27 ربیع الاول 1439 هـ برابر با 24 آذر 1396 هـ و 15/١٢/٢٠١٧ م
مطالب مهم خطبه اول: مردی از دور دستها / اهتمام به مسائل عمومی / مسئولیت فردی و جمعی / راهی فرش شده از فداکاری.
مطالب مهم خطبه دوم: قدس مایه وحدت امت اسلامی است، اما! / تمام امید ما به قوی شدن است / لبنان، پروندهها کی به سرانجام میرسند؟
خطبه اول:
خداوند سبحانه و تعالى میفرماید: «وَجَاءَ مِنْ أَقْصَى الْمَدِينَةِ رَجُلٌ يَسْعَى قَالَ يَا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِينَ* اتَّبِعُوا مَن لاَّ يَسْأَلُكُمْ أَجْراً وَهُم مُّهْتَدُونَ* وَمَا لِي لاَ أَعْبُدُ الَّذِي فَطَرَنِي وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ» [يس/20-21].
در این آیات از سوره یاسین خداوند به سه پیامبری اشاره مینماید که آنان را به شهر انطاکیه، شهری که اکنون در کشور ترکیه قرار دارد، فرستاد تا مردم آن را به عبادت و یگانگی خداوند دعوت نماید. چون مردم این شهر از خداوند منحرف شده و به عبادت بتان روی آورده بودند: «وَاضْرِبْ لَهُم مَّثَلاً أَصْحَابَ الْقَرْيَةِ إِذْ جَاءهَا الْمُرْسَلُونَ* إِذْ أَرْسَلْنَا إِلَيْهِمُ اثْنَيْنِ فَكَذَّبُوهُمَا فَعَزَّزْنَا بِثَالِثٍ فَقَالُوا إِنَّا إِلَيْكُم مُّرْسَلُونَ» [يس: 13-14].
البته مفسران در هویت این پیامبران اختلاف نظر دارند؛ اما پیامبران که برای دعوت مردم رفتند، با مخالفت آنان روبرو شدند. کار به جایی رسید که آنان را به قتل تهدید کردند: «قَالُوا مَا أَنْتُمْ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنَا وَمَا أَنْزَلَ الرَّحْمَنُ مِنْ شَيْءٍ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا تَكْذِبُونَ* قَالُوا رَبُّنَا يَعْلَمُ إِنَّا إِلَيْكُمْ لَمُرْسَلُونَ* وَمَا عَلَيْنَا إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ» [يس:15-16]، «قَالُوا إِنَّا تَطَيَّرْنَا بِكُمْ لَئِن لَّمْ تَنتَهُوا لَنَرْجُمَنَّكُمْ وَلَيَمَسَّنَّكُم مِّنَّا عَذَابٌ أَلِيمٌ» [يس/ 18].
مردی از دور دستها
اما در ادامه قرآن کریم از مردی سخن به میان میآورد که به نام او اشاره نکرده و فقط به کار او اشاره نموده است؛ زیرا ارزش انسان به کار اوست. میفرماید: «وَجَاء مِنْ أَقْصَى الْمَدِينَةِ رَجُلٌ يَسْعَى قَالَ يَا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِينَ» [يس/20]. این مرد به سرعت خود را از نقطه دور دست شهر به مردم رساند. چون خبر شده بود که اتفاقی برای پیامبران الهی افتاده است و مردم چه برخوردی با آنان نمودهاند. البته او با حجم مخالفتهایی که ممکن بود که از قوم سر بزند، پیشاپیش آگاهی داشت.
قرآن این صحنه را به تصویر کشیده است و به دفاع این مرد از کار پیامبران در دعوت مردم به سوی هدایت، حق و خیر پرداخته است. او با دردمندی و حرارت تمام به آنان گفت: «قَالَ يَا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِينَ* اتَّبِعُوا مَن لاَّ يَسْأَلُكُمْ أَجْراً وَهُم مُّهْتَدُونَ» سپس در برابر دعوت پیامبران به پرستش آفریدگار جهان که بازگشت همه مردم به سوی اوست، قاطعانه عرض کرد: «وَمَا لِي لاَ أَعْبُدُ الَّذِي فَطَرَنِي وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ». سپس با ایمان محکم اظهار داشت: «إِنِّي آَمَنْتُ بِرَبِّكُمْ فَاسْمَعُونِ».
سپس قرآن داستان این مرد را این گونه پایان میدهد که او در آستانه بهشت مورد استقبال قرار گرفته است؛ یعنی این که گویا این مرد به دست قوم خود به شهادت رسید. خداوند هم پاداش فداکاریهای او را با ورود به بهشت میدهد: «قِيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ»؛ اما این مرد از نادانی قوم خود حسرت میخورد و آرزو میکند که اگر آنان جایگاه او را میدیدند، از انحراف و سرکشی دست میکشیدند: «قَالَ يَا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ* بِمَا غَفَرَ لِي رَبِّي وَجَعَلَنِي مِنَ الْمُكْرَمِينَ» [يس/26-27]. این بیان اشاره واضحی به این واقعیت دارد که او از قوم خود کینهای به دل ندارد و به رغم همه کارهایی که انجام دادند، همچنان برایشان هدایت میخواهد نه عذاب و مجازات.
این داستان مانند سایر داستانهای قرآنی صرفاً به خاطر بیان سرگذشت اقوام گذشت نیست. بلکه جنبه عبرت گیری و پندآموزی دارد. امروز میخواهیم به یکی از این پندها که در وجود این مرد وجود داشت بپردازیم و آن اهتمام به مردم و دغدغه داشتن به سرنوشت آنان است.
اهتمام به مسائل عمومی
مردی که از نقطه دور دست شهر آمد انسانی عادی بود. در تاریخ آمده است که نجاری میکرد و نامش حبیب نجار بود. ولی در اهتمام به امور عمومی مردم، عادی نبود. او مانند غالب مردم نبود که در این گونه موارد میگویند: امور مردم به ما ربطی ندارد، چرا در امور آنان دخالت کنم در حالی که کارشان به من ربطی ندارد. بلکه در ازای مردم خود احساس مسئولیت میکرد و از خطراتی که این کار برای او داست نهراسید. نتیجهاش این شد که به بهشت و نعمت ابدی رسید.
عزیزان! قرآن کریم با بیان این داستان میخواهد انسان را از زندان درون آزاد کند. نمیخواهد انسان در مسائل و گرایشهای شخصی خود غرق شود و فقط به خوراک، نوشیدنی و سلامتی یا حتی عبادتهای فردی خود توجه داشته باشد. بلکه میخواهد دایره توجهات او را توسعه دهد تا انسان در دغدغهها، قضایا، آرمانها و آرزوهای مردم شریک شود. خداوند از انسان مؤمن میخواهد وقتی که ایتام، فقرا و مظلومان را میبیند، میبیند که فساد در جامعه افزایش مییابد، گمراهی گسترش مییابد، امور مردم با مشکل مواجه میشود و نیازهایشان به خوبی تأمین نمیشود، احساساتش تحریک شود. او نمیتواند در برابر همه اینها بیتوجه باشد. خداوند میخواهد انسان مؤمن به صورت فردی و اجتماعی در قالب نهادها، مؤسسات و احزاب از خود حرکتی نشان دهد یا این که در قالب دولت به درمان این مشکلات بپردازد یا این که میزان آنها را کاهش دهد و جامعه را به سطح بهتری ارتقاء دهد.
اسلام برای امور عمومی مردم اهتمام خاصی قائل است. این یک انتخاب نیست که در انجام دادن یا ندادن آن مخیر است. بلکه این کار وظیفه و مسئولیت است. حتی پیامبر گرامی اسلام کسانی را که به نیازها و مشکلات مردم توجهی ندارند، مسلمان نمیداند. پیامبر خدا در تعدادی از احادیث شریف خود نیز به این امر اشاره مینماید: «من لم يهتمّ بأمور المسلمين فليس بمسلم؛ هر کس که به امور مسلمانان توجه ندارد، مسلمان نیست.»، «ما آمن بي ولا باليوم الآخر من بات شبعان وجاره جائع؛ کسی که خودش سیر و همسایهاش گرسنه باشد، به من ایمان نیاورده است.»
در حدیث آمده است: «انَّ اللَّهَ لَمْ یُنْعِمْ عَلَى عَبْدٍ نِعْمَةً إِلَّا وَ قَدْ أَلْزَمَهُ فِیهَا الْحُجَّةَ مِنَ اللَّهِ فَمَنْ مَنَّ اللَّهُ عَلَیْهِ فَجَعَلَهُ قَوِیّاً فَحُجَّتُهُ عَلَیْهِ الْقِیَامُ بِمَا كَلَّفَهُ وَ احْتِمَالُ مَنْ هُوَ دُونَهُ مِمَّنْ هُوَ أَضْعَفُ مِنْهُ وَ مَنْ مَنَّ اللَّهُ عَلَیْهِ فَجَعَلَهُ مُوَسَّعاً عَلَیْهِ فَحُجَّتُهُ عَلَیْهِ مَالُهُ ثُمَّ تَعَاهُدُهُ الْفُقَرَاءَ بَعْدُ بِنَوَافِلِهِ وَ مَنْ مَنَّ اللَّهُ عَلَیْهِ فَجَعَلَهُ شَرِیفاً فِی بَیْتِهِ جَمِیلًا فِی صُورَتِهِ فَحُجَّتُهُ عَلَیْهِ أَنْ یَحْمَدَ اللَّهَ تَعَالَى عَلَى ذَلِكَ وَ أَنْ لَا یَتَطَاوَلَ عَلَى غَیْرِهِ فَیَمْنَعَ حُقُوقَ الضُّعَفَاءِ لِحَالِ شَرَفِهِ وَ جَمَالِهِ؛ خدا به هیچ بندهای نعمتى ندهد جز آنكه نسبت به آن حجتى گردنگیرش كند، پس كسى كه خدا بر او منت نهاده و توانایش ساخته، حجتش بر او انجام تكالیف الهى و به دوش كشیدن زیردستان و ناتوانتران است و كسى را كه بر او منت نهاده و در مالش توسعه داده است، همان مالش بر او حجت است و باید با عطایش به فقرا رسیدگى كند و كسى را كه خدا بر او منت نهاده و در میان فامیلش شریف و خوشسیما قرار داده، حجت خدا بر او این است كه خدا را نسبت به آن نعمت شكر كند و بر دیگران گردنفرازی نكند و به واسطه شرف و جمالش از حقوق ضعفا جلوگیرى نكند.»
حتی دانشی که انسان دارد، مسئولیت دارد. مسئولیت انسان این است که آن را منتشر کند و به نیازمندان آن برساند. در غیر این صورت این حدیث درباره او صدق میکند: «من كتم علماً نافعاً، ألجمه الله بلجامٍ من نارٍ يوم القيامة؛ هر کس دانش سودمندی را کتمان نماید، خداوند در روز قیامت به او پوزه بندی از آتش میزند.»
انسان مؤمن باید به این مسئولیتها عمل نماید. امام زین العابدین(ع) در مقام عذر خواهی، خطاب به خداوند میفرماید: «اللَّهُمَّ إنِّي أَعْتَـذِرُ إلَيْـكَ مِنْ مَـظْلُوم ظُلِمَ بِحَضْرَتِي فَلَمْ أَنْصُرْهُ، وَمِنْ ذِيْ فَاقَة سَأَلَنِي فَلَمْ أُوثِرْهُ، وَمِنْ حَقِّ ذي حَقٍّ لَزِمَنِي لِمُؤْمِنٍ فَلَمْ أوَفِّـرْهُ؛ بار خدايا به پيشگاهت عذر میخواهم از این که در حضور من در حق ستمديدهاى ستم شد و من یاریاش ننمودم و فقيرى از من حاجت خواست و من خواسته او را بر خواسته خود ترجيح ندادم و حقّ مؤمن حقداری را كه بر عهدهام بود، ادا ننمودم.»
اسلام از دایره مسئولیت در قبال مردم فراتر میرود و به حیوانات و نباتات میرسد. چرا که از امام علی(ع) وارد شده است: «اتّقوا الله في عباده، فإنّكم مسؤولون حتى عن البقاع والبهائم؛ از خداوند در مورد بندگانش پروا کنید که شما در قبال مکانها و حیوانات نیز مسئول هستید.»
مسئولیت فردی و جمعی
اسلام این وظیفه را فقط از فرد نمیخواهد. بلکه امت اسلامی نیز این مسئولیت را دارد؛ زیرا تأمین برخی از نیازها و خواستهها، به تلاش جمعی نیاز دارد. خداوند میفرماید: «ولت کن مِّنكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ».
خداوند برای مؤمنانی که به مسائل عمومی مردم توجه دارند و به امور مردم رسیدگی مینمایند، فرد باشند یا جمع، ارزش بسیاری قائل است. میفرماید: «وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ». خداوند این قدر مقام این دسته از مردم را بالا می برد که پیامبر خدا دربارهشان میفرماید: «خير النّاس من نفع النّاس؛ بهترین مردم کسی است که برای مردم مفید باشد.»
هم چنین در حدیث آمده است: «خصلتان ليس فوقهما شيء الإيمان بالله والنّفع للناس؛ دو خصلت است که بالاتر از آنها چیزی نیست. یکی ایمان به خداوند و دیگری منفعت رساندن به مردم.» در قرآن کریم نیز آمده است: «لا خَيْرَ فِي كَثِيرٍ مِّن نَّجْوَاهُمْ إِلاَّ مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَةٍ أَوْ مَعْرُوفٍ أَوْ إِصْلاَحٍ بَيْنَ النَّاسِ وَمَن يَفْعَلْ ذَلِكَ ابْتَغَاء مَرْضَاتِ اللهِ فَسَوْفَ نُؤْتِيهِ أَجْراً عَظِيماً» [النساء/114].
در حدیث نیز آمده است: «الخلق كلّهم عيال الله، وأحبّهم إليه وألطفهم بهم وأسعاهم في حوائجهم؛ مردم همگی عیال خداوند هستند و محبوبترین مردم نزد خداوند کسی است که به آنان مهربانتر باشد و در رفع نیازشان بیشتر بکوشد.»
توجه به مسائل مردم، فقط روی جایگاه انسان نزد خداوند تأثیر ندارد بلکه روی زندگی خود انسان نیز تأثیر میگذارد. چون برکات این کار ممکن است به خود او و همه نزدیکان فقیر و نیازمند او برسد. وقتی روح مسئولیتپذیری، خیرخواهی و بخشندگی در جامعه گسترش یابد یا وقتی که انسان در ایجاد چنین نهادها و مؤسساتی سهیم میشود که در آینده خیلیها از آن استفاده خواهند کرد، حتی فرزندان و نوادگان او نیز در صورت نیازمندی میتوانند از خدمات این نهادها بهره ببرند. عین همین واقعیت در رابطه با توجه به بهداشت، محیط زیست یا اوضاع اقتصادی و سیاسی نیز مطرح است.
راهی فرش شده از فداکاری
ما شدیداً نیاز داریم که توجه به مسائل عمومی، مشکلات و نیازهای عمده جامعه را توسعه دهیم. این نیز به تلاش همه افراد جامعه نیاز دارد. هر کس به نوبه خود باید در این زمینه تلاش کند. باید مؤسسات و نهادهای آموزشی، تربیتی و رسانهای در راستای تقویت و تحکیم احساس مسئولیت و گسترش روحیه بخشندگی و اعتماد به نفس تلاش کنند. در این صورت انسان از ذهنیت فردی و بیتوجهی آزاد میشود و در بهبود همه جانبه وضعیت زندگی مردم میکوشد. در این راه باید به بذل مال، وقت و توان پرداخت و دشواریهای راه را به جان خرید.
تحمل مسئولیت در قبال مسائل عمومی راه راحت و پوشیده از گل نیست. بلکه در این راه فداکاری و تلاش لازم است. ولی در پشت این فداکاریها سعادتی وجود دارد که بالاتر از آن سعادتی نیست. چون انسان نتیجه شاد کردن مردم، کاستن از دردها و رنجهای آنان و زدودن ظلم و نادانی را میبیند. طبیعی است که این فرد از جایگاه والایی نزد خداوند برخوردار است و خداوند به کسانی که در این راستا تلاش کنند وعده داده است که نزد خداوند مقام و موقعیت خاصی دارند: «وَمَن يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتَ مِن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُوْلَـئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَلاَ يُظْلَمُونَ نَقِيراً» [النّساء/ 124].
خطبه دوم:
بسم الله الرحمن الرحیم
ای بندگان خدا! شما و خودم را به همان چیزی توصیه میکنم که خداوند به ما توصیه نموده است و خداوند بهترین توصیه کننده است. خداوند میفرماید: «وَلَقَدْ وَصَّيْنَا الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَإِيَّاكُمْ أَنِ اتَّقُوا اللهَ»؛ بنابراین باید آن گونه سزاوار خداوند است تقوا پیشه کنیم. عزیزان! تقوا این است که خداوند دلهای ما را پر کند. در کنار خداوند هیچ چیز دیگری نباشد. خداوند ما را به حرکت درآورد و به ما الهام نماید. وقتی باتقوا هستیم، قدم از قدم برنمیداریم، حرفی نمیزنیم، موضعی نمیگیریم، هواداری نمیکنیم، مخالفت نمیکنیم، دستی را نمیگیریم، دستی را رد نمیکنیم، واکنشی نشان نمیدهیم و تنشی ایجاد نمینماییم مگر این که ابتدا بدانیم رضایت خداوند در آن است و تصمیمهای ما در جامعه از اراده خداوند نشئت میگیرد.
وقتی امام علی(ع) به ویژگیهای پرهیزگاران میپردازد، به این نکات اشاره نمینماید: «مِنْ عَلَامَةِ أَحَدِهِمْ أَنَّكَ تَرَى لَهُ قُوَّةً فِي دِينٍ وَ حَزْماً فِي لِينٍ ... وَ خُشُوعاً فِي عِبَادَةٍ ... وَ طَلَباً فِي حَلَالٍ ... وَ تَحَرُّجاً عَنْ طَمَعٍ ... قُرَّةُ عَيْنِهِ فِيمَا لَا يَزُولُ وَ زَهَادَتُهُ فِيمَا لَا يَبْقَى ... الْخَيْرُ مِنْهُ مَأْمُولٌ وَ الشَّرُّ مِنْهُ مَأْمُونٌ؛ از نشانههای مؤمن این است که در دین قوی است و در نرمخویی دوراندیش است ... و در عبادت خاشع است ... و در پی روزی حلال است ... و از طمعورزی پرهیز دارد ... و نور چشم او در چیزی است که فناناپذیر است و آن چه ناپایدار است را ترک میگوید ... مردم از او امید خیر و نیکوکاری دارند و از بدیاش در امان هستند.»
هرگاه به این ارزش رسیدیم و آن را در وجود خود نهادینه نمودیم، باوقارترین، عزیزترین و آگاهترین مردم خواهیم شد. این همان چیزی است که خداوند به ما فرموده است: «وَمَنْ يَتَّقِ اللهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً* وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ»، «إِنَّ الله مَعَ الَّذِينَ اتَّقَوْا وَالَّذِينَ هُمْ مُحْسِنُونَ» و به وعدههای الهی خواهیم رسید: «إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَنَهَرٍ* فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ». در این صورت میتوانیم به مصاف چالشها و سختیها که فراوان هستند خواهیم رفت.
قدس مایه وحدت امت اسلامی است، اما!
از قدس آغاز میکنیم که بار دیگر شور و حرارت را به امت اسلامی که نزدیک بود بمیرد، بازگردانده و بالندگی و حضور بدان بخشیده است. بعد از این که چند روز پیش از این رئیس جمهور آمریکا تصمیم گرفت سفارت آمریکا را از تل آویو به قدس منتقل نماید، قدس آمد تا نشان دهد که چه جایگاهی در باور اعراب اعم از مسلمان و مسیحی دارد. آمد تا تأکید کند همه بحرانهایی که در سالهای گذشته دامنگیرشان بود، نتوانسته است که آرمان قدس را از بین ببرد. بااینکه برنامهریزی کرده بودند تا قدس محو شود، اما همچنان در باور و دلهای اعراب جای دارد. تظاهرات و راهپیماییهایی که در بیشتر کشورهای اسلامی و عربی و کشورهای دیگر به راه افتادند، تقابلهایی که در نوار غزه، کرانه باختری و قدس با دشمن صهیونیستی صورت گرفتند و موضعگیریها و بیانیههای جامعه عرب و سران کشورهای اسلامی این واقعیت را نشان داد.
به این خاطر از همه صداها، قلمها، موضعگیریها و فداکاریهایی که وفاداری خود را به قدس و همه فلسطین فریاد زدند، تقدیر و تشکر میکنیم. البته ما منتظر موضعگیریهای قویتری از جامعه عرب و سران اسلامی بودیم. موضعگیریهایی که در حد و اندازه خطر و حساسیت این موضوع باشد و تأمینکننده آرمانها و آرزوهای ملل اسلامی و عربی باشد. ولی واقعیتی که ما بدان عادت کردهایم این است که مردم در یک وادی و حاکمان عربی و اسلامی در وادی دیگری هستند.
ما اهمیت تداوم این حضور را میدانیم. این حضور نباید بسان ابر تابستانی باشد. اگر این حضور ادامه داشته باشد، دولت آمریکا مجبور خواهد شد در تصمیم خود تجدید نظر نماید یا آن را متوقف کند و گامهای دیگری از این دست برندارد. آمریکا از این تصمیم بازنخواهد گشت مگر این متوجه شود اجرای این تصمیم پیامدهای سنگینی در پی دارد. پیامدی که از سنخ واکنش نخواهد بود بلکه انتفاضه و حرکت مردمی خواهد بود که خواهان ادامه یافتن سریال عقب نشینی ها نیستند بلکه خواهان استرداد حقوق از دست رفته خود هستند.
از ملتها انتظار میرود که در حد و اندازه خطرات و حساسیت این واقعه و پیامدهای آن حرکت کنند. باید این مسئله را جدی بگیرند. نباید گمان کنند که با این حرکتها مسئله تمام میشود. بلکه باید بدانند این اقدام اول راه است. باید کارهای بسیاری انجام دهند. چون این درگیری با یک دولت معمولی نیست بلکه دولت بزرگی است که ابزارها و امکانات بسیاری در اختیار دارد. از این رو باید برنامهریزی، تلاش و نفس طولانیتری داشت.
ما مثل گذشته تمام امیدمان به ملت فلسطین است. البته تمام مسئولیت را متوجه این مردم نمیدانیم، چون قدس مسئولیت همه است. ولی با توجه به میزان تأثیرگذاری و حضور میدانی مردم فلسطین امید ما به آنان است. از این رو لازم است که وحدت داشته باشند و از چنددستگی دست بردارند. همین طور لازم است که از مردم فلسطین حمایتهای معنوی و مادی صورت بگیرد. چون آنان از محاصره، تنگنا و فقر رنج میبرند. در این مورد مسئولیت متوجه دولتهای عربی و اسلامی است. آنان اگر ارتش و نیروهای خود را برای آزادسازی قدس و فلسطین به حرکت درنمیآورند، لااقل از پول و ثروت خود برای خدمت به این مردم و تقویت ایستادگی آنان استفاده نمایند.
تمام امید ما به قوی شدن است
در حالی که برخیها به راه حلهایی که به منطقه آمدهاند یا تغییر موضع سازمان ملل متحد در برابر رژیم صهیونیستی و مداخله فلان دولت دل بستهاند، اما همه اینها سراب است. چون رژیم صهیونیستی امتیازی نخواهد داد. مگر این که با منطق خودش در برابر آن ایستادگی کنیم و آن منطق قدرت است. از این رو امید ما همچنان به ایجاد مؤلفههای قدرت و تلاش است. پیش از آن باید برنامهای حساب شده داشته باشیم. چون ما در جهانی زندگی میکنیم که فقط به قدرتمندان احترام میگذارد و فقط حقوق آنان را میدهد. از این باید به مراکز قدرت خود افتخار کنیم و به جای زمینگیر کردن، شبهه افکنی و ساقط کردنشان، از آنها محافظت به عمل آوریم. چون مردم آگاه و بصیر کسانی هستند که نقاط قوت خود را جمع کنند نه این که پراکندهشان نمایند.
لبنان، پروندهها کی به سرانجام میرسند؟
به لبنان میرسیم که چرخ دولت آن دوباره به گردش در آمده است. خواهش ما این است که این چرخ، توقفهای گذشته را جبران کند. چون دینی که از طرف مردم لبنان به عهده دولت است این است که با سرعت بیشتری پروندههای جاری را به سرانجام برساند. چون لازم است برای بحرانهای متعددی تصمیمگیری شود. پرونده برق باید مختومه شود و پرونده فساد باید باز شود. نگرانیهایی نیز از بابت پرونده اقتصادی وجود دارد. البته برخی عقیده دارند که فقط با موفقیت پرونده نفت، سایر موضوعات اقتصادی حل و فصل نخواهد شد.
به رغم موفقیتهایی که بعد از مدتهای طولانی در رابطه با موضوع نفت و گاز حاصل شده است و به این خاطر به دولت و پارلمان تبریک میگوییم، امیدواریم آن طور که گفته میشود، موفقیت آن به بعد از سهمیهبندی موکول نشود. چون لبنان امروز شدیداً به موفقیت در برنامه مالی و اقتصادی نیاز دارد. برنامهای که به بهبود روند مصرف مالی، تقویت نظارت و مقابله جدی و واقعی با فساد بینجامد. به ویژه فسادهایی که از حمایتهای قدرتمندی برخوردارند. باید روند افزایش دیون کشور مهار شود که نزدیک به صد میلیارد دلار بالغ میشود. چون روشن شده است لبنان به رغم وعدههای اقتصادی، باید خارها را با سرانگشتان تدبیر از پای خود بیرون بکشد نه با انگشتان دیگران. چون به رغم وعدههایی که داده شدهاند، کمکهای دیگران نیازهای کشور را تأمین نخواهند کرد. البته کسانی هم به نفت امید بستهاند که باید گفت درآمد نفت خیلی زود نخواهد آمد و اگر همه چیز طبق روال عادی باشد، بعد از سال 2026 درآمدهای آن به بودجه کشور واریز خواهد شد.