21 صفر 1439 هـ برابر با 19 آبان 1396 هـ و 10/١١/٢٠١٧ م
مطالب مهم خطبه اول: اربعین امام حسین(ع) / رابطه حسین(ع) و خدا / سوپاپ امنیت و راه عزت.
مطالب مهم خطبه دوم: لبنان در معرض آسیب / آیا جنگ علیه لبنان به راه خواهد افتاد؟ / زائران حسینی، صحنهای عبرت آمیز.
خطبه اول:
خداوند سبحانه و تعالى در كتاب عزيز خود چنین میفرماید: «وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءَ الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ» صدق الله العظيم.
اربعین امام حسین(ع)
امروز بیستم صفر سالروز چهلمین روز شهادت امام حسین(ع) است که با زیارت حرم آن حضرت در کربلا همراه است. چرا که میلیون ها انسان از اقصی نقاط جهان به سوی کربلا میآیند تا محبت، ولایت و آمادگیشان برای فداکاری به منظور تحقق اهداف امام حسین(ع) را نشان دهند همانطور که امام حسین(ع)، یاران و اصحابش چنین کردند.
از این رو ما نیز از کسانی هستیم که به زیارت آن حضرت در این روز و همه روزهای دیگر دعوت میکنیم و این کار را مورد تشویق قرار میدهیم. چون این زیارت تعبیر عملی وفاداری به امام حسین(ع) است. امامی که همه چیز خود را فدا کرد تا اسلام ناب و اصیل به دست ما برسد. این زیارت دستاوردهای بسیار معنوی و ایمانی برای زائران دارد و آنان با این زیارت از ثواب بسیاری برخوردار میشوند. در این باره ذکر حدیثی از امام صادق(ع) کفایت مینماید. معاویه بن وهب میگوید: از امام صادق(ع) اجازه ورود خواستم. آن حضرت نیز اجازه داد. وقتی وارد شدم دیدم که در خانه خود در جایی که همیشه نماز میخواند حضور دارد. من نیز نشستم تا نمازشان تمام شد. شنیدم که با خدای خود چنین مناجات مینماید: «اغْفِرْ لِی وَ لِإِخْوَانِی وَ لِزُوَّارِ قَبْرِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَیْنِ علیه السلام الَّذِینَ أَنْفَقُوا أَمْوَالَهُمْ وَ أَشْخَصُوا أَبْدَانَهُمْ رَغْبَةً فِی بِرِّنَا وَ رَجَاءً لِمَا عِنْدَکَ فِی صِلَتِنَا... اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْتَوْدِعُکَ تِلْکَ الْأَنْفُسَ وَ تِلْکَ الْأَبْدَانَ حَتَّى نُوَافِیَهُمْ عَلَى الْحَوْضِ یَوْمَ الْعَطَشِ الأکبر؛ من، برادرانم و زائران قبر پدرم امام حسين عليه السلام را بيامرز، كسانى كه براى خوبى به ما و پاداشهایی كه به خاطر برقرارى ارتباط با ما نزد تو است مالشان را خرج كردند و جسمشان را به تعب انداختند... خداوندا! اين جانها و اين بدنها را به تو سپردم تا در روز تشنگى بزرگ آنان را از حوض كوثر سيراب نمايى.»
هدف ما این است که این مناسبت و همه مناسبتهای دیگر، مجالی برای احیا و بازخوانی مفاهیمی باشد که امام حسین(ع) در زندگی خود تبلور بخشید. نباید به ذکر عظمت امام بسنده کنیم، بلکه باید به سیره آن حضرت اقتدا کنیم. با اقتدا و الگوگیری به آن حضرت است که ولایت تحقق پیدا میکند. چون ولایت فقط به عاطفه، احساسات و اشک ریختن نیست. بلکه بسیار فراتر از اینهاست. ولایت رفتار و عمل بر روش کسی است که او را به ولایت پذیرفتهایم. اگر چنین شد، سالگرد اربعین به مناسبتی عادی در زندگی ما تبدیل نمیشود. بلکه در رفتار و موضعگیریهای ما تأثیر میگذارد و به کارگاهی عملی برای اصلاح و بازسازی ما و جامعه تبدیل میگردد.
رابطه حسین(ع) و خدا
امروز میخواهیم به یکی از ارزشهایی بپردازیم که امام حسین(ع) در همه مراحل زندگی خود آن را با خود داشت و تا آخرین لحظات عمر شریفش نیز آن را رها نکرد بپردازیم و آن رابطه با خداوند است. حسین(ع) والاترین نوع محبت به خداوند را داشت. محبت به خداوند را در عبارات دعای عرفه آن حضرت میتواند دید. دعایی که آکنده از عشق، سپاسگزاری و تشکر از نعمتهای الهی است. دعایی که حاجیان در این روز بزرگ اهتمام خاصی به خواندن آن دارند. این دعا بیانگر عمق این ارتباط است. در فرازی از این دعا آمده است:
«اللَّهُمَّ اجعَلني أخشَاكَ كأنِّي أرَاك، وأسعِدْني بِتَقواك، وَلا تُشْقِنِي بِمعصيتك، وخَرْ لي في قضائك، وَبارِكْ لي في قَدَرِكَ، حَتّى لا أحُبَّ تأخيرَ ما عَجّلْتَ، وَلا تَعْجيلَ ما أخّرْتَ. اللّهمَّ اجعل غناي في نفسي، واليقين في قلبي، والإخلاص في عملي، والنّور في بصري، والبصيرة في ديني؛ اى خدا به من آن مقام ترس و خشيت از جلال و عظمتت را عطا كن كه گويا تو را میبینم و مرا به تقوى و طاعتت سعادت بخش و به عصیانت شقاوتمند مگردان و قضا و قدرت را بر من خير و مبارك ساز تا در خوش و ناخوش مقدراتت آنچه دير مىخواهى بر من زودتر دوست ندارم و آنچه زودتر مىخواهى ديرتر مايل نباشم. خدايا مرا به بىنيازى در نفس و يقين در قلب و اخلاص در عمل و نور در چشم و بصيرت در دين عطا فرما.»
در فرازی دیگر از دعای عرفه، امام حسین(ع) به مراحل آفرینش انسان و عنایت خداوند به او در مرحله میپردازد. این عنایت سزاوار شکر و اعتراف به ربوبیت الهی است:
«اللّهمَّ إنّي أرغب إليك، وأشهد بالربوبيّة لك، مقرّاً بأنّك ربّي، وأنَّ إليك مردّي، ابتدأتني بنعمتك قبل أن أكون شيئاً مذكوراً... فابتدعت خلقي من منيّ يمنى، ثم أسكنتني في ظلمات ثلاث؛ بين لحم وجلد ودم...ثُمَّ أَخْرَجْتَنِي إِلَى الدُّنْيَا تَامّاً سَوِيّاً، وَحَفِظْتَنِي فِي الْمَهْدِ طِفْلًا صَبِيّاً، وَرَزَقْتَنِي مِنَ الْغِذَاءِ لَبَناً مَرِيّاً، عَطَفْتَ عَلَيّ قُلُوبِ الْحَوَاضِنِ، وَكَفَّلْتَنِي الْأُمَّهَاتِ الرَّحَائِمَ... أوجبت عليَّ حجّتك بأن ألهمتني معرفتك... لَمْ يَمْنَعْكَ جَهْلِي وَجُرْأَتِي عَلَيْكَ، أَنْ دَلَلْتَنِي عَلَى مَا يُقَرِّبُنِي إِلَيْكَ، ووفّقتني لما يزلفني لديك، فإن دعوتك أجبتني، وإن أطعتك شكرتني، وإن شكرتك زدتني، كلّ ذلك إكمالاً لأنعمك عليَّ، وإحسانك إليَّ، فسبحانك سبحانك من مبدئ معيد، حميد مجيد؛ خدایا من به سوی تو اشتیاق دارم و به پروردگارى تو گواهى میدهم. اقـرار دارم بـه ایـنـکه تو پروردگار منى و بازگشت من به سوى توست. وجود مرا به رحمت خود پیش از آنکه باشم آغاز کردى... پس وجودم را از نطفه ریخته شده پدید آوردى و در تاریکیهای سهگانه میان گوشت و خون و پوست جایم دادى... سپس براى آنچه در علمت از هدایتم گذشته بود مرا کامل میانه به دنیا آوردى و در حال کودکى و خردسالى در میان گهواره محافظت نمودى و از بین غذاها شیر گوارا نصیبم کردى و دل دایهها را بر من مهربان نمودى و مادران پرمهر را به پرستارىام گماشتى... حجّتت را بر من واجب نمودى، چنانکه معرفتت را به من الهام فرمودى... نادانى و گستاخىام بر تو، بازت نداشت از این که مرا به آنچه به تو نزدیک مىکند راهنمایى کنى و به آنچه مرا به پیشگاهت مقرّب مىنماید توفیق دهى. پس اگر بخوانمت، اجابتم نمایى و اگر از تو درخواست نمایم، عطایم کنى و اگر اطاعتت کنم قدردانى فرمایى و اگر به شکرت برخیزم بر نعمتم بیفزایى و همه اینها کامل کردن نعمتهایت بر من و احسانت به سوى من است. پس منزّهى تو، منزّهى تو که آفرینندهاى و بازگردانندهاى و ستودهاى و بزرگوارى.»
در فرازی دیگر از این دعا، به جزئیات نعمتهای الهی میپردازد و میفرماید: «يا من حفظني في صغري، يا من رزقني في كبري، يا من أياديه عندي لا تحصى، ونعمه لا تجازى، يا من عارضني بالخير والإحسان، وعارضته بالإساءة والعصيان، يا من هداني للإيمان من قبل أن أعرف شكر الامتنان... يا من دعوته مريضاً فشفاني، وعرياناً فكساني، وجائعاً فأشبعني، وعطشاناً فأرواني، وذليلاً فأعزني، وجاهلاً فعرَّفني، ووحيداً فكثّرني، وغائباً فردّني، ومقلّاً فأغناني، ومنتصراً فنصرني، وغنيّاً فلم يسلبني، وأمسكت عن جميع ذلك فابتدأني، فلك الحمد والشّكر، يا من أقال عثرتي، ونفّس كربتي، وأجاب دعوتي، وستر عورتي، وغفر ذنوبي، وبلغني طلبتي، ونصرني على عدوّي، وان أعدّ نعمك ومننك وكرائم منحك لا أحصيها؛ اى کسی که در خردسالى حفظم نمود و در بزرگسالی رزقم داد. اى کسی که عطاهایش نزد من شماره نشود و نعمتهایش تلافى نگردد. اى کسی که با من به خیر و احسان روبرو شد و من با بدى و نافرمانى با او روبرو گشتم. اى کسی که به ایمان هدایتم نمود، پیش از آنکه سپاس نعمتهایش را بشناسم. اى کسی که در بیمارى خواندمش، پس شفایم داد و در حال برهنگى پوشاند مرا و در حال گرسنگى سیرم کرد و در حال تشنگى سیرابم نمود و در حال خوارى، عزتم بخشید و در حال نادانى معرفتم بخشید و در حال تنهایى افزونم نمود و در حال غربت، بازم گرداند و در حال ندارى، دارایم کرد و در حال یارىخواهى، یارىام فرمود و در ثروتمندى محرومم نکرد و از درخواست همه اینها بازایستادم. پس او شروع به عنایت بر من نمود. حمد و سپاس تو راست، اى کسی که لغزشم را نادیده گرفت و اندوهم را زدود و دعایم را اجابت نمود و عیبم را پوشاند و گناهم را آمرزید و مرا به خواستهام رساند و بر دشمنم پیروز گرداند. اگر نعمتها و عطاها و بخششهای باارزشت را برشمارم هرگز نمىتوانم به شماره آرم.»
تعبیر دیگری از این رابطه را در شب دهم محرم میتوان دید. حضرت عباس نزد امام حسین(ع) آمد و عرض کرد: اینان برای جنگ آماده میشوند و میخواهند حمله کنند. امام به او فرمود: «ارجع إليهم واستمهلهم هذه العشيّة إلى غد، لعلَّنا نصلّي لربّنا اللّيلة وندعوه ونستغفره، فهو يعلم أني أحبّ الصّلاة له و تلاوة كتابه و كثرة الدّعاء و الاستغفار؛ به سوي آنها برگرد و امشب را تا صبح مهلت بگير، اميد آن كه ما براي خشنودي خدا امشب را نماز گزارده و او را بخوانيم و طلب آمرزش كنيم. به راستي كه من نماز براي خدا و تلاوت كتاب او و دعا و استغفار زياد را دوست دارم.»
عزیزان! ببینید که ارتباط آن حضرت با خداوند چگونه به این حد رسیده است. او چیزی را به مانند نماز، خواندن قرآن، دعا و استغفار دوست ندارد و نمیخواهد که چیزی او را از اینها دور گرداند.
در تاریخ آمده است که امام حسین(ع) و یارانش شب دهم محرم را به نماز و دعا به صبح رساندند. از امام زین العابدین(ع) روایت شده است: «أنّه في اللّيلة التي قُتل أبي في غدها، قام اللّيل كلَّه يصلّي، ويستغفر الله ويدعو ويتضرّع؛ در شبی که فردای آن پدرم به شهادت رسید، پدرم تمام شب را نماز خواند، به درگاه خداوند استغفار کرد و دعا نمود و تضرع کرد.»
در روز دهم، در سختترین شرایط، امام حسین(ع) اهتمام خاصی داشت به این که دیدار پروردگار از دست نرود. وقتی فردی نزد آن حضرت آمد و عرض کرد: وقت نماز شده است. به رغم تیرهایی که به سویش میآمد، نمازش را به جماعت با یارانش خواند. برای این امام نماز بخواند، یکی از اصحاب بدن خود را سپر کرد تا تیر به امام اصابت ننماید و بعد از این که نماز امام حسین(ع) تمام شد، او نیز به شهادت رسید.
این امام حسین(ع) است. اگر میخواهیم به بارزترین ویژگیهای شخصیت آن بپردازیم، باید بگوییم که غیر از این عشق وافر چیز دیگری دیده نمیشود. عشقی که باعث میشود، همه چیز خود را در کربلا قربانی نماید. او مرگ را جز سعادت و خوشبختی نمیدید. از این رو اصلاً درد را احساس نمیکرد. حتی اگر فرزند شیرخوارش در برابر او ذبح شود. او در بیان این محبت و فداکاری میفرماید: «تحمل هر آن چه برایم روی داده است آسان است. چون در برابر دیدگان الهی است.» زبان حال او این است:
تركتُ الخلقَ طُرّاً في هواك وأيتمتُ العيالَ لكي أراك
فلو قطّعتَــني بالحـبّ إرباً لَـما مال الفؤادُ إلى سواك
مردم را در هوای او ترک کردم و خانوادهام را برای دیدن او یتیم کردم؛ بنابراین اگر در راه عشق، قطعه قطعه شوم، قلبم به غیر او تمایل نمییابد.
سوپاپ امنیت و راه عزت
ما امروز بیش از هر زمان دیگری به این توشه معنوی نیاز داریم. نیاز داریم که محبت الهی را در وجود خود نهادینه کنیم و همانطور که برای خود و جامعه خود نگران هستیم، باید نگران باشیم که نکند این محبت را از دست بدهیم. در این صورت از اهمیت نماز، نماز جماعت و جمعه، دعا، تلاوت قرآن، نماز شب و حضور در مساجد غافل نخواهیم شد. در غیر این صورت این عناوین معنای خود را از دست خواهند داد و به سنتهایی بیتأثیر تبدیل خواهند شد.
عزیزان! ارتباط با خداوند سوپاپ امنیت و دژ مستحکم ماست. دروازهای است که با آن میتوانیم به عزت برسیم و اهداف دنیوی و اخروی خود را تحقق ببخشیم. تحقق این اهداف بدون خداوند ممکن نیست. چون بدون او عزت، پیروزی، روزی و تدبیری وجود ندارد.
این بیان را میتوان در این دعا دید: «اللَّهُمَّ إِنِّي أَخْلَصْتُ بِانْقِطَاعِي إِلَيْكَ وَ أَقْبَلْتُ بِكُلِّي عَلَيْكَ... فَكَمْ قَدْ رَأَيْتُ يَا إِلَهِي مِنْ أُنَاسٍ طَلَبُوا الْعِزَّ بِغَيْرِكَ فَذَلُّوا، وَ رَامُوا الثَّرْوَةَ مِنْ سِوَاكَ فَافْتَقَرُوا، وَ حَاوَلُوا الِارْتِفَاعَ فَاتَّضَعُوا؛ ای خداوند، من از روی اخلاص، تنها و تنها تو را برگزیدهام و با همه وجودم به تو روی آوردهام... چه بسا ای خداوند من کسانی را دیدهام که از غیر تو عزت طلبیدند و به ذلت افتادند و از غیر خزانه فضل تو توانگری جستند و بینوا شدند و آهنگ بلندی کردند و به پستی گراییدند.»
پس اگر با خدا باشیم، زیان نمیکنیم و در دنیا و آخرت بهرهمند خواهیم بود. در دنیا به دلهای مردم راه خواهیم یافت و محبت و احترامشان را به دست خواهیم آورد و به عزت و آزادی خواهیم رسید و در پیشگاه خداوند نیز در سایه رضایت او به بهترین پاداشها خواهیم رسید. در این باره حدیثی است که میفرماید: «من أصلح ما بينه وبين الله، أصلح الله ما بينه وبين النّاس، ومن أصلح أمر آخرته، أصلح الله أمر دنياه؛ هر کس که بین خود و خدای خود را اصلاح کند، خداوند بین او و مردم را اصلاح مینماید و هر کس امر آخرت خود را اصلاح نماید، خداوند امر دنیای او را اصلاح مینماید.»
حسین(ع) بهترین مثال است. او خداوند را دوست داشت و رابطه خود و خدای خود را مستحکم کرد. به همین دلیل شعارها و موضعگیریهای او در دلها و باورهای مردم جای گرفت و دینی که او برایش جانفشانی کرد، در متن زندگی تداوم پیدا کرد.
این سنت زندگی است که خداوند از آن چنین یاد مینماید: «إِنَّ الَّذِينَ آَمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدّاً».
از خداوند میخواهیم که از موالیان حسین(ع) و این عترت پاک باشیم. سنت خداوند تغییر نخواهد یافت. باید عبرت بگیریم و ببینیم او کجاست و دشمنان او در کجا قرار دارند. والحمد لله ربِّ العالمين.
خطبه دوم:
بسم الله الرَّحمن الرَّحيم
ای بندگان خدا! شما و خودم را به همان چیزی توصیه میکنم که خداوند به ما توصیه کرده است: «اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ إِنَّ اللهَ مَعَ الصَّابِرِينَ». خداوند به ما توصیه کرده است که وقتی با چالشها مواجه میشویم، شرایط برایمان دشوار میشود و زمین زیر پایمان میلرزد، از دو ارزش کمک بگیریم. باید از صبر مدد بجوییم که باعث آرامش و اطمینان ما میشود. بیتابی نکنیم و مأیوس نشویم و اندیشه درست را از دست ندهیم. ارزش دیگر نماز است. باید از نماز مدد بگیریم. چون نماز معراج روح انسان مؤمن به سوی خداوند است. نماز ابزار ارتباط با خداوند است. چون وقتی انسان خود را در شرایط دشوار میبیند و خود در برابر دشواریها ضعیف احساس مینماید، به پشتیبانی قوی نیاز دارد و چه پشتیبانی قویتر از خداوند که امر، ملک و تدبیر به دست اوست.
نماز باعث ارتباط، پیوند و عروج به سوی این حامی است. با نماز آرامش و اطمینان برای مقابله با چالشها ایجاد میشود. از این رو باید از علی(ع) یاد کنیم که وقتی کار برایشان دشوار میشد، به نماز پناه میبرد و پیوسته این آیه را تکرار میکرد: «اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ».
لبنان در معرض آسیب
از لبنان آغاز میکنیم. به خاطر استعفای ناگهانی و بیمقدمه نخست وزیر، این کشور در معرض آسیب قرار گرفته است. اگر چه چند روز از این استعفا گذشته است، اما در سطوح مختلف همچنان مورد سؤال لبنانیها قرار دارد. همه از واقعیت و جدی بودن این استعفا میپرسند. اگر او مجبور به این کار شده است، علل و زمینههای احتمالی آن کدام است؟
لبنانیها حق دارند این پرسشها را مطرح کنند. چون این استعفا ناگهانی و در بیرون از مرزهای کشور صورت گرفته است و اگر هدف این بود که این استعفا صورت بگیرد ولی تا هنوز مسیرهای قانونی آن طی نشده و خارج از چارچوب سیاسی موجود انجام شده است. اگر چه اختلافاتی در عرصه سیاسی داخلی وجود داشت، اما به گونهای نبود که باعث بروز بحران سیاسی شدید و شکلگیری این استعفا شود. چون دروازه معاملات همچنان در عرصه سیاسی کشور باز است و همه جوانب داخلی کشور به توافق تمایل دارند.
ولی تا زمانی که اوضاع برای همه روشن شود، لبنانیها در عرصههای سیاسی، اقتصادی و امنیتی دچار نگرانی و هراس خواهند شد. چون آنان متأثر از شایعات و خبرهایی هستند که سعی در داغ کردن بحران و دمیدن بر آتشی دارند که هر روز لبنانیها را مورد تهدید قرار میدهند. البته صحبتهای فزایندهای از توافق سیاسی داخلی لبنانیها در ادوار گذشته نیز وجود دارد که باعث راه افتادن چرخ نهادها و مؤسسات دولتی گردید. این صحبتها شاید به پایان خود رسیده باشد و لبنان فعلاً در مسیر تندباد قرار گرفته باشد. چند سالی بود که لبنان شاهد این تندبادها نبود؛ اما وضعیت کنونی آن مانند بقیه دولتهاست. به عناوین مختلف دارند بر طبل جنگ میکوبند و لبنانیها چارهای غیر از انتظار کشیدن ندارند.
آیا جنگ علیه لبنان به راه خواهد افتاد؟
در چنین اوضاع نمیخواهیم خطرات و پیامدهای ناگوار وضعیت کنونی را کوچک جلوه دهیم. چون نباید این کار را انجام دهیم؛ اما حرف ما این است که تسلیم هراس افکنی ها، شایعات و تحلیلهای جهتدار نشویم. اینها سعی در ترساندن لبنانیها دارند؛ اما باور ما این است که لبنان همچنان از حمایت بینالمللی و منطقهای برخوردار است که ثبات کشور را تأمین میکند و جلوی بروز ناامنیها را چه در مرزها و چه در داخل کشور میگیرد. این حمایت به خاطر گل روی لبنانیها که به خاطر حضور تعداد زیادی از آوارگان سوری در این کشور است و سازمان ملل عهدهدار امورشان است. نگرانی برخیها این است که آوارگان سوری مایه درد سر برای غربی ها شوند و این برهه نیز زمان معاملات است نه جنگ و ویرانی.
همانطور که نیروهای امنیتی ثابت کردند در حفظ امنیت جدی هستند و خواهند بود، همانطور بسیج به وجود آمده در عرصه اقتصادی در مورد بانک مرکز و بانکهای لبنانی، اثر مثبت به جای خواهد گذاشت و مبنا همان موضع ملی متحد باقی خواهد ماند که در برابر چنین پیامدهایی خود را نشان داده است. به رغم برخی موضعگیریهای تحریک کننده، همگان با حوادث جاری برخوردی مسئولانه خواهند داشت و توجه دارند کاری کنند که باعث بیثباتی داخلی شود و سعی دارند که به روحیه همگرایی با بحران پیشرو برخورد نمایند.
در اینجا باید از موضعگیریهای حکیمانه برخی از رهبران و فعالان سیاسی و دینی تقدیر کرد. لازم است که این موضعگیریها ادامه یابد. از باب علاقهای که به صیانت از اوضاع داخلی لبنان داریم که برخی با دامن زدن به برخی از مسائل مهم اختلافی سعی در متزلزل کردن آن دارند، اما لبنانیها میخواهند از آنها پرهیز کنند، از رهبران تأثیرگذار میخواهیم که مسئولانه و آگاهانه موضعگیری کنند و موضعگیریها و اظهارنظرهایشان جنبه همگرایی داشته باشد نه واگرایی. نباید به تنشآفرینان اجازه مداخله بدهند. آنان باید برای راه انداختن گفتگوی داخلی تلاش کنند. البته گفتگوی داخلی نباید تحت تأثیر فشارهای کنونی بلکه ناشی از اراده درونی و علاقهمند به وحدت و پرداختن به مسائل موجود با روحیه ملی و مسئولیت پذیری باشد. طبیعی است که این گفتگو موفقیتی نخواهد داشت، مگر این که جریان سیاسی اصلی حضور داشته باشند و نخست وزیر برگردد.
خطاب به کسانی که سعی دارند لبنانیها را رو در روی یکدیگر قرار دارند، عرض میکنیم که به این کشور و ثبات آن توجه داشته باشید. مواظب اوضاع داخلی و توازن آن باشید. نباید سببساز فتنه شوند. چون اگر خدای ناکرده چنین فتنهای راه افتاد، به مرزهای این کشور محدود نخواهد ماند.
برای جهان عرب متأسفیم. چون میبینیم غربیها توجه بیشتری به ثبات لبنان دارند و مسئولان غربی وضعیت کنونی منطقه را جنون آمیز میدانند و معتقدند که منطقه با راه حل نیاز دارد، نه بحران. این که گفتگو تنها راه رسیدن به راه حل است نه جنگ و فتنه.
زائران حسینی، صحنهای عبرت آمیز
در خاتمه باید اشاره کنیم که امروز خیلی باافتخار به صحنه زائران حسینی نگاه کردیم. محبان آن حضرت حرکت میکنند تا التزام و تعهد خود را به مبانی و ارزشهایی نشان دهند که امام حسین(ع) به خاطر آنها تلاش کرد. ارزشهایی مانند عدالت و ایستادگی در برابر ظلم، فساد و انحراف.
این روحیه که بر همگان حاکم است، مبنای مذهبی ندارد که بخواهد خود را به رخ مذاهب دیگر بکشد. بلکه مبنایی اسلامی و دینی دارد و همه مظلومان جهان و ادیان آسمانی را در برمیگیرد.
ما این روحیه را تقدیر و تحسین میکنیم و میخواهیم به دور از همه تنگ نظریها در امت اسلامی و همه مسائل آن وجود داشته باشد تا بتوانیم همه جامعه اسلامی خود را حفظ کنیم و حول محور حسین(ع) متحد شویم که به وحدت، قدرت و نیروی بازدارندگی ما در برابر همه ظلمها و فتنهها توجه داشت.