14 رمضان 1438 هـ برابر با 19 خرداد 1396 هـ و ٩/٦/٢٠١٧ م
مطالب مهم خطبه اول: حسن(ع) تحت توجهات پیامبر(ص) / در برابر معاویه / امام بردبار / اقتدا به امام حسن(ع)
مطالب مهم خطبه دوم: تروریسم ایران را هدف قرار میدهد / لبنان، بازگشت به خانه اول / بحرانهای منطقه عربی.
خطبه اول:
خداوند سبحانه و تعالى میفرماید: «وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءَ الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ»صدق الله العظيم.
پانزدهم ماه مبارک رمضان سالروز ولادت دومین امام از ائمه اهل بیت(ع) است. او جزو کسانی است که آیه «إِنَّمَا يُرِيدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً» دربارهشان نازل شده است. او جزو کسانی است که پیامبر خدا دربارهشان فرموده است: «إنّي تاركٌ فيكم ما إن تمسَّكتُم به لن تضلُّوا كتاب الله وعِترتي أهل بيتي». او همان کسی است که پیامبر خدا درباره او و برادرش حسین(ع) فرموده است: آن دو «سيّدا شباب أهل الجنّة».
حسن(ع) تحت توجهات پیامبر(ص)
امام حسن(ع) از همان کودکی از اهتمام و توجهات خاص جد خود پیامبر خدا بهرهمند بود. پیامبر او را حسن نامید. نامی که پیش از این سابقه نداشت. پیامبر در هفت روزگی تولدش او را عقیقه کرد و فرمود: «به نام خدا! این عقیقهای است از سوی حسن. خدایا! به سبب استخوان و گوشت و خون و موی قربانی، استخوان و گوشت و خون و موی حسن را سالم نگهدار» و از مادرش زهرا خواست که به اندازه وزن مویش نقره صدقه دهد.
پیامبر او را به گونهای دوست داشت که کسی به پایش نمیرسید. تا جایی که با محبت حسن(ع) رو به خداوند میفرمود: «خدایا! من او را دوست دارم. پس تو نیز او را دوست بدار.» از این رو شخصیت او کاملاً از شخصیت پیامبر خدا(ص) تأثیر پذیرفت. در سیره آن حضرت آمده است که از نظر خلق و خوی شبیهترین مردم به پیامبر خدا بود. پیامبر خدا با اشاره به همین حقیقت میفرمود: «حسن مني و أنا من حسن».
در برابر معاویه
بعد از وفات جدش پیامبر خدا، امام حسن(ع) همپای پدر به ایفای رسالت دینی خود عمل نمود و همراه پدر به مصاف دشواریها و چالشهای امر خلافت رفت. او در رکاب پدر در همه جنگهای جمل، صفین و نهروان حضور داشت و یکی از قهرمانان این نبردها به شمار میرفت. بعد از پدر در بدترین و سختترین شرایط عهدهدار امر خلافت گردید. چرا که در آن زمان با چالشهای عمدهای روبرو بود. معاویه به فکر غصب خلافت بود و میخواست که خلافت را در بنی امیه قرار دهد. از این رو در دو جهت با امام حسن(ع) مقابله میکرد: اول - مخدوش کردن سیمای امام حسن(ع) و انداختن وی از چشم مردم. به این منظور بسیاری از بوقهای تبلیغاتی دینی و رسانهای را بسیج کرد تا چنین نشان دهد که امام حسن(ع) دنیادوست و به دنبال شهوات خود است. یکی از احادیثی که دستگاه دروغ پراکنی اموی جعل کرد و به امام علی نسبت داد این است که آن حضرت درباره فرزندش حسن(ع) فرموده است: «به فرزندم حسن زن ندهید که او بسیار ازدواج میکند و بسیار طلاق میدهد». چنین داستانسرایی کردند که او سیصد زن داشته است و هم چنین یاوهسراییهایی از این دست که از نظر عقل و نقل فاقد صحت هستند. دوم – سوء استفاده از رنج و تعب سپاه امام حسن(ع) از جنگهای طولانی جمل، صفین و نهروان و به راه انداختن لشکر برای مقابله با امام؛ اما به رغم همه اینها امام حسن(ع) نیز برای رویارویی با معاویه سپاهی آماده کرد؛ اما بعد از این که پیشنهاد صلح مطرح گردید، بازگشت و با معاویه صلح کرد. چون ادامه دادن به نبرد با معاویه را به صلاح نمیدید. این جنگ خسارتهای بسیاری در پی داشت و دستاوردهای آن به خسارتهای زیانبار آن نمیارزید. در یکی از بندهای صلحنامه آمده بود که معاویه تا زمانی که زنده است، خلیفه باشد و بعد از آن خلافت به امام حسن یا امام حسین بازگردد.
وقتی که از سالروز ولادت آن حضرت یاد میکنیم، نمیخواهیم فقط شادی و محبت خود را به آن حضرت نشان دهیم. بلکه میخواهیم از امام حسن(ع) درس بگیریم تا به صورت عملی از شیعیان آن حضرت به شمار آییم.
خوب است در اینجا به ذکر حدیثی بپردازیم که بیانگر معنای واقعی تشیع است. فردی نزد آن حضرت آمد و عرض کرد که من از شیعیان شما هستم؛ اما امام میداند که او در زندگی عملی خود چنین نیست. امام به او فرمود: «يا عبدَ اللّه إن كُنتَ لَنا في أوامِرِنا و زَواجِرِنا مُطِيعا فقد صَدَقتَ، وإن كُنتَ بخِلافِ ذلكَ فلا تَزِدْ في ذُنوبِكَ بدَعواكَ مَرتَبةً شَرِيفَةً لَستَ مِن أهلِها، لا تَقُلْ: أنا مِن شِيعَتِكُم، ولكن قُل: أنا مِن مُوالِيكُم ومُحِبِّيكُم ومُعادِي أعدائكُم، وأنتَ في خَيرٍ وإلى خَيرٍ؛ اى بنده خدا! اگر مطيع اوامر و نواهى ما باشى، راست میگویی، ولى اگر چنين نباشى، پس با ادعاى منزلت والايى كه تو اهل آن نيستى، بر گناهانت میفزا. مگو: من از شيعيان شما هستم، بلكه بگو: من از دوستداران شما و دشمن دشمنان شما هستم. در اين صورت، تو آدم خوبى هستى و به خوبى گرايش دارى».
امام بردبار
موارد بسیاری وجود دارد که به وسیله آنها میتوان از علم، عبادت، شجاعت و انفاق آن حضرت سخن گفت. ولی میخواهیم به بارزترین ویژگی ایشان که عبارت از بردباری باشد بپردازیم. ایشان به بردبار اهل بیت معروف بود. دشمنانشان در این باره گواهی دادهاند. در تاریخ آمده است که وقتی آن حضرت وفات یافت و جنازهشان را مهیای تشییع و دفن کردند، مروان بن حکم که از بدترین دشمنان امام حسن(ع) بود، اصرار داشت که در تشییع جنازه آن حضرت شرکت کند. امام حسین(ع) از او پرسید: «امروز جنازه او را حمل میکنی، در حالی که دیروز غم و غصه به گلوی او میریختی؟» مروان گفت: «این کار را در حق کسی میکنم که حلمی به اندازه کوهها داشت». منظور از بردباری این است که انسان خشم خود را کنترل کند و تحت تأثیر خشم به کاری دست نزند.
در اینجا میخواهیم به چند مورد از حلم و بردباری آن حضرت بپردازیم:
در تاریخ آمده است که روزی امام حسن(ع) با تنی چند از یارانش در یکی از راههای شهر مدینه با مردی شامی برخورد کرد. از همان کسانی که پرورش یافته دستگاه معاویه بودند و نسبت به اهل بیت(ع) کینه و دشمنی داشتند. این مرد به محض این که امام را شناخت و دانست که او فرزند امام علی(ع) است، شروع به دشنامگویی کرد تا کینههای فروخفته خود را بیرون بریزد.
یاران امام حسن(ع) میخواستند که با آن مرد برخورد کنند و به یاوههای او پاسخ گویند. ولی امام به آنان فرمود: من خودم کار این مرد را چاره خواهم کرد. پس با خوشرویی همیشگی خود به سمت مرد رفت و فرمود: «ای پیرمرد! به گمانم غریب هستی و گویا به اشتباه افتادهای، اگر از ما یاری بطلبی، سختیها را از تو بر طرف میکنیم و تو را میبخشیم و اگر از ما چیزی بخواهی به تو میدهیم و اگر از ما راهنمایی بخواهی تو را راهنمایی میکنیم و اگر برهنه هستی تو را میپوشانیم و اگر نیازمندی تو را بینیاز میکنیم و اگر رانده شدهای به تو پناه میدهیم و اگر حاجتی داری آن را برای تو برآورده میکنیم و اگر به سوی ما سفر نمودهای تا وقت بازگشت، میهمان ما هستی و این برای تو بهتر است، زیرا ما خانه وسیع برای پذیرایی داریم و از مال ثروت بسیاری برخوردار هستیم.» سپس آن مرد را به خانه خود دعوت کرد. مرد شامی نیز دعوت امام را اجابت کرد و به خانه آن حضرت رفت و فضای آکنده از ایمان و معنویت را در آن خانه دید. وقتی از خانه امام بیرون میشد، با خود میگفت: «گواهی میدهم که تو خلیفه خدا در زمین هستی. خدای متعال آگاهتر است که رسالت خود را در وجود چه کسی قرار دهد.» آنگاه گفت: «من فکر میکردم که تو و پدرت دشمنترین مخلوقات نزد من هستید، اکنون دریافتم که محبوبترین خلق خدا در نزد من هستید.»
مورد دوم: امام که درود خداوند بر او باد! گوسفندی داشت. روزی دید که پای این گوسفند شکسته است. به غلام خود فرمود: چه کسی این کار را کرده است؟ غلام گفت: من. امام فرمود: چرا؟ غلام گفت: برای این که باعث غم و اندوه شما شود. او برای خود خیالات و اوهامی در رابطه با امام(ع) داشت. امام لبخندی زد و فرمود: تو میخواهی ما را ناراحت و غمگین کنی، اما من میخواهم تو را خوشحال کنم. امام او را آزاد کرد و از لحاظ زندگی بینیازش ساخت. غلام میگریست و از امام عذرخواهی میکرد و امام نیز عذرخواهی او را پذیرفت.
مورد سوم: وصیت امام حسن(ع) به برادرش امام حسین(ع) است. به او فرمود: «فانی اوصیک یا حسین بمن خلفت من اهلی و ولدی و اهل بیتک ان تصفح عن مسیئهم و تقبل من محسنهم و تکون لهم خلفا و والدا و ان تدفننی مع رسول الله صلی الله علیه و آله فانی احق به و ببیته، فان ابوا علیک فانشدک الله بالقرابة التی قرب الله عز و جل منک و الرحم الماسة من رسول الله صلی الله علیه و آله ان تهریق فی محجمة من دم؛ من تو را سفارش میکنم ای حسین به بازماندگانم از خاندان و فرزندان و خانواده خودت که از بدکارشان درگذری و از نیکوکارشان بپذیری و برای آنها جانشینی و پدری مهربان باشی و دیگر آنکه مرا با رسول خدا دفن کنی که من به او و خانه او شایستهتر از دیگران هستم... و اگر از این کار مانع شدند و جلوگیری کردند، من تو را به حق قرابت و نزدیکی که خدا برای تو قرار داده و قرابتی که با رسول خدا داری سوگندت میدهم که اجازه ندهی در این راه به خاطر من به اندازه خونی که از حجامت گرفته میشود خون ریخته شود».
همین طور هم شد. وقتی خواستند امام حسن(ع) را دفن کنند، بنیامیه آمدند و از این کار جلوگیری کردند. نزدیک بود که میان بنیامیه و بنیهاشم درگیری شود که امام حسین(ع) آمد و فرمود که برای اجابت به وصیت امام حسن(ع) درگیری باید متوقف شود. بعد از آن بود که امام را در بقیع در کنار جدهاش فاطمه دختر اسد دفن کردند. همان طور که الآن وجود دارد.
مورد دیگر بردباری امام حسن(ع) در برابر اصحاب و یاران خود است. آنان بعد از صلح با معاویه چون از علل و خاستگاههای این صلح بیخبر بودند، امام را آماج بدگویی و شماتت خود قرار دادند. یکی میگفت: «درود بر تو ای خوار کننده مؤمنان». دیگری میگفت: «کاش در این روز تو میمردی و ما نیز با تو میمردیم». امام همه اینها را با سعه صدر خود تحمل میکرد. به آنان میفرمود: من به خاطر شما این کار را کردم. آنان نیز وقتی واقعیت موضعگیری امام را فهمیدند، از اهانتهای خود دست کشیدند.
اقتدا به امام حسن(ع)
عزیزان! در سالروز ولادت امام حسن(ع) سخت نیازمند آنیم که از بردباری آن حضرت درس بگیریم. باید به خلق و خوی امام حسن(ع) درآییم. باید بردبار باشیم و خیلی زود از پی تنش، واکنش و خشم نرویم. چون امروز انگیزههای تنش و واکنش بسیار شدهاند. همه ما میدانیم اگر مردم دچار تنش و واکنش گرایی شوند، چه خواهد شد. در حدیث آمده است: «الغضب مفتاح كلّ شرّ؛ خشم کلید همه بدیهاست». وضعیت امروز ما نشان میدهد که خشم و واکنش که آسیبهای همه جانبه ای به جامعه ما وارد کرده است.
از این رو برای ترحم به خود و دیگران هم که شده، باید بردبار باشیم. اگر به بردباری هم نرسیدیم که به تلاش و صبر نیاز دارد، لااقل در دنیا فایده خواهیم برد و از پیامدهای اخروی واکنش گرایی در امان خواهیم ماند. در حدیث آمده است: «مَنْ کَظَمَ غَیْظاً وَ هُوَ یَقْدِرُ عَلَی إِمْضَائِهِ حَشَا اللَّهُ قَلْبَهُ أَمْناً وَ إِیمَاناً یَوْمَ الْقِیَامَهِ؛ هرکس خشم خود را فرو برد در حالی که میتوانست از طرف مقابل انتقام بگیرد، خداوند متعال در روز قیامت قلبش را ازایمان، امنیت و سلامتی پر خواهد کرد.»، «من كفّ غضبه، كفّ الله عنه عذابه؛ هر کس خشم خود را بردارد، خداوند عذاب خود را از او برمیدارد.»، «وَسَارِعُوا إِلَى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَوَاتُ وَالْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ* الَّذِينَ يُنْفِقُونَ فِي السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ وَاللهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ»؛ اما چگونه به این ارزش دست یابیم؟ باید سکوت پیشه کنیم و از تنش آفرینان پرهیز کنیم و به آنان واکنش نشان ندهیم. چون در حدیث آمده است: «داووا الغضب بالصّمت؛ خشم را با سکوت درمان کنید.»
بنابراین باید تلاش کنیم که در این ماه بردباری پیشه کنیم و از خشم پرهیز نماییم. در حدیث آمده است: «من كفّ غضبه، كفّ الله عنه عذابه؛ هر کس خشم خود را بردارد، خداوند عذاب خود را از او برمیدارد.»
«أَللَّهُمَّ إنِّي أعُوذُ بِكَ مِنْ هَيَجَـانِ الْحِرْصِ، وَسَوْرَةِ الغَضَبِ، وَغَلَبَةِ الْحَسَدِ، وضَعْفِ الصَّبْرِ، وَقِلَّةِ الْقَنَاعَةِ، وَشَكَاسَةِ الْخُلُقِ، وَإلْحَاحِ الشَّهْوَةِ، وَمَلَكَةِ الْحَمِيَّةِ؛ خدايا، من به تو از طغيان حرص و تندى خشم و غلبه حسد؛ و ضعف نيروى صبر و كمى قناعت و سوء خلق و افراط شهوت و غلبه عصبيت پناه مىبرم».
خطبه دوم:
بسم الله الرحمن الرحیم
ای بندگان خدا! شما و خودم را توصیه میکنم که در این ماه با دید رأفت، مهربانی و مسئولیتپذیری به کسانی که به یاری ما نیاز دارند، به گرسنگان، تشنگان، دردمندان، گرفتاران و همه کسانی که گرفتار درد و رنج هستند نگاه کنیم تا قدری از درد و رنج آنان را درک کنیم و به این بیندیشیم که چگونه آنان را از این وضعیت نجات دهیم. حال آن که خداوند بهترین یاور کسانی است که در این مسیر تلاش میکنند و این دروازه وسیعی است که در آن میتوانیم محبت الهی دست یابیم. خصوصاً این که محبت خود را در کنار محبت بندگان خود قرار داده است.
در حدیث آمده است: «الخلق كلّهم عيال الله وأحبّهم إليه أنفعهم لعياله؛ مردم همه عیال خداوند هستند و محبوبترین آنان نزد خداوند سودمندترینشان برای عیال خداوند است»، «لا يكون المؤمن مؤمناً، حتى يحبَّ لأخيه ما يحبّ لنفسه، ويكره له ما يكره لها؛ هیچ مؤمنی مؤمن واقعی نیست، مگر این که آن چه را برای خود دوست دارد برای برادر خود بپسندد و آن چه را برای خود نمیپسندد برای او نیز بپسندد».
انسان به اوج بندگی نمیرسد مگر این که در پی برآورده کردن نیازهای مردم باشد. با این کار میتوانیم جامعه خود را حفظ کنیم و زمین زیر پای خود را سفت و محکم کنیم و با چالشها مقابله نماییم.
تروریسم ایران را هدف قرار میدهد
ابتدا از تروریسم فزایندهای آغاز میکنیم که فعالیتش حد ومرزی نداشته و هیچ حرمتی برای زمان، مکان یا خون بیگناهانی که به ناحق بر زمین میریزند قائل نیست. آخرین جایی که توسط تروریسم هدف قرار گرفت، مجلس و مرقد امام خمینی(رض) در جمهوری اسلامی ایران است. روشن است که هدف از این اتفاق متزلزل کردن ثبات و از بین بردن امنیت این کشور، ایجاد فضای بیاعتمادی در میان طیفهای دینی، مذهبی و قومی و سوق دادن ایران به سمت درگیریهای مذهبی با هدف تضعیف ایران است. ما اطمینان داریم که مردم ایران پشت سر رهبری متحد و منسجم در برابر تروریسم خواهد ایستاد و فرصت را از کسانی که میخواهند امنیت و ثبات آن را از بین ببرند خواهند گرفت. به این مناسبت به خانوادههای قربانیان تسلیت عرض نموده و برای مجروحان این حادثه شفای عاجل مسئلت مینماییم.
لبنان، بازگشت به خانه اول
به لبنان میرسیم. از نیروهای امنیتی لبنان و به ویژه نیروهای امنیت عمومی آن به خاطر تعقیب و کشف هستههای تروریستی تقدیر و تشکر میکنیم. این تروریستها میخواستند در ماه رمضان به تجمعات مردم حمله کنند. این اقدام نیروهای امنیتی از لبنان در برابر پیامدهای احتمالی این حوادث صیانت نمود.
در عین حال که از نیروهای امنیتی میخواهیم به ایفای وظایف خود ادامه دهند، چون روشن شده است که لبنان در معرض اقدامات تروریستی قرار دارد، از مردم میخواهیم که برای مقابله با این تهدید متحد و منسجم شوند. چون این تهدید به منطقه، طایفه و مذهب خاصی منحصر نیست و دامنگیر تمام لبنانیهاست.
با توجه به این خطر ناگهانی و بعد از این که لبنانیها از خبر برون رفت از خلأ و پیامدهای آن و توافق روی قانون جدید انتخابات بر اساس نسبیت خوشحال شدند، قانونی که هر چند در حد خواستههای مردم نیست و در این قانون حوزههای پانزدهگانه بر اساس نیروهای سیاسی تعریف شده است و ضامن دستاوردهای جریانهای سیاسی است، نشانههایی بروز یافته است که کشور را به خانه اول و حتی پیش از توافق طایف بازمیگرداند. سخن از شرایط جدید در این قانون انتخابات پیشنهادی و ایجاد تعدیلات در قانون اساسی است. این تعدیلات جنبه طایفهای داشته و مانعی بر سر راه قانون انتخابات به شمار میآید. این سخنان نشان میدهد که هیچکس خواستار تصویب این قانون نیست، مگر این که برآورده کننده تمام خواستههای خودش باشد. بدون این که بقیه طیفهای شریک و حاضر در این کشور را در نظر بگیرد.
در این زمینه، در عین حال که خواستار در نظر گرفتن حقوق کامل همه طوایف کشور هستیم، این که هیچ طایفهای نباید احساس محرومیت کند، اشاره میکنیم: درست است که قانون اساسی مقدس نیست، ولی فعلاً زمان خوبی برای ایجاد این تعدیلات نیست. اگر هم تعدیلاتی لازم باشد، باید در مواردی صورت بگیرد که کشور را از طایفهگرایی به شهروندسالاری برساند. چون روند حوادث ثبات کرده است که طایفهگرایی نمیتواند میهن ساز باشد و صلح و ثبات در پی ندارد.
برای همه جریانهای سیاسی فعال نیز تأکید میکنیم، به خاطر ترحم به این کشور و این مردم، این که کشور و مردم به جهنم یأس و فرار نیفتند، باید به دور از حصارهای طایفهای و مذهبی، بر اساس معیارها و موازین ملی، برای موفقیت راهی که شروع کردهاند بکوشند. اگر چنین شود، قانون برای همه خواهد شود و همه از آن بهرهمند خواهند شد.
باید به افزایش جرم و جنایت از کشور و آسان شدن قتل و خونریزی نیز اشارهای داشته باشیم. شاید یکی از علل آن پراکنده شدن اسلحه و فقدان موانع اخلاقی و دینی باشد. از این رو همه باید برای مقابله با این پدیده بسیج شوند.
بحرانهای منطقه عربی
بعد از نشست آمریکایی - اسلامی در ریاض، بحران در کشورهای اسلامی و عربی به شدت افزایش یافته و اختلافات مستقیم میان کشورها به صورت بیسابقهای دهن باز کرده است. اگر چه اختلافات در میان کشورهای اسلامی و عربی وجود داشت، اما به نظر میرسد که این نشست آغاز این اختلافات بود.
به رغم وجود برخی ملاحظات درباره سیاست موجود در فلان کشورها، معتقدیم که بروز هر گونه اختلافی باعث آسیب دیدن ملتها، ثبات و سرنوشت آنها خواهد شد. باعث افزایش دخالتهایی خواهد شد که روشن شده است به بهانه حمایت از فلان کشور، هدفی جز فرسوده کردن این کشورها و در اختیار گرفتن ثروتها و مقدرات آنها ندارند و طبیعی است که در این میان اسرائیل از این قاعده مستثنا باشد.
دردآور این است که اختلاف میان کشورهای اسلامی و عربی چنان شدت گرفته است که کار به قطع روابط و تشدید تحریمها رسیده است. حتی اگر به گرسنگی کشیدن مردم بینجامد. ما این شدت عمل را در برابر دیگران نمیبینیم. برعکس از آنان استقبال میکنند، فرش قرمز زیر پایشان پهن مینمایند، همه مقدرات دولتها و ملتهای خود را در اختیارشان قرار میدهند و کانال ارتباطی با آنان باز میکنند.
امید است که همه از این بحران خلاص شده و بیش از پیش آگاه و مسئولیتپذیر شوند و بدانند این درگیریها به صورت مستقیم و غیرمستقیم به سودشان نبوده و به ضررشان است.