18 جمادى الثانی 1438 هـ برابر با 27 اسفند 1395 هـ و 17/٣/٢٠١٧ م
مطالب مهم خطبه اول:فاطمه صدیقه شهیده است / ذوب در عبودیت / عدالت در منطق فاطمه.
مطالب مهم خطبه دوم: لبنان بحران مالیاتها / سوریه، نشانههای توافق / دستگاه قضایی اروپا و ممنوعیت حجاب.
خطبه اول:
در بیستم جمادی الثانی سال پنجم بعثت نور سرور زنان حضرت فاطمه(س) بر پیامبر خدا(ص) و همسرش امام المؤمنین خدیجه تابیدن گرفت.
حضرت زهرا طفولیت خود را در دامان پدر گذراند و از نمازهای شب و مناجات پدر با خداوند متعال تأثیر پذیرفت. دید که پدرش چگونه با خلق عظیم خود رفتار میکند و قلب مهربانش برای مردم میتپد و برای دعوت مردم به سوی خداوند همه رنجها را به جان میخرد. زهرا از همه اینها درس میآموخت.
او صبر، صلابت و پایداری را از پدرش آموخت و خود نیز در برابر همه دردها و رنجهای زندگی صابر و شکیبا بود. او در موضعگیریهای خود با صلابت بود. میدید که چگونه پدرش در برابر همه چالشها ایستادگی میکند و در راه خداوند از هیچ ملامتی تأثیر نمیپذیرد. او سخنان پدرش با مردم را میشنید. راستی و صداقت را در شخصیت پیامبر میدید. امانتداری پدر را نسبت به امت، دین و همه مقدرات مردم که تحت اشراف او قرار داشتند میدید. از این رو زهرا(ص) تصویری از شخصیت پدرش بود. به همین دلیل پیامبر خدا درباره او فرمود: «فاطمة بضعةٌ مني، يرضى الله لرضاها، ويغضب الله لغضبها».
فاطمه صدیقه شهیده است
زهرا(س) به چنان سطحی از بصیرت و آگاهی رسید که کلام وحی را میشنید و وجودش آکنده از ترنم وحی میگردید. قلبش نیز آگاه از مسائل پیرامونی بود. او جامعه را زیر نظر داشت. راستی و کژی مردم را رصد میکرد تا در برابر خداوند از زمانه زندگی خود گواهی دهد. همان طور که پدرش نیز بر عملکرد مردم شاهد و گواه بود. همان پیامبری که خداوند درباره او فرمود: «وَجِئْنا بِک على هَؤلاءِ شَهيداً». فاطمه نیز شاهد بر رفتاریهای مردم بود. این حقیقت در فرمایش امام موسی کاظم(ع) نیز آمده است: «انها کانت صدّيقة شهيدة». صدیقه از آن جهت که او با خدا، خویشتن و مردم صادق بود. در منطق، اندیشه، موضعگیری، احساسات، عواطف و همه وجود خود صداقت داشت. او شهیده بود. البته نه شهادت به معنای کشته شدن، بلکه شهادت به معنای گواهی دادن بر مردم. این مقام خیلی والاست. خداوند متعال درباره صدیقین و شهدا چنین میفرماید: «وَمَنْ يُطِعْ اللهَ وَالرَّسُولَ فَأُوْلَئِک مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللهُ عَلَيْهِمْ مِنْ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُوْلَئِک رَفِيقاً». از این رو واژه شهیده در کنار صدیقه آمده است تا او نیز در زمره شهدا و صدیقین قرار گیرد.
ذوب در عبودیت
چگونه زهرا صدیقه و شهیده نباشد، در حالی که همیشه مطیع خداوند و پیامبرش بود. او از چنان والایی و خلوصی برخوردار بود که هیچ زنی به پای فیض معنوی او نمیرسد. همین فیض معنوی باعث میشود که فاطمه با تمام وجود خود به خداوند نزدیک شود، با او مناجات کند، دعا نماید و احساس آرامش و اطمینان نماید.
بیایید به برخی از دعاهای آن حضرت بپردازیم تا والاترین مفاهیم عبودیت را از او بیاموزیم. میفرماید: «اَللَّهُمَّ فَرِّغْنی لِما خَلَقْتَنی لَهُ، وَ لا تَشْغَلْنی بِما تَکَفَّلْتَ لی بِهِ، وَلا تُعَذِّبْنی وَاَنَا اَسْتَغْفِرُکَ، وَلا تَحْرِمْنی وَ اَنَا اَسْأَلُکَ. اَللَّهُمَّ ذَلِّلْ نَفْسی، وَ عَظِّمْ شَأْنَکَ فی نَفْسی، وَ اَلْهِمْنی طاعَتَکَ، وَ الْعَمَلَ بِما یُرْضیکَ، وَ التَّجَنُّبَ لِما یُسْخِطُکَ، یا اَرْحَمَ الرَّاحِمینَ؛ خداوندا! مرا تنها در آنچه به جهت آن مرا خلق کردهاى مشغول نما و در آنچه خود متکفّل آن برایم شدهاى مشغول نساز. پروردگارا! نفسم را ذلیل و مقامت را در نفسم افزون فرما و طاعتت و عمل به آنچه مورد رضایت تو و دورى از آنچه مورد غضب توست را به من الهام کن. اى بهترین رحم کنندگان.» زهرا(س) این چنین در برابر خداوند متعال زانو میزند و والاترین مفاهیم عبودیت را در برابر پروردگار به نمایش میگذاشت.
عدالت در منطق فاطمه
از فاطمه آموختیم که چگونه زندگی را بر اساس محبت، تفاهم و صلح در میان مردم، آرامش و ثبات بر پا داریم. این نیز با برپایی معیارها و ملاکهای عدالت و قسط در میان مردم در همه جزئیات زندگی به دست میآید. او در برخی از فرازهای خطبه معروف خود در مسجد پیامبر که بعد از رحلت پدر درباره فلسفه و حکمت احکام و قوانین الهی ایراد کرد، به ما میفرماید: «والعدل تنسیقاً للقلوب؛ و عدالت برای هماهنگی و همرنگی دلهاست.» این واژه به تأمل و تحلیل نیاز دارد؛ زیرا عدالت از جمله چیزهایی است که به وضعیت بیرونی و اجتماعی امت اسلامی ارتباط دارد؛ زیرا عدالت حق را به حقدار میرساند. با وجود عدالت است که خیر و نیکی در میان مردم گسترش مییابد و از میزان درگیریها میکاهد. زهرا(س) وقتی از برخی مسائل سخن میگوید، منظورشان تأثیر آنها در درون انسان است نه در بیرون؛ زیرا تأثیر آنها در بیرون انسان امری روشن است و به بیان نیاز ندارد. جایگاه عدالت در عملکرد انسان و روابط مردم سبب میشود هر کس به حق خود برسد و آسایش، صلح و توازن در جامعه گسترش یابد. ولی شاید چیزی که حضرت زهرا(س) میخواهد بر آن تأکید کند، تأثیر عدالت در میان مردم است. عدالت باعث میشود که دلها به یکدیگر تمایل یابند؛ زیرا ظلم بسیاری از مشکلات روانی و کینههای درونی را باعث میشود. چون به صورت طبیعی انسانی که حقش مورد تعرض و فشار قرار گرفته است، در برابر کسانی که مسبب و بانی این تعرض و فشار هستند، احساس بغض و کینه داشته باشد؛ بنابراین همان طور که ظلم در دایره روابط مبتنی بر حقوق مشکل ایجاد میکند، در گستره احساسات و باورهای عاطفی مردم نیز مشکل به وجود میآورد.
از این رو شاید حضرت زهرا(س) میخواهد بر جایگاه و ارزش عدالت در تألیف دلها اشاره دارد. چون اگر جامعه مبتنی بر دادن حق به حقدار استوار باشد، طبیعی است که بسیاری از احساسات منفی مردم نسبت به یکدیگر از بین برود. همین مسئله باعث ایجاد صلح و ثبات اجتماعی میشود؛ زیرا عقدههای روانی در میان مردم باعث بروز بسیاری از جنگها و دور شدن صلح و ثبات از جامعه است. از این رو اگر از میزان این عقدهها کاسته شود، از بسیاری جنگها و درگیریها نیز کاسته میشود. چون در اغلب موارد، درگیریها به خاطر حقوق فردی و اجتماعی به وجود میآیند؛ بنابراین خداوند عدالت را وضع کرد تا دلها به یکدیگر نزدیک شوند و صلح و ثباتی که در رابطه با خداوند، خودمان، مردم و زندگی پیرامونی مد نظر داریم، تأمین شود. خداوند متعال میفرماید: «وَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ لَوْ أَنفَقْتَ مَا فِي الأَرْضِ جَمِيعاً مَا أَلَّفْتَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ وَلَکنَّ اللهَ أَلَّفَ بَيْنَهُمْ إِنَّهُ عَزِيزٌ حَکيمٌ». آری این خداوند است که با وضع عدالت و فرستادن نور و هدایت، دلهای مردم را به یکدیگر نزدیک مینماید: «قَدْ جَاءَکمْ مِنْ اللهِ نُورٌ وَکتَابٌ مُبِينٌ * يَهْدِي بِهِ اللهُ مَنْ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلاَمِ وَيُخْرِجُهُمْ مِنْ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَيَهْدِيهِمْ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ».
خطبه دوم:
بسم الله الرحمن الرحیم
لبنان بحران مالیاتها
از لبنان آغاز میکنیم که اگر جریانهای سیاسی و غیرسیاسی در نوع رفتار خود نسبت به دولت و مردم تغییری ندهند، این کشور همچنان آبستن تنگناها و بحرانها خواهد بود. چون رفتارهای سیاسی به گونهای است که هیچ توجهی به ترجیح دادن مصالح عمومی بر منافع فردی، در اولویت قرار دادن دردها و رنجهای مردم و تکیه بر سیاست برنامهریزی وجود ندارد. هنوز هم سیاستهای آنی بر این کشور حاکم است. با این که وزارت برنامهریزی از مهمترین وزارتخانههای دولت لبنان است، اما گویا اصلاٌ چنین وزارت خانهای وجود ندارد.
مردم این کشور به آن حد نرسیدهاند که حاکمان احساس کنند از واکنشهای مردم ایمن نیستند. چون میتوانند مردم را رام کنند و با دادن وعدههای توخالی، دامن زدن به غرایز طایفهای و مذهبی و مشغول کردن مردم به قوت روزانه و منافع، واکنشهایشان را مهار نمایند.
در چنین شرایطی این دست و آن دست کردن درباره قانون جدید انتخابات ادامه دارد. هنوز هم هر گروه سیاسی سعی دارد که قانونی متناسب خود را به تصویب برساند. آنان قانونی را میخواهند که شرایط ویژهای را برایشان در داخل طایفه فراهم نماید؛ اما اینان هیچ توجهی به میهن و آینده آن و فراهم ساختن زندگی شرافتمندانه برای نسلهای آتی ندارند تا کشور از دست بحرانهای فزاینده کنونی رهایی یابد.
از این رو با توجه به طبقه سیاسی کنونی، لبنانیها انتظار ندارند به قانون انتخاباتی دست یابند که بیانگر آرمانها و خواستههایشان باشد و دروازه برون رفت از دالان طایفهای را که میهن در آن به سر میبرد، بگشاید. ما این مسئله را در موضوع مالیات به خوبی مشاهده میکنیم. لبنانیها با وعدههای جریانهای سیاسی به خواب رفته بودند. سیاسیون وعده داده بودند که برای تأمین پرداخت حقوق و مزایای کارمندان بخشهای عمومی و نیروهای امنیتی، به ضرر فقرا و ضعفا مالیات جدید وضع نمیکنند؛ اما با فهرستی از مالیاتهای جدید بیدار شدند. این لیست به بیرون درز نکرد، بلکه خیلی راحت علنی شد و در رسانهها منتشر گردید. اگر فشارهای جریانهای سیاسی نبود، به خاطر برگزار نشدن جلسات و به حد نصاب نرسیدن، اتفاقی در پارلمان روی نمیداد. به اعتقاد ما، با توجه به اصراری که دولت دارد و به وجود آمدن شبه اجماع در این باره، در مسئله مالیات عقبنشینی صورت نخواهد گرفت.
در اینجا باید به این نکته اشاره کنیم که ما مخالفت اصولی با مالیات نداریم تا نگویند ما میخواهیم لبنان به همان جایی برسد که کشورهای ورشکسته ای چون یونان بدان رسیدهاند. چون مالیات در همه کشورهای جهان وجود دارد و دولت همان طور که به درآمد و منابع طبیعی متکی است، به مالیات زنده است.
البته باور ما این است وقتی مردم ببینند که مالیات به هدر نمیرود، حیف و میل نمیشود، به جیب متنفذان واریز نمیگردد و دولت نیز به مسئولیتهای خود در قبال تأمین آب، برق، بهداشت، آموزش، تأمین زیرساخت و ایجاد بیمههای اجتماعی عمل میکند، مالیات را میپذیرند و آن را رد نمیکنند.
از این رو با کسانی موافق هستیم که به مسئولان اعلام کردهاند: اول شما به مسئولیتها و وظایف خود عمل کنید، سپس از مردم بخواهید که به وظایف خود عمل کنند. ما ناامید نیستیم و همچنان به مواضع آزادمنشانهای امید بستهایم که از حسابهای فردی به سود حسابهای عمومی دست شستهاند. امید اصلی ما به مردم این کشور است. باید صدای خود را بلند کنند. نباید خاموش باشند. نباید گمان کنند که صدایشان تأثیر ندارد. اگر بر مواضع خود اصرار کنند و حکیم باشند، صدایشان مؤثر خواهد بود.
سوریه، نشانههای توافق
به سوریه میرسیم. شش سال از درگیری در این کشور میگذرد. در این درگیریها صدها هزار نفر جان خود را از دست دادند و به همین تعداد مجروح و معلول شدند و میلیونها نفر نیز در داخل و خارج از کشور آواره گردیدند. این درگیری قدرت و وحدت سرزمین و مردم سوریه را هدف گرفت و این کشور را در معرض تندبادهای بین المللی و منطقهای قرار داد.
در همین شرایط به خاطر نشستهای آستانه و ژنو، کورسویی از توافق به چشم میخورد. امید ما این است همه جریانهای سیاسی که به ثبات و امنیت این کشور علاقهمند هستند، این فرصت را غنیمت بشمارند و سوریه را از این دالان تاریک رهایی ببخشند. این تونل تاریک به سود هیچ کس نیست. همه باید در برابر تروریسمی که مشغول انفجار و اقدامات تروریستی است، بایستند. همه باید در برابر کسانی بایستند که میخواهند وحدت سوریه را از بین ببرند. به ویژه رژیم صهیونیستی که با حملات هوایی مکرر خود تأکید کرده است که باید در توافق سیاسی این کشور نقش اساسی داشته باشد.
دستگاه قضایی اروپا و ممنوعیت حجاب
در خاتمه باید به تصمیم اخیر دستگاه قضایی اروپا اشاره کنیم که مظاهر دینی و از جمله حجاب را ممنوع کرده است. به نظر ما این تصمیم به همگرایی شرق و غرب آسیب میزند و متأسفانه باعث افزایش نفرت در غرب میشود و نمیخواهیم که این مسئله در شرق نیز بازتاب پیدا کند.
بار دیگر باید برای دستگاه قضایی اروپایی تأکید کنیم که حجاب نماد دینی نیست بلکه برای دختران وظیفه دینی به شمار میآید. کنار زدن دختران محجبه، به معنای کنار زدن بخشی از جامعه است. به ویژه این که آنان میخواهند التزام دینی خود را حفظ کنند. التزام دینی یک حق انسانی است که غرب نیز به التزام آن افتخار میکند. خصوصاً این که غرب حق کار را برای همه برابر میداند.
ما از دستگاه قضایی اروپایی میخواهیم برای تأکید بر احترام به آزادی انسان در انجام وظایف دینی، در این تصمیم تجدید نظر کند. این مسئله باعث تقویت رابطه غرب با مسلمانان میشود و فرصت را از دعوتگران به نفرت و تندروی میگیرد و نمیگذارد که افراطیها از این مسئله برای تقویت و تحکیم موضعگیریهای خود بهرهبرداری نمایند.