6 ربیع الاول 1439 هـ برابر با 3 آذر 1396 هـ و 24/١١/٢٠١٧ م
مطالب مهم خطبه اول: میهن دوستی در اسلام / ضوابط و معیارهای وطن دوستی / چگونه میهن دوستی خود را ابراز کنیم؟
مطالب مهم خطبه دوم: لبنان، گذار از محنت / تصمیمها علیه کیست؟ / منتظر استقلال کامل هستیم.
خطبه اول:
«لَا يَنْهَاکمُ الله عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوکمْ فِي الدِّينِ وَلَمْ يُخْرِجُوکمْ مِنْ دِيَارِکمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ إِنَّ الله يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ* إِنَّمَا يَنْهَاکمُ الله عَنِ الَّذِينَ قَاتَلُوکمْ فِي الدِّينِ وَأَخْرَجُوکمْ مِنْ دِيَارِکمْ وَظَاهَرُوا عَلَى إِخْرَاجِکمْ أَنْ تَوَلَّوْهُمْ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ فَأُولَئِک هُمُ الظَّالِمُونَ».
خداوند غرایزی را در وجود انسان به ودیعت نهاده است که برای حیات و ایفای نقش او در زندگی ضروری هستند. از جمله این غرایز، میهن دوستی است؛ بنابراین انسان به صورت طبیعی میهن، محل تولد و سرزمین آبا و اجدادی خود را دوست دارد و به جایی که در آن رشد کرده، بالنده شده، در هوایش تنفس کرده، از آب آن نوشیده، از ثمرات آن بهره برده و در آن روابطش با کسانی که با آنان زیسته است، رشد نموده است مهر میورزد.
به خاطر همین عشق است که مردم نسبت به سازندگی، آبادانی و دفاع از میهن، فداکاری و جانفشانی برای آزادی آن و جلوگیری از هدف قرار گرفتن آن توسط دشمن اهتمام دارند. امام علی(ع) با اشاره به این واقعیت چنین میفرماید: «عمِّرت البلدان بحبّ الأوطان؛ با میهن دوستی کشورها آباد میشوند.»
میهن دوستی در اسلام
اسلام نیز اهتمام داشته است که این محبت را عمیق سازد. در این باره آمده است: «حبُّ الوطن من الإيمان؛ میهن دوستی از ایمان است.» از این رو جای تعجب ندارد که محبت وطن در قلب رسول خدا نیز جای دارد. آن هم در شرایطی که با دشوارترین خطرها از ناحیه مردم آن روبرو بود. در تاریخ آمده است که وقتی پیامبر از وطن خود مکه به سوی مدینه آمد، پیش از این که از محدوده مکه خارج شود، فرمود: «ما أطيبک من بلد وأحبَّک إليَّ! ولولا أنَّ قومي أخرجوني منک، ما سکنت غيرک؛ هیچ سرزمینی محبوبتر و پاکتر از تو نزد من وجود ندارد و چنان چه قوم من، مرا بیرون نمیکردند، غیر از تو جای دیگری را برای سکونت انتخاب نمیکردم.» با این که پیامبر از مردم مکه ناملایمات بسیاری دیده بود و تصمیم گرفته بودند که آن حضرت را ترور کنند.
تاریخ میافزاید وقتی پیامبر به جحفه که در سر راه مدینه قرار داشت، رسید، دلش هوای مکه را کرد. خداوند نیز برای آرام کردن او این آیه را نازل نمود: «إِنَّ الَّذِي فَرَضَ عَلَيْک الْقُرْآَنَ لَرَادُّک إِلَى مَعَادٍ» یعنی تو را به مکهای که مردمش تو را از آن اخراج کردند، بازمیگردانیم. وقتی پیامبر خدا به مدینه رسید و در آن جا استقرار یافت، این چنین دعا کرد: «اللّهمَّ حبّب إلينا المدينة کحبّ مکة؛ خدایا مدینه را مانند مکه برایمان محبوب گردان.»
از امام علی(ع) وارد شده است: «من کرم المرء، بکاؤه على ما مضى من زمانه، وحنينُهُ إلى أوطانه، وحفظه قديم إخوانه؛ از بزرگواری مرد این است که بر عمر گذشته خود بگرید، میهن خود را دوست داشته باشد و دوستان قدیمی خود را حفظ نماید.» بنابراین انسانی که میهن خود را دوست دارد، بزرگوار است.
قرآن کریم نیز در موارد متعدد جایگاه وطن را برجسته کرده است و این که انسان از میهن خود رانده شود را توجیهی برای جهاد و فداکاری برای آن محسوب کرده است: «قَالُوا وَمَا لَنَا أَلَّا نُقَاتِلَ فِي سَبِيلِ الله وَقَدْ أُخْرِجْنَا مِنْ دِيَارِنَا وَأَبْنَائِنَا». خداوند متعال میفرماید: «أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ الله عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ* الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا الله». به مسلمانان اجازه داده شد به خاطر ظلمی که به آنان رفته است و اخراج ناحق از نشانههای این ستم است، دست به نبرد بزنند: «وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَکمْ لَا تَسْفِکونَ دِمَاءَکمْ وَلَا تُخْرِجُونَ أَنْفُسَکمْ مِنْ دِيَارِکمْ ثُمَّ أَقْرَرْتُمْ وَأَنْتُمْ تَشْهَدُونَ». قرآن بیرون رانده شدن از وطن را معادل قتل نفس میداند.
تأکید بر میهن دوستی از نظر خداوند و دین امری طبیعی است. چون به هدف موجودیت انسان که همان آبادانی و سازندگی زمین باشد، ارتباط دارد. خداوند در اشاره به این امر میفرماید: «هُوَ أَنْشَأَکمْ مِنَ الْأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَکمْ فِيهَا».
ما نیز وقتی از میهن دوستی سخن میگوییم، منظور ما فقط سرزمینهای اسلامی نیست. بلکه هر جایی است که انسان روی آن زندگی میکند. حتی اگر این میهن اسلامی نباشد و غالب افراد ساکن آن را غیرمسلمانان تشکیل دهد؛ بنابراین ارزش میهن به دور از ویژگیهای خاص آن، به این است که وطن است.
ضوابط و معیارهای وطن دوستی
اما اسلام مانند تمام غرایز دیگر، میهن دوستی را بدون معیار و بیضابطه رها نکرده است. چون دین برای تمام غرایزی که در وجود انسان قرار دارند معیار تعیین کرده است. همانطور که غریزه خوردن برای خود معیار دارد. غریزه خویشتن دوستی برای خود ضوابط و شرایطی دارد. غریزه جنسی نیز برای خود معیارهایی دارد؛ بنابراین میهن دوستی نباید انسان را از ارزشها و مبانی الهی دور کند یا با آنها در تضاد قرار داشته باشد.
اولین معیار این است که این محبت نباید به تعصب تبدیل شود؛ یعنی نباید انسان همواره میهن خود را بر حق بداند و هیچ جای دیگری را منشأ خیر و خوبی نداند، حتی اگر بر اساس حق و عدالت باشد. این مسئله در شعار «وطنم بالاتر از همه» یا «میهنم همیشه بر حق است» تبلور یافته است. چون تعصب ساخته و پرداخته شیطان است و شیطان پیشوای متعصبان است. در حدیث آمده است: «ليس من العصبيَّة أن يحبّ الرَّجل قومه، لکن من العصبيّة أن يرى شرار قومه خيراً من خيار قوم آخرين؛ تعصب این نیست که انسان قوم خود را دوست داشته باشد. بلکه تعصب این است که انسان بدان قوم خود را از خوبان قوم دیگران بهتر بداند.»
بر همین اساس، انسان اسیر پیوند میهن شدن را نیز نفی میکند. در این صورت میهن به زندانی بزرگ تبدیل میشود که انسان نمیتواند آزادانه در آن زندگی کند و باورها و اندیشههای خود را به زبان بیاورد. از این رو قرآن کریم میفرماید: «يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ آَمَنُوا إِنَّ أَرْضِي وَاسِعَةٌ فَإِيَّايَ فَاعْبُدُونِ». خداوند کسانی را که به خاطر ماندن در میهن، از کرامت خود دست میکشند، محکوم مینماید. دربارهشان میفرماید: «إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِکةُ ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ قَالُوا فِيمَ کنْتُمْ قَالُوا کنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الْأَرْضِ قَالُوا أَلَمْ تَکنْ أَرْضُ الله وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِيهَا». کرامت انسان وقتی از دست میرود که به انسانیت انسان توهین شود. گاهی نیز تأمین روزی باعث می شود کرامت انسان خدشهدار شود. انسان گاهی به خاطر به دست آوردن روزی، کرامت خود را از دست میدهد و در دروازههای مردم دست به گدایی میزند. در این صورت انسان باید به جایی مهاجرت کند که روزی خود را تأمین نماید و به خاطر تأمین نیازهای زندگی خود دچار خفت و خواری نشود. از این رو امام علی(ع) میفرماید: «الغنى في الغربة وطن والفقر في الوطن غربة؛ بینیازی در غربت، وطن و فقر در وطن، غربت است.»
خطرناکتر این است که انسان به خاطر میهن دوستی، ارزشها و دین خود را از دست بدهد؛ یعنی به خاطر ماندن در میهن، بیدین شود یا دینش ضعیف گردد؛ بنابراین میهن دوستی خوب هم اگر باشد، بازهم نباید در برابر خداوند باشد. همان خدایی که اگر نباشد، نه انسانی است و نه کشورها.
خداوند به کسانی هشدار میدهد که پدران، فرزندان، برادران، همسران، میهن و ثروت خود را بیش از خداوند، پیامبر و جهاد در راه خدا دوست دارند. اینان از خشم و غضب الهی در امان نیستند. خداوند میفرماید: «قُلْ إِنْ کانَ آَبَاؤُکمْ وَأَبْنَاؤُکمْ وَإِخْوَانُکمْ وَأَزْوَاجُکمْ وَعَشِيرَتُکمْ وَأَمْوَالٌ اقْتَرَفْتُمُوهَا وَتِجَارَةٌ تَخْشَوْنَ کسَادَهَا وَمَسَاکنُ تَرْضَوْنَهَا أَحَبَّ إِلَيْکمْ مِنَ الله وَرَسُولِهِ وَجِهَادٍ فِي سَبِيلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّى يَأْتِيَ الله بِأَمْرِهِ وَالله لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ».
همینطور خداوند مهاجرانی را که به خاطر دین و انجام مسئولیتهای خود، سرزمین خود را ترک میکنند، مورد ستایش قرار داده است. میفرماید: «لِلْفُقَرَاءِ الْمُهَاجِرِينَ الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيارِهِمْ وَأَمْوَالِهِمْ يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ الله وَرِضْوَاناً وَيَنْصُرُونَ الله وَرَسُولَهُ أُولَئِک هُمُ الصَّادِقُونَ». در حدیث نیز آمده است: «مَنْ فَرَّ بِدینِهِ مِنْ اَرْضٍ اِلیَ اَرْضٍ وَاِنْ کانَ شِبْرا مِنَ الاَْرْضِ اِسْتَوْجَبَ الْجَنَّةَ؛ کسی که برای حفظ دین و آئین خود از سرزمینی به سرزمین دیگر هجرت کند، استحقاق بهشت مییابد.»
چگونه میهن دوستی خود را ابراز کنیم؟
اما این پرسش همچنان وجود دارد: چگونه میهن دوستی خود را نشان دهیم؟ بر اساس موضع ایمانی خود، با حفظ میهن در برابر تهدیدات در حقیقت میهن دوستی خود را نشان میدهیم. باید از میهن خود در برابر تجاوزگران و طمع ورزان دفاع نماییم. باید تمام تلاش خود را به کار گیریم تا میهنمان متحد، آزاد، عزتمند و با کرامت باقی بماند. باید جلوی نامحرمان را بگیریم؛ بنابراین کسانی میهن دوست هستند که از میهن خود حراست میکنند و از آن در برابر تهدیدات دفاع مینمایند. نه آن کسانی که بیتوجه هستند و یا برای تأمین خواستههای شخصی خود، شاید به دشمن هم کمک کنند. خداوند از کسانی که برای میهن خود، از خون خویش میگذرند، تجلیل نموده و آنان را شهید حساب نموده است: «من مات دون أرضه فهو شهيد؛ هر کس به خاطر میهن خود بمیرد، شهید است.» در همین باره از پیامبر خدا روایت شده است: «إنَّ الله عزَّوجلَّ يبغض رجلاً يدخل عليه في بيته ولا يقاتل؛ خداوند عزوجل بر کسی خشمگین است که به خانه او تعدی کردهاند و او نمیجنگد.»
امیرالمؤمنین(ع) کسانی را که از نبرد رویگردان بودند، سرزنش کرد و به آنان فرمود: «أَلاَ وَ إِنِّی قَدْ دَعَوْتُکُمْ إِلَى قِتَالِ هَؤُلاَءِ اَلْقَوْمِ لَیْلاً وَ نَهَاراً وَ سِرّاً وَ إِعْلاَناً وَ قُلْتُ لَکُمُ اُغْزُوهُمْ قَبْلَ أَنْ یَغْزُوکُمْ فَوَاللَّهِ مَا غُزِیَ قَوْمٌ قَطُّ فِی عُقْرِ دَارِهِمْ إِلاَّ ذَلُّوا فَتَوَاکَلْتُمْ وَ تَخَاذَلْتُمْ حَتَّى شُنَّتْ عَلَیْکُمُ اَلْغَارَاتُ وَ مُلِکَتْ عَلَیْکُمُ اَلْأَوْطَانُ؛ آگاه باشید من شب و روز، پنهان و آشکار، شما را به مبارزه با شامیان دعوت کردم و گفتم پیش از آن که آنها با شما بجنگند با آنان نبرد کنید، به خدا سوگند، هر ملّتى که درون خانه خود مورد هجوم قرار گیرد، ذلیل خواهد شد. امّا شما سستى به خرج دادید و خوارى و ذلت پذیرفتید تا آنجا که دشمن پى در پى به شما حمله کرد و سرزمینهای شما را تصرّف نمود.»
نشان دادن میهن دوستی فقط به دفاع و صیانت از میهن نیست. هر چند که این نیز اهمیت دارد؛ اما نوع دیگری از ابراز میهن دوستی نیز وجود دارد و آن احترام گذاشتن به قوانین و نظم، حفظ تأسیسات، توجه به محیط زیست، استفاده از تواناییها و آباد کردن آن است. هر شهروندی باید تلاش کند که میهن او بهترین باشد. نباید در این باره از بذل تواناییهای خود دریغ کند. حمایت از میهن فقط به حفظ مرزهای آن نیست. بلکه باید از اقتصاد، سیاست، وحدت، همبستگی و اتحاد مردم آن نیز حمایت کنیم. میهن باید آکنده از عدالت، محبت، خیرخواهی، همکاری، بذل و بخشش باشد. وطنی باشد که در آن مردم احساس انسانیت، کرامت و عزت کنند. وطنی باشد که در آن از بهرهجویی، فساد و ستم خبری نباشد.
در شرایطی که کشورها متزلزل شدهاند، ما بیش از هر زمانی دیگری نیاز داریم که میهن دوستی را تثبیت کنیم و فرزندان خود را میهن دوست بار آوریم. باید میهن دوستی را بخش اساسی از ایمان خود محسوب نماییم. به این ترتیب میتوانیم استقلال میهن خود را حفظ کنیم و در برابر کسانی که میخواهند به وحدت، ثبات و آزادی آن آسیب بزنند، بایستیم. باید در برابر کسانی بایستیم که میخواهند حضور میهن ما را در عرصههای تمدن و پیشرفت کند کنند و آن را همچنان در نادانی، عقبماندگی و نیازمندی نگه دارند.
با این کار همان خواستهای را تحقق بخشیدهایم که خداوند از ما انتظار دارد. چون خداوند از ما میخواهد که بهترین امتی باشیم که مردم دیدهاند. امتی که فقط به خود مشغول نیست و به دیگران نیز نورافشانی دارد.
همیشه باید دعا کنیم: «اللَّهُمَّ إِنَّا نَرْغَبُ إِلَيْک فِي دَوْلَةٍ کرِيمَةٍ تُعِزُّ بِهَا الْإِسْلامَ وَ أَهْلَهُ وَ تُذِلُّ بِهَا النِّفَاقَ وَ أَهْلَهُ وَ تَجْعَلُنَا فِيهَا مِنَ الدُّعَاةِ إِلَى طَاعَتِک وَ الْقَادَةِ إِلَى سَبِيلِک وَ تَرْزُقُنَا بِهَا کرَامَةَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ؛ خدايا به سوى تو مشتاقيم براى يافتن دولت کريمهاى که اسلام و اهلش را به آن عزيز گردانى و نفاق و اهلش را به وسيله آن خوار سازى و ما را در آن دولت از دعوتکنندگان به سوى طاعتت و رهبران به سوى راهت قرار دهى و کرامت دنيا و آخرت را از برکت آن روزیمان فرمايى.» به رحمتت ای مهربانترین مهربانان.
خطبه دوم:
بسم الله الرحمن الرحیم
ای بندگان خدا! شما و خودم را به همان چیزی توصیه مینمایم که امام حسن عسکری(ع) به ما وصیت کرده است. امامی که هشتم ماه ربیع الاول سالروز وفات ایشان است. میفرماید: «أُوصیکمْ بِتَقْوَی اللّهِ وَ الْوَرَعِ فی دینِکمْ وَالاِْجْتَهادِ لِلّهِ وَ صِدْقِ الْحَدیثِ وَ أَداءِ الأَمانَةِ إِلی مَنِ ائْتَمَنَکمْ مِنْ بَرٍّ أَوْ فاجِر... فَإِنَّ الرَّجُلَ مِنْکمْ إِذا وَرَعَ فی دینِهِ وَ صَدَقَ فی حَدیثِهِ وَ أَدَّی الاَْمانَةَ وَ حَسَّنَ خُلْقَهُ مَعَ النّاسِ قیلَ: هذا شیعِی فَیسُرُّنی ذلِک. إِتَّقُوا اللّهَ وَ کونُوا زَینًا وَ لا تَکونُوا شَینًا، جُرُّوا إِلَینا کلَّ مَوَدَّة وَ ادْفَعُوا عَنّا کلَّ قَبیح، فَإِنَّهُ ما قیلَ فینا مِنْ حَسَن فَنَحْنُ أَهْلُهُ وَ ما قیلَ فینا مِنْ سُوء فَما نَحْنُ کذلِک... أَکثِرُوا ذِکرَ اللّهِ وَ ذِکرَ الْمَوْتِ وَ تِلاوَةَ الْقُرانِ وَ الصَّلاةَ عَلَی النَّبِی(ص) فَإِنَّ الصَّلاةَ عَلی رَسُولِ اللّهِ عَشْرُ حَسَنات، إِحْفَظُواما وَصَّیتُکمْ بِهِ وَ أَسْتَوْدِعُکمُ اللّهَ وَ أَقْرَأُ عَلَیکمْ السَّلامَ؛ شما را به تقوای الهی و پارسایی در دینتان و تلاش برای خدا و راستگویی و امانتداری درباره کسی که شما را امین دانسته، نیکوکار باشد یا بدکار توصیه میکنم... زیرا چنانچه هر یک از شما، در دینش پارسا و در سخنش راستگو و امانتدار و خوش اخلاق با مردم باشد، گفته می شود: این شیعه است و این چیزی است که مرا خوشحال میسازد. تقوای الهی داشته باشید، مایه زینت باشید نه زشتی [و با رفتارتان] تمام دوستی و محبت را به سوی ما بکشانید و همه زشتی را از ما دور کنید؛ زیرا هر خوبی که درباره ما گفته شود ما شایسته آنیم و هر بدی درباره ما گفته شود ما از آن به دوریم... بسیار به یاد خدا باشید و بسیار مرگ را یاد کنید و زیاد قرآن را تلاوت نمایید و زیاد بر پیامبر خدا(ص) سلام و تحیت بفرستید؛ زیرا صلوات بر پیامبر خدا(ص) ده حسنه دارد. آنچه را به شما گفتم حفظ کنید و شما را به خدا میسپارم و سلام بر شما.»
در این وصیت امام حسن عسکری(ع) انتظاری را که از منتسبان به خود دارد و موجب شادی قلبشان می شود بیان نموده است. او از آنان میخواهد که در میان قوم خود به ایمان و اخلاق شهره باشند. باید زینت اهل بیت(ع) باشند و مایه شرمساریشان آنان نشوند. هرگاه چنین شود، زندگی ساخته می شود و ما بهتر میتوانیم به مصاف چالشها برویم.
لبنان، گذار از محنت
از لبنان آغاز میکنیم که توانست از بحران استعفای حریری در خارج از کشور با موفقیت عبور نماید. این موفقیت حاصل عملکرد حکیمانه مسئولان لبنانی است که در پذیرش استعفا و ترتیب اثر دادن به آن عجولانه عمل نکردند. بدون تردید برای رهبران سیاسی لبنان روشن شده است، به رغم تحریکات مکرر خارجی وضعیت داخلی رو به گشایش است نه انفجار. ولی این تحریک گری ها در صحنه سیاسی داخلی کشور بازتابی پیدا نکرد. همینطور روشن شد که درباره این استعفا همچنان ابهاماتی وجود دارد.
از همینجا اهمیت درخواست هماهنگ لبنانیها برای بازگشت حریری معلوم می شود. آنان در این مسئله از اختلافات خود گذشتند. علاوه بر این در این باره در خارج نیز تحرکاتی صورت گرفت و با گفتمانی آرام این رویداد مورد پیگیری قرار گرفت.
ولی موفقیت اصلی این اواخر اتفاق افتاد. چون لبنانیها توانستند با وحدت، همبستگی و رهبری حکیمانه از کشور خود در برابر فتنه افروزان حمایت نمایند. اکنون با بازگشت حریری کشور به ثبات رسیده است و چرخ سیاسی لبنان ولو به صورت تدریجی به گردش درآمده است.
این ماجرا نشان داد که لبنان همچنان تحت قیمومیت بینالمللی و منطقهای قرار دارد. آنها نیز نمیخواهند که ثبات لبنان متزلزل شود و گذار از این بحرانها فقط با وحدت مردم لبنان ممکن است.
این موفقیت را باید به مردم لبنان تبریک عرض کنیم که آنان سزاوار این تقدیر و تشکر هستند. چون آنان بودند که لبنان را در برابر فتنه حفظ کردند. فتنهای که اگر اتفاق میافتاد، ثباتی را که در دوره گذشته لبنانیها از آن بهرهمند بودند، مورد تهدید قرار میداد.
در عین حال از رهبران سیاسی لبنان میخواهیم که در برابر این رویداد بیکار ننشینند. باید برای صیانت از لبنان تلاش کنند. نباید به فرصت طلبان اجازه دهند بستر مناسب برای خود پیدا کنند. این کار با مدیریت گفتگوی لبنانی میسر می شود. این گفتگو با هر شکلی که داشته باشد، باعث می شود همگان دغدغههای یکدیگر را درک کنند؛ اما در نهایت باید مصلحت و قدرت کشور در نظر گرفته شود تا جلوی دخالت بعضیها گرفته شود که میخواهند برای تأمین منافع خود، وحدت لبنان را قربانی نمایند. در همین جا لازم است عرض کنیم که اظهار نظرهای سیاسی چه داخلی و چه خارجی، باید مسئولانه، حکیمانه و متوازن باشد.
این رویداد باید درسی دیگر برای لبنانیها باشد. باید بدانند که منطق غالب و مغلوب در لبنان جایی ندارد. راه حلها باید برخاسته از این احساس همگانی باشند که این هیچ کس نباید این کشتی را سوراخ کند و هیچ لبنانی جز به اندازه خدمتی که به کشور انجام میدهد، بر دیگری برتری ندارد.
تصمیمها علیه کیست؟
اما درباره وقایع جامعه عرب باید عرض کنیم که در تصمیمگیریهای آن باید توجه بیشتری به مصالح عربی صورت گیرد. مصلحت عربی ایجاب میکند این تصمیمات به جای این که علیه کسانی باشد که خاری در چشم دشمن صهیونیستی و توطئههای آن بودند، باید علیه دشمن امت عربی باشد که سرزمینهای آن را اشغال کرده است، مقدساتش را تهدید میکند و به همه تصمیمات آن بیتوجه است. اگر دنیای عرب به دور از همه تنگ نظریها به خوبی بفهمد، آنان مایه قدرت جهان عرب هستند.
از دنیای عرب میخواهیم که محلی برای گفتگو با ایران و نیروهای مقاومت باشد. تنها راه رفع دغدغهها و پایان دادن به این نبرد فرسایشی که همگان از آن آسیب دیدهاند همین است. جز دشمن امت اسلامی، کس دیگری از این نبرد فرسایشی سود نمیبرد.
با آزادسازی آخرین مواضع داعش در مرزهای سوریه و عراق، نزدیک است پدیدهای که برای جهان عرب و دنیای اسلام و وجهه اسلام و مسلمین بسیار خطرناک بود، باید در برابر فداکاریها و جانفشانیهای عظیمی که در این راه در سوریه، عراق و لبنان صورت گرفتهاند، سر تعظیم فرود آوریم. این تلاشها سزاوار تشکر و تقدیر است.
امیدواریم که این پیروزی باعث بازگشت آرامش و ثبات به منطقه شود و این منطقه را از نبرد فرسایشی طولانی مدت رهایی بخشد. امید ما این است که اولین نشانههای این ثابت و آرامش در سوریه دیده شود.
به یمن میرسیم. کشوری که همچنان تحت فشار بمباران، ویرانی و گرسنگی قرار دارد. مصائب این کشور به حد فاجعه رسیده است. از این رو باز کردن چند گذرگاه برای کمکهای انسانی کفایت نمیکند. باید این جنگ ظالمانه و جاهلانه هر چه زودتر خاتمه یابد. آیا گوش شنوایی در دنیا برای این خواسته وجود دارد؟
منتظر استقلال کامل هستیم
دو روز پیش روز استقلال لبنان بود. دولت و مردم لبنان نیز مثل همیشه این مناسبت را جشن گرفتند. در عین حال که این مناسبت را به مردم لبنان تبریک عرض میکنیم، انتظار ما این است که از این استقلال صیانت شود تا به موفقیت واقعی و کامل برسد. نباید یک بار دیگر لبنان به گذرگاه یا مقر استعمار تبدیل شود. نباید لبنان زیر فشار تصمیمات و فشارهای خارجی باشد که میخواهند آزادی، عزت و کرامت آن را از بین ببرند.