگران پیراسته نماید و فقط خوبیهایشان را به یاد داشته باشد: «خَيرُ إخوانِک مَن نَسِيَ ذَنبَک، وذَکرَ إحسانَک إلَيهِ؛ بهترین برادرانت کسی است که بدیهایت را فراموش کند و خوبیهایت را به یاد داشته باشد.»
از آن حضرت نقل شده است: «خصلتان ليس فوقهما شيء الإيمان بالله، ونفع الإخوان؛ دو ویژگی است که بالاتر از آنها چیزی نیست. یکی ایمان به خداوند و دیگری سودرسانی به برادران.» که منظور همان مردم مؤمن است.
در حدیث دیگری از آن حضرت آمده است: «أعرف النّاس بحقوق الأخوان، وأشدّهم قضاءً لها، أعظمهم عند الله شأناً؛ کسی که بیشتر به حقوق برادران خود آشنا باشد و در ادای این حقوق بیشتر بکوشد از مقام بالاتری نزد خداوند برخوردار است.» بنابراین کسی که میخواهد نزد خداوند مقام و موقعیت پیدا نماید، باید نسبت به ادای حقوق برادران خود ملتزم باشد.
میفرماید: «للمؤمن سبعة حقوق: الإجلال له في عينه، والودّ له في صدره، والمواساة له في ماله، وأن يحرّم غيبته، وأن يعوده في مرضه، وأن يشيِّع جنازته، وأن لا يقول فيه بعد موته إلّا خيراً؛ مؤمن هفت حق دارد. او را در چشم خود بزرگ شمارد، در دل دوستش بدارد، با مال و دارايى خود یاریاش رساند، بر او همان پسندد که بر خود میپسندد، غيبت او را حرام شمارد، در بيمارى به عيادتش رود، در تشييع جنازهاش شرکت کند و بعد از مرگ جز به خوبى از وى ياد نکند.»
آن حضرت در آخرین لحظات عمر شریفش به ما این چنین توصیه مینماید: «أُوصيکمْ بِتَقْوَي اللّهِ وَ الْوَرَعِ في دينِکمْ وَالاِْجْتَهادِ لِلّهِ وَ صِدْقِ الْحَديثِ وَ أَداءِ الأَمانَةِ إِلي مَنِ ائْتَمَنَکمْ مِنْ بَرٍّ أَوْ فاجِر وَ طُولُ السُّجُودِ وَ حُسْنِ الْجَوارِ. فَبِهذا جاءَ مُحَمَّدٌ(ص) صَلُّوا في عَشائِرِهِمْ وَ اشْهَدُوا جَنائِزَهُمْ وَ عُودُوا مَرْضاهُمْ وَ أَدُّوا حُقُوقَهُمْ، فَإِنَّ الرَّجُلَ مِنْکمْ إِذا وَرَعَ في دينِهِ وَ صَدَقَ في حَديثِهِ وَ أَدَّي الاَْمانَةَ وَ حَسَّنَ خُلْقَهُ مَعَ النّاسِ قيلَ: هذا شيعِيٌ فَيَسُرُّني ذلِک. إِتَّقُوا اللّهَ وَ کونُوا زَيْنًا وَ لا تَکونُوا شَيْنًا، جُرُّوا إِلَيْنا کلَّ مَوَدَّة وَ ادْفَعُوا عَنّا کلَّ قَبيح... إِحْفَظُواما وَصَّيْتُکمْ بِهِ وَ أَسْتَوْدِعُکمُ اللّهَ وَ أَقْرَأُ عَلَيْکمْ السَّلامَ؛ شما را به تقواي الهي و پارسايي در دينتان و تلاش براي خدا و راستگویی و امانتداری درباره کسي که شما را امين دانسته ـ نيکوکار باشد يا بدکار ـ و طول سجود و حُسنِ همسايگي سفارش میکنم. محمد(صلي الله عليه وآله وسلم) براي همين آمده است. در ميان جماعتهای آنان نماز بخوانيد و بر سر جنازه آنها حاضر شويد و مريضانشان را عيادت کنيد؛ و حقوقشان را ادا نماييد، زيرا هر يک از شما چون در دينش پارسا و در سخنش راستگو و امانتدار و خوش اخلاق با مردم باشد، گفته میشود: اين يک شيعه است و اين کارهاست که مرا خوشحال میکند. تقواي الهي داشته باشيد، مايه زينت باشيد نه زشتي، تمام دوستي خود را به سوي ما بکشانيد و همه زشتي را از ما بگردانيد... آنچه را به شما گفتم حفظ کنيد و شما را به خدا میسپارم و سلام بر شما.»
عزیزان! وفاداری به این امام امکانپذیر نیست مگر این که به ارزشها و مفاهیمی که به خاطرشان این همه رنج و مصیبت را تحمل کردند و فداکاری نمودند، وفادار بمانیم. باید نسبت به این ارزشها، مفاهیم و امانت او، همان امانتی که خداوند و پیامبر نزد ما به ودیعت نهادهاند، یعنی امام مهدی(عج) امین باشیم. همان امامی که از خداوند میخواهیم در ظهورشان تعجیل نماید و ما را از جمله یاران، اعوان و شهدای در پیشگاهشان قرار دهد.
پس سلام بر او، روزی که به دنیا آمد و روزی که به جوار پروردگارش پر کشید و روزی که دوباره زنده برانگیخته میشود.
خطبه دوم:
بسم الله الرحمن الرحیم
ای بندگان خدا! شما و خودم را توصیه مینمایم که دعای اول سال فراموشمان نشود. چون در شب هر سال جدید، پیامبر خدا به درگاه خداوند این چنین دعا مینمود: «اللّهمّ ما عملت في هذه السنة من عمل، نهيتني عنه ولم ترضه، ونسيته ولم تنسه... اللّهمّ فإنّي أستغفرک منه فاغفر لي، وما عملت من عمل يقرّبني إليک فاقبله مني، ولا تقطع رجائي منک يا کريم؛ خدایا در این سال کارهایی کردم که مرا از آن نهی کردی و مورد پسندت نبود و من فراموش کردم و تو فراموش نکردی... خدایا از این بابت من از تو آمرزش میجویم. پس مرا بیامرز و آنچه را از کارهایی که مرا به تو نزدیک میکند، بجا آوردم از من بپذیر و امید مرا از خودت قطع نکن. ای کریم.» در این هنگام شیطان میگوید: «وای بر من! او با این دعا، هر آن چه را در این سال زحمت کشیده بودم از بین برد.»
با آغاز سال جدید، پیامبر خدا دو رکعت نماز میخواند و سپس این چنین به درگاه خداوند دعا میکرد: «اَللّهُمَّ هذِهِ سَنَةٌ جَدیدَةٌ و اَنْتَ مَلِکُ قَدیم، اَسْألُکَ خَیْرَها وَ خَیْرَ ما فیها، وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّها وَ شَرِّ ما فیها، وَ اَسْتَکْفیکَ مَؤُونَتَها وَ شُغْلَها، یا ذَاالْجَلالِ وَ الاْکْرامِ؛ خداوندا! این سال نوی است و تو سلطان همیشگی و ازلی هستی. از تو خیر آن و خیر آنچه در آن است را میخواهم و به تو از شر آن و شر آنچه در آن است، پناه میبرم و حل مشکلات آن را از تو میخواهم ای ذوالجلال و الاکرام.»
پیامبر خدا از ما میخواهد که سالی را که از عمر ما سپری شده است در حالی به پایان بریم که به خداوند نزدیکتر شدهایم و اطمینان حاصل کردهایم که اعمال ما قبول شده است و پیامدهای آن دامنگیرمان نیست. به این ترتیب سال جدید را در حالی آغاز خواهیم کرد که نسبت به رسیدن به طاعت و رضایت الهی و پرهیز از نافرمانی خداوند علاقهمندی بیشتری داریم. در این صورت سال جدید از سال گذشته بهتر خواهد بود و هر کس که دو سالش برابر باشد، مغبون است.
به این ترتیب نزد خداوند در زمره آگاهان قرار خواهیم گرفت. همان کسانی که از اهمیت و مسئولیت عمر خود آگاهی دارند و در برابر چالشها از توان و قوت بیشتری برخوردار خواهیم گردید.
قدس، زیر فشار تصمیم آمریکا
از قدس آغاز میکنیم که همچنان تحت فشار تصمیم رئیس جمهوری آمریکا برای به رسمیت شناختن آن به عنوان پایتخت رژیم صهیونیستی قرار دارد. این تصمیم چراغی سبزی به این رژیم است تا در این زمینه به اقدامات عملی دست بزند و زمینه را برای یهودیسازی جدید از راه تصویب قوانین جدید فراهم نماید که هدفشان ریشهکن کردن فلسطینیان از قدس و تشدید فشار و حصر است تا آنان از قدس خارج شوند و زمینه برای انتقال جدید فراهم شود.
در همین حال، حرف و سخن از این است که آمریکاییها به تشکیلات فلسطینی وعده دادهاند که شهرک ابودیس را در ازای قدس به فلسطینیان بدهند. همان طور که اشاره داشتیم این معامله حکایت از آن دارد که پذیرش قدس به عنوان پایتخت رژیم صهیونیستی توسط ایالات متحده، بیدلیل نیست. بلکه این اقدام به منزله توپ برفی است که بعد از آن اقدامات سریعتری صورت گرفت تا موقعیت موجود بر فلسطینیان تحمیل شود.
به رغم اهمیت قطعنامه مجمع عمومی سازمان ملل برای ابطال تصمیم رئیس جمهور آمریکا که تودهنی مهمی به او بود، اما دولت آمریکا با وتوی تصمیم اعضای شورای امنیت، این نهاد بین المللی را تحقیر کرد و با کاستن از سهم آمریکا در تأمین بودجه سازمان ملل متحد، به خاطر ایستادن در برابر تصمیم آمریکا این نهاد را مجازات نمود. با همه این موضعگیریهای کینهتوزانه علیه فلسطینیها، سؤال ما این است: ما به عنوان عرب و مسلمان و نیروهای آزادیبخش چه کاری برای ایستادگی در برابر این روند انجام دادهایم؟ متأسفانه نه تنها هیچ گام عملی در این باره برداشته نشده است بلکه برخی تلاش دارند که محکومیت عربی را بیاثر کنند و برخی دیگر بر فلسطینیان فشار میآورند که به اعتراضات و مبارزه خود خاتمه دهند.
لازم است که دنیای اسلام و جهان عرب اثبات کند که در چالش آفرین است. آنها باید این محکومیت را ادامه دهند. باید حرکتهای منطقهای و بین المللی برای روشن نگاه داشتن شعله محکومیت این تصمیم ادامه داشته باشد. ولی تأکید میکنیم که در این مسئله بار حقیقی به دوش مردم فلسطین است. مردمی که از زمان اشغال سرزمین خود آرام ننشستهاند و به انتفاضه خود ادامه میدهند. انتفاضهای که شاید فراز و فرود داشته باشد، اما متوقف نخواهد شد.
این مردم به توانمندیهای عربی و اسلامی نیاز دارد تا احساس کند که از آنها حمایتهای قوی صورت میگیرد و به آنها کمک میکنند تا ایستادگی نمایند. باید برای داشتن زندگی شرافتمندانه به آنان کمک شود. باید از انتفاضه حمایتهای مالی و سیاسی صورت گیرد. باید در میدانها حضور داشته باشیم و صدای اعتراض خود را بلند کنیم. باید به دولتهایی که در زمینه تأمین حقوق مردم فلسطین و آزادی قدس کمکاری میکنند، فشار آورد.
یمن؛ آسیاب مرگ
اما در یمن، این کشور همچنان از پیامدها و آثار جنگ رنج میبرد. جنگی که مردم یمن را تحت فشار محاصره قرار داده است و باعث شده است علاوه بر حملات هوایی که به صورت روزانه دهها شهروند غیرنظامی را به قتل میرسانند، میلیونها نفر انسان یمنی در معرض انواع بیماریها قرار بگیرند. البته صداها و اظهار نظرهای اعتراضی خیلی راحت از کنار این مسئله به راحتی عبور مینمایند.
سؤال ما این است: آیا زمان آن نشده است که آسیاب مرگ در یمن متوقف شود؟ آیا زمان آن نشده است که بعد از گذشت بیش از هزار روز از این کشتار منظم، دنیای ساکت برای متوقف کردن این جنگ بیهوده که پایانی جز مذاکره و توافق ندارد، کاری صورت دهد؟
بحرین، طرحی برای راه حل
اما در بحرین؛ بحران سیاسی در این کشور ادامه دارد. بدون این که راه حلی برای بازگشت توازن به این کشور وجود داشته باشد. در این زمینه، باید از طرح فراگیر برای حل این بحران که توسط علامه سید عبدالله غریفی ارائه شده است، تقدیر و تشکر کنیم. او در این طرح از نظام بحرین خواسته است که زمینه لازم برای اعتمادسازی دوباره میان حاکمیت و مردم را فراهم سازد.
ما این طرح را فرصت خوبی برای پایان دادن به این سالهای دردآور میدانیم. از حکومت بحرین میخواهیم که به این طرح پاسخ مثبت دهد. چون میدانیم این طرح از طرف کسی مطرح شده است که به دولت و ملت بحرین علاقه دارد. به این ترتیب بحرین به دوره ثبات، همبستگی و صلح خود بازخواهد گشت.
لبنان، کنار زدن پروندهها
به لبنان بازمیگردیم. لبنانی که در اختلافات جاری میان دولتمردان غرق شده است. امید ما این است که این اختلافات در چارچوب قانون اساسی حل شود. به گونهای که توازن میان طوایف و مذاهب کشور حفظ شود. هیچ جریان یا طیفی نباید احساس کنند برخیها میخواهند به آنها تعدی نمایند. به ویژه این که دغدغههای متقابل میان گروهها ادامه دارد و ما امیدواریم که این دغدغهها از بین بروند.
ما اطمینان کامل داریم که ارکان دولت میتوانند از این مانع عبور کنند و به فضای وفاق گذشته بازگردند. در آن دوره گروههای لبنانی توانستند با تنگناهای آن زمان مقابله کنند و در برابر چالشهای بزرگی که در برابرشان قرار داشت، بایستند. امروز نیز در داخل و خارج از کشور این چالشها فراوان هستند.
در آستانه سال جدید، لبنانیها از رهبران سیاسی خود انتظار دارند که صفحات تازهای در روابط خود با شهروندان کشور باز کنند و مشکلات معیشتی، اقتصادی و مالی کشور را مورد توجه ویژه خود قرار دهند. این باعث اعتماد دوباره لبنانیها به دولت خواهد شد. دولتی که دولت قانون، دولت رها از فساد و دولت نهادها باشد. دولتی که به مرحله آکنده از زدوبند و سهمیهبندی خاتمه دهد. اینها جلوی موفقیت در مسائل ضروری را گرفته است. آیا عقلانی است که بعد از دو دهه، موضوع برق همچنان لاینحل باقی مانده باشد؟ و همینطور مسئله زبالهها که همچنان خواب را از چشم لبنانیها گرفته و سلامتی آنان را در معرض خطر قرار داده است.
امیدواریم که سال جدید با سال گذشته تفاوت داشته باشد. فرصتی باشد تا گامی واقعی برای حل مسائل و مشکلات شهروندان برداشته شود. وضعیت اقتصادی لبنان بهبود یابد. به بخش تولید توجه شود. چون درآمدهای خارجی کاهش یافته است. در این زمینه باید از طرحهای توسعهای متوازنی استفاده شود که همه مناطق لبنان را در برگیرد. به ویژه مناطق حاشیهای که رنجها و مشکلاتشان بیشتر از سایر نواحی است.