20 جمادى الأولى 1438 هـ برابر با 29 بهمن 1395 هـ و ١٧/٢/٢٠١٧ م
مطالب مهم خطبه اول: هدف انسان در زندگی / راز سعادت / نشانههای آرامش / آرامش نشانه ایمان است.
مطالب مهم خطبه دوم: لبنان، آیا قانون انتخابات تصویب میشود؟ / در فلسطین، چه کسانی توطئه را در هم میشکنند؟ / دو مناسبت و موضعگیری.
خطبه اول:
خداوند متعال در کتاب عزیز خود میفرماید: «هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لِيَزْدَادُوا إِيمَاناً مَعَ إِيمَانِهِمْ وَللهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَكَانَ اللهُ عَلِيماً حَكِيماً».
هدف انسان در زندگی
تمام کوشش انسان در زندگی رسیدن به سعادت است و برای تحقق این هدف تلاش میکند، رنجها را به جان میخرد و فداکاری به خرج میدهد. این نگرش به سعادت، اگر چه از عمق جان انسان نشئت میگیرد و مقتضای فطرت بشری است، اما راهها و برنامههای مردم برای رسیدن به این هدف متعدد است. برخیها از راه مال و ثروت سعی دارند به این هدف برسند، برخی دیگر از راه مقام و منصب و برخی دیگر از راه علم و دانش. برخی سعادت را در شهرت و تعداد فرزندان میبینند و برخی دیگر در سلامتی و امنیت و نظایر آن.
ولی وقتی این مسئله را در قرآن کریم مورد واکاوی قرار میدهیم، میبینیم که قرآن کریم همه این اهداف را در چارچوب متاع دنیوی دستهبندی مینماید. میفرماید: «زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ وَالْبَنِينَ وَالْقَنَاطِيرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالْأَنْعَامِ وَالْحَرْثِ ذَلِكَ مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَاللهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآَبِ». ماهیت زندگی و سنتهای آن به گونهای است که به یک حالت قابل توصیف نیستند و اگر قابل توصیف هم باشند، با رفع نیازهای، غرایز و تمایلات مادی بخشی از سعادت را برای انسان تأمین میکنند. ولی در این حد نیز، باعث خودبسندگی درازمدت انسان را فراهم نمیکنند. برای مثال، انسان در حالت فقر، مال و ثروت را بالاترین حد سعادت میداند و آرزو میکند که اگر به حداقلهای غنا و بینیازی دست یابد، بدان اکتفا خواهد کرد؛ اما زمانی که بینیاز شد، به این حد بسنده نمیکند بلکه همیشه در اضطراب و نگرانی است و میکوشد که ثروتمندتر شود. حتی اگر میلیاردر هم شود، باز هم در جستجوی سعادت و خودبسندگی است. عین این مسئله در مورد مقام، دانش، شهرت، سلامتی و امنیت نیز صدق میکند.
دلیل احساس این کمبود این است که انسان نیازهای روانی و معنوی درونی دارد و اگر این نیازها برآورده شوند، در درون خود احساس سعادت میکند. قرآن کریم از این نیازهای درونی به آرامش و اطمینان تعبیر مینماید.
راز سعادت
امروز میخواهیم به یکی از این نیازها که آرامش باشد، بپردازیم که همان آرامش است. آرامش به معنای سکون و اطمینان انسان در عرصههای معیشت، عاطفه و انسانیت است. به ویژه هنگامی که شداید و بلایا بر انسان نازل میشوند و انسان گرفتار خشم، تنش و نگرانی میگردد. احساس آرامش باعث توانمندی در اندیشیدن آگاهانه، درست و منطقی میشود؛ اما این که آرامش به عنوان راز سعادت در نظر گرفته شود، در روح و روان انسان ریشه دارد. چون انسان همیشه از بابت مرگ، بیماری و ترس در نگرانی و اضطراب به سر میبرد و از ناحیه پیشامدها برای آینده خود نگرانی دارد. میترسد که مشکلات زندگی او را به فقر و نیازمندی بکشانند. نگران است که دشمنانش موجودیت، هویت و تواناییهای او را در معرض تهدید قرار دهند.
در آیاتی که تلاوت کردیم، خداوند به منابع و ریشههای این آرامش اشاره مینماید: «هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لِيَزْدَادُوا إِيمَاناً مَعَ إِيمَانِهِمْ وَللهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَكَانَ اللهُ عَلِيماً حَكِيماً». خداوند است که آرامش را به دلهای مؤمنان ارزانی میدارد؛ اما این آرامش رایگان به دست نمیآید، بلکه ناشی از ایمان صادقانه و عمیق است. ایمانی که باعث میشود در هر لحظه خود را در محضر خداوند متعال احساس کنند و جلال، عظمت، قدرت، علو و جبروت خداوند را به یاد بیاورند و هیچگاه خداوند را دور از خودشان تصور نکنند. کافی است به درگاه او دعا کنند تا خداوند دعایشان را مورد اجابت قرار دهد. کافی است به خداوند توکل کنند تا خداوند اسباب کفایت و بینیازیشان را فراهم نماید. کافی است به او تکیه کنند تا او بهترین حامی و پشتیبان بیابند. از این رو مؤمنان به قضا، بلا و حکم الهی هر چه باشد، راضی هستند. در این باره پیامبر خدا میفرماید: «عَجَبًا لأمرِ المؤمنِ إِنَّ أمْرَه كُلَّهُ لهُ خَيرٌ وليسَ ذلكَ لأحَدٍ إلا للمُؤْمنِ إِنْ أصَابتهُ سَرَّاءُ شَكَرَ فكانتْ خَيرًا لهُ وإنْ أصَابتهُ ضَرَّاءُ صَبرَ فكانتْ خَيرًا لهُ؛ از کار مؤمن در عجبم. همه چیز برای او خیر است و جز برای مؤمن این گونه نیست. اگر شادی و گشایش به او رسد، شکر میکند. پس برای او خیر است و اگر سختی به او رسد، صبر میکند. باز هم برای او خیر است.»
در حدیث قدسی نیز آمده است: «مَا خَلَقْتُ خَلْقاً أَحَبَّ إِلَيَّ مِنْ عَبْدِيَ الْمُؤْمِنِ فَإِنِّي إِنَّمَا أَبْتَلِيهِ لِمَا هُوَ خَيْرٌ لَهُ وَ أُعَافِيهِ لِمَا هُوَ خَيْرٌ لَهُ وَ أَزْوِي عَنْهُ مَا هُوَ شَرٌّ لَهُ لِمَا هُوَ خَيْرٌ لَهُ وَ أَنَا أَعْلَمُ بِمَا يَصْلُحُ عَلَيْهِ عَبْدِي فَلْيَصْبِرْ عَلَى بَلَائِي وَ لْيَشْكُرْ نَعْمَائِي وَ لْيَرْضَ بِقَضَائِي أَكْتُبْهُ فِي الصِّدِّيقِينَ عِنْدِي إِذَا عَمِلَ بِرِضَائِي وَ أَطَاعَ أَمْرِي؛ برای خود مخلوقی دوستداشتنیتر از بنده مؤمنم خلق نکردم. پس به راستی که تنها او را به آنچه براى او خير است مبتلا میکنم و به آنچه برايش خير است عافیت بخشم و آنچه شر اوست، از او بگردانم به سوی آنچه خير او است و من به آنچه بندهام را اصلاح كند داناترم. پس بايد بر بلای من صبر كند و نعمتهایم را شكر نمايد و به قضای من راضى باشد تا او را در زمره صدیقان نزد خود بنويسم، زمانى كه براى من عمل كند و امرم را اطاعت نمايد.»
نشانههای آرامش
قرآن کریم به برخی از نشانههای آرامش که خداوند بر پیامبران و مؤمنان نازل کرده است، اشاره مینماید. این آرامش بر قلب پیامبر خدا حضرت موسی(ع) و بنیاسرائیل همراه او نازل شد. آنان کوشیدند که خود را از طغیان و ستم فرعون نجات دهند، اما فرعون و لشکریانش به دنبالشان آمدند. وقتی به ساحل دریا رسیدند، نزدیک بود که فرعون و لشکریانش به آنان برسند. بنیاسرائیل پیش حضرت موسی آمدند و عرض کردند: «إِنَّا لَمُدْرَكُونَ» حضرت موسی نیز با زبان آرامش که در قلب او جای داشت، به آنان فرمود: «قَالَ كَلَّا إِنَّ مَعِيَ رَبِّي سَيَهْدِينِ».
قرآن کریم وقتی از هجرت پیامبر خدا از مکه به مدینه سخن میگوید، باز به این آرامش اشاره مینماید. قریش به تعقیب پیامبر پرداخت و افرادشان به در غار ثور رسیدند. همان غاری که پیامبر خدا و همراهش در آن پنهان شده بودند. ولی پیامبر خدا که به خدای خود مطمئن بود، در نهایت آرامش قرار داشت. فرمود: خداوند با ماست و تا زمانی که خداوند با ما باشد، ما را کفایت مینماید: «إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِينَ كَفَرُوا ثَانِيَ اثْنَيْنِ إِذْ هُمَا فِي الْغَارِ إِذْ يَقُولُ لِصَاحِبِهِ لَا تَحْزَنْ إِنَّ الله مَعَنَا فَأَنْزَلَ الله سَكِينَتَهُ عَلَيْهِ وَأَيَّدَهُ بِجُنُودٍ لَمْ تَرَوْهَا وَجَعَلَ كَلِمَةَ الَّذِينَ كَفَرُوا السُّفْلَى وَكَلِمَةُ الله هِيَ الْعُلْيَا».
تجلی این آرامش را میتوان در تعدادی از نبردهای سرنوشتساز مسلمانان دید. بعد از جنگ احد خبر رسید که قریشیان تصمیم گرفتهاند تا با استفاده از پیروزی به دست آمد، وارد مدینه شوند؛ اما مسلمانان به رغم همه دردها و رنجهایی که متحمل شده بودند، بدون ترس و واهمه از قریش برای جنگ از مدینه خارج شدند. قریش نیز مجبور شد که عقبنشینی کنند. قرآن کریم در اشاره به این مسئله چنین میفرماید: «الَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِيمَاناً وَقَالُوا حَسْبُنَا الله وَنِعْمَ الْوَكِيلُ* فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ الله وَفَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ وَاتَّبَعُوا رِضْوَانَ الله وَالله ذُو فَضْلٍ عَظِيمٍ».
این آرامش در جنگ حنین نیز دیده میشود. در آن روز مسلمانان در کمین مشرکان گرفتار شدند و به همین دلیل صفوفشان به هم ریخت؛ اما خداوند آرامش خود را بر پیامبر و مؤمنان نازل کرد و شکستی که داشت برای مسلمانان پیش میآمد، به پیروزی تبدیل گشت. خداوند متعال در این باره میفرماید: «وَيَوْمَ حُنَيْنٍ إِذْ أَعْجَبَتْكُمْ كَثْرَتُكُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنْكُمْ شَيْئاً وَضَاقَتْ عَلَيْكُمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ ثُمَّ وَلَّيْتُمْ مُدْبِرِينَ* ثُمَّ أَنْزَلَ الله سَكِينَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَأَنْزَلَ جُنُوداً لَمْ تَرَوْهَا وَعَذَّبَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَذَلِكَ جَزَاءُ الْكَافِرِينَ».
خداوند اشاره میدارد که دادن آرامش به دلهای مؤمنان به دشواریها و سختیها محدود نمیشود. بلکه در دل مؤمنانی که به خاطر رویارویی با بسیج تعصبات، غیرتهای جاهلی و تشنج دچار تنش و واکنش گرایی هستند میشود و آنان نه از روی عکس العمل که بر اساس ایمان و تقوا دست به اقدام میزنند. میفرماید: «اِذْ جَعَلَ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْحَمِيَّةَ حَمِيَّةَ الْجَاهِلِيَّةِ فَأَنْزَلَ الله سَكِينَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَأَلْزَمَهُمْ كَلِمَةَ التَّقْوَى وَكَانُوا أَحَقَّ بِهَا وَأَهْلَهَا».
آرامش نشانه ایمان است
عزیزان! در هنگام نگرانیها، تنشها، واکنشها و تعصبات، زمان چالشها و دشواریها، ما بیش از هر زمان دیگری به آرامش روانی، وقار و طمأنینه نیاز داریم تا بتوانیم با این شرایط دشوار وارد تعامل گردیم و موفقانه از آنها عبور نماییم. آرامش یکی از نشانههای ایمان است. با این آرامش ایمان ما محک زده میشود. مؤمن واقعی کسی است که در دشواریها و سختیها عنان از کف ندهد، آرامش و وقار خود را در تکانها و لرزهها حفظ نماید، تسلیم واکنشها و حساسیتها نشود و در برابر بلاها و دردها متزلزل نشود. چون در همه این موارد، مؤمن صبور، ثابتقدم و آگاه باقی میماند. در وقت بلا میگوید: «هَذَا مَا وَعَدَنَا الله وَرَسُولُهُ وَصَدَقَ الله وَرَسُولُهُ وَمَا زَادَهُمْ إِلَّا إِيمَاناً وَتَسْلِيماً».
درباره ویژگیهای مؤمن آمده است: «فِي اَلَْزَلازِلِ وَقُورٌ وَ فِي اَلْمَكَارِهِ صَبُورٌ؛ در پیشآمدهای لرزاننده با وقار و پايدار و در ناگواریها شكيباست.» از امام صادق(ع) سؤال شد: با چه معیاری معلوم میشود که فرد، مؤمن است؟ فرمود: «بالتّسليم لله، والرّضا فيما ورد عليه من سرور أو سخط؛ با تسلیم در برابر خداوند و رضایت دادن به شادیها و دشواریهایی که بر او وارد میشود.»
اگر به این درجه از ایمان رسیدیم، جانهای ما به قلهای خواهند که رسد که بعد از آن بلندایی وجود ندارد، تندبادها آنها را در هم نمیشکند، زلزلههای زندگی آنها را تکان نمیدهد و میتوانند در روزی که خداوند درباره آن میفرماید: «يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمْ إِنَّ زَلْزَلَةَ السَّاعَةِ شَيْءٌ عَظِيمٌ* يَوْمَ تَرَوْنَهَا تَذْهَلُ كُلُّ مُرْضِعَةٍ عَمَّا أَرْضَعَتْ وَتَضَعُ كُلُّ ذَاتِ حَمْلٍ حَمْلَهَا وَتَرَى النَّاسَ سُكَارَى وَمَا هُمْ بِسُكَارَى وَلَكِنَّ عَذَابَ الله شَدِيدٌ» ثابت قدم و پایدار بمانند.
جان هایی که با یاد خدا آرامش می یابند و این فرمایش الهی بر آنها تطبیق مینماید: «الَّذِينَ آَمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ الله أَلَا بِذِكْرِ الله تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ».
خطبه دوم:
بسم الله الرحمن الرحیم
ای بندگان خدا! شما و خودم را به همان چیزی وصیت میکنم که خداوند ما را به آن دعوت کرده است. خداوند در حدیث قدسی میفرماید: «قَسَمْتُ فَاتِحَةَ الْكِتَابِ بَيْنِي وَ بَيْنَ عَبْدِي فَنِصْفُهَا لِي وَ نِصْفُهَا لِعَبْدِي وَ لِعَبْدِي مَا سَأَلَ إِذَا قَالَ الْعَبْدُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ قَالَ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ بَدَأَ عَبْدِي بِاسْمِي وَ حَقٌّ عَلَيَّ أَنْ أُتَمِّمَ لَهُ أُمُورَهُ وَ أُبَارِكَ لَهُ فِي أَحْوَالِهِ فَإِذَا قَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ قَالَ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ حَمِدَنِي عَبْدِي وَ عَلِمَ أَنَّ النِّعَمَ الَّتِي لَهُ مِنْ عِنْدِي وَ أَنَّ الْبَلَايَا الَّتِي دَفَعْتُ عَنْهُ فَبِطَوْلِي أُشْهِدُكُمْ أَنِّي أُضِيفُ لَهُ إِلَى نِعَمِ الدُّنْيَا نِعَمَ الْآخِرَةِ وَ أَدْفَعُ عَنْهُ بَلَايَا الْآخِرَةِ كَمَا دَفَعْتُ عَنْهُ بَلَايَا الدُّنْيَا فَإِذَا قَالَ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ قَالَ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ شَهِدَ لِي عَبْدِي أَنِّي الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ أُشْهِدُكُمْ لَأُوَفِّرَنَّ مِنْ رَحْمَتِي حَظَّهُ وَ لَأُجْزِلَنَّ مِنْ عَطَائِي نَصِيبَهُ فَإِذَا قَالَ مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ قَالَ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ أُشْهِدُكُمْ كَمَا اعْتَرَفَ أَنِّي أَنَا مَالِكُ يَوْمِ الدِّينِ لَأُسَهِّلَنَّ يَوْمَ الْحِسَابِ حِسَابَهُ وَ لَأَتَجَاوَزَنَّ عَنْ سَيِّئَاتِهِ فَإِذَا قَالَ إِيَّاكَ نَعْبُدُ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ صَدَقَ عَبْدِي إِيَّايَ يَعْبُدُ أُشْهِدُكُمْ لَأُثِيبَنَّهُ عَلَى عِبَادَتِهِ ثَوَاباً يَغْبِطُهُ كُلُّ مَنْ خَالَفَهُ فِي عِبَادَتِهِ لِي فَإِذَا قَالَ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِيَ اسْتَعَانَ عَبْدِي وَ الْتَجَأَ إِلَيَّ أُشْهِدُكُمْ لَأُعِينَنَّهُ عَلَى أَمْرِهِ وَ لَأُغِيثَنَّهُ فِي شَدَائِدِهِ وَ لَآخُذَنَّ بِيَدِهِ يَوْمَ نَوَائِبِهِ فَإِذَا قَالَ اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ إِلَى آخِرِ السُّورَةِ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ هَذَا لِعَبْدِي وَ لِعَبْدِي مَا سَأَلَ فَقَدِ اسْتَجَبْتُ لِعَبْدِي وَ أَعْطَيْتُهُ مَا أَمَّلَ وَ آمَنْتُهُ مِمَّا مِنْهُ وَجِلَ؛
فاتحة الکتاب را میان خود و بندهام تقسیم کردم؛ نصفش برای خودم و نصفش برای بندهام؛ و بندهام هرچه بخواهد به او میدهم. وقتی بنده میگوید «بسم الله الرحمن الرحیم» خداوند(جلّ جلاله) میگوید: بندهام با نام من آغاز کرد و بر من حق دارد که اُمورش را به انجام رسانم و به احوالش برکت دهم؛ و آنگاه که بگوید «الحمد لله رب العالمین» خداوند(جلّ جلاله) میگوید: بندهام مرا ستایش کرد و دانست که نعمتهایی که دارد، از جانب من است و بلایی که از او دور شده، به سبب فضل و بخشش من بوده. شما را شاهد میگیرم که نعمتهای آخرت را نیز به نعمتهای دنیایش میافزایم و همانطور که بلایای دنیا را از او دور ساختم، بلایای آخرت را نیز از او دور خواهم ساخت؛ و آنگاه که بگوید «الرحمن الرحیم» خداوند(جلّ جلاله) میگوید: بندهام برایم شهادت داد که من رحمان و رحیم هستم. شما را شاهد میگیرم که بهره او از رحمتم را فزونی خواهم بخشید و بهرهاش را از آنچه به او بخشیدهام، زیاد خواهم نمود؛ و آنگاه که بگوید «مالک یوم الدین» خداوند(جلّ جلاله) میگوید: شما را شاهد میگیرم همانطور که(بندهام) اعتراف کرد که من مالک روز جزاء هستم، حسابرسیِ روز حساب را بر او آسان میگیرم و از بدیهایش درخواهم گذشت؛ و آنگاه که بگوید «ایاک نعبد» خداوند(عزّ و جلّ) میگوید: بندهام راست گفت؛ فقط مرا عبادت میکند. شما را شاهد میگیرم که به خاطر عبادتش ثوابی به او خواهم داد که هرکس با او به خاطر عبادت من مخالفت میورزد، به این ثواب غبطه بخورد؛ و آنگاه که بگوید «ایاک نستعین» خداوند(عزّ و جلّ) میگوید: بندهام از من کمک خواسته و به من پناه آورده است. شما را شاهد میگیرم که در کارش یاریاش رسانم و در سختیها فریادرسش باشم و در روزی که پیشامدی برایش حاصل شود، دستش را بگیرم؛ و آنگاه که بگوید «اهدنا الصراط المستقیم...» تا آخر سوره، خداوند(عزّ و جلّ) میگوید: این برای بندهام است و بندهام هرچه بخواهد خواهد داشت. به راستی که آن را برای بندهام مستجاب کردم و آنچه آرزو داشت را به او دادم و او را از آنچه هراس داشت، ایمن خواهم داشت.»
خداوند از ما میخواهد که با داشتن این تصور سوره فاتحه را بخوانیم که ام و اساس قرآن است. نباید به تکرار کلمات آن بسنده کنیم. بلکه باید چنین احساس کنیم که خداوند در برابر ما حاضر است و ما را مشمول رحمت، عطا و محبت خویش قرار میدهد. هر وقت به این درجه رسیدیم، احساس خواهیم کرد که به خداوند نزدیک هستیم. او توبه ما را میپذیرد و دعای ما را میشنود. در این صورت قویتر خواهیم شد و تواناتر به مصاف چالشها خواهیم رفت؛ بنابراین هر کسی که حضور خداوند را احساس کرد، دیگر تنها نیست و شکست نخواهد خورد.
لبنان، آیا قانون انتخابات تصویب میشود؟
از لبنان آغاز میکنیم که تبادل پیام میان رهبران سیاسی درباره قانون انتخابات از طریق سخنرانیها، جشنوارهها، رسانهها، شبکههای ارتباطی و دیدارهای دوجانبه در آن ادامه دارد؛ اما همینها برای پایان دادن به مجادلات و برگزاری انتخابات آتی، احساس مسئولیت نمیکنند که از طریق نهادهای قانونی و ... دور یک میز بنشینند. حال آن که با توجه به تجارب گذشته، برای همه روشن است که در لبنان قانون انتخابات حاصل توافق جریانهای سیاسی آن هم به شکل "نه غالب و نه مغلوب" خواهد بود؛ بنابراین این پیامها چیزی جز معرفی قانون مورد نظر جریانهای سیاسی نخواهد بود.
نگرانی ما این است که این تأخیر در رسیدن به قانون جدید، کشور را به تنگنا بیندازد و آن را با گزینههای تلخی روبرو سازد که عبارتاند از بازگشت به قانون دهه شصت، تداوم قانون فعلی و خلأ قانونی. از این رو از همه رهبران سیاسی میخواهیم که به مسئولیت خود عمل کنند، تمام توان خود را به کار گیرند و از فرصت باقیمانده برای رسیدن به قانون جامعی که مورد توافق همه باشد، استفاده کنند. اگر نیتها صافوصادق باشند و طرفهای موجود از حسابها و منافع فردی و شخصی خود دست بردارند، رسیدن به این توافق بسیار آسان خواهد بود.
درست در همین شرایط، تلاش برای تدوین بودجه کشور جریان دارد. در حالی که تلاشهای شورای وزیران برای تصویب موفقیتآمیز بودجه و عبور سریع از 12 سال بی بودجگی را شاهد هستیم که نابسامانی بسیاری را در صرف هزینهها در پی داشت، امید ما این است که این تلاشها به ترسیم سیاست تحریک اقتصادی و جلوگیری از فساد بینجامد و بدون این که مالیاتهای مستقیم و غیرمستقیم وضع شوند، خواستههای لبنانیها نیز تأمین شود. درخواست ما این است که تدوین بودجه بدون وضع مالیاتهای جدید بر فقرا صورت بگیرد و دولت مالیات خود را از سود بانکها، شرکتهای بزرگ و املاک که تأثیر محدودی روی کشور دارد بگیرد.
در فلسطین، چه کسانی توطئه را در هم میشکنند؟
به فلسطین میرسیم که در شرایط خطرناکی قرار دارد. این شرایط یادآور آغاز توطئهای است که باعث سیطره بر این کشور گردید. میخواهند آرزوی مردم فلسطین برای به دست آوردن آزادی و حق حاکمیت را از بین ببرند. حتی اگر در بخشی از سرزمین فلسطین باشد. میخواهند به طرح دو دولت پایان دهند تا مردم فلسطین در کرانه غربی و قدس در سایه دولت یهودی زندگی کنند. نتیجه دیدار رئیس جمهور آمریکا و نخست وزیر دشمن همین بود.
متأسفانه تمام این اقدامات در سایه سکوت کشورهای عربی صورت میگیرد. با این که این مسئله با تصمیمات اتخاذ شده عربی در نشستهای پیشین منافات دارد. از این رو لازم است که فلسطینیها توانمندیهای خود را متحد کنند و سیاست واحدی را در برابر این وضعیت در پیش بگیرند. ملل عربی نیز باید شاخص خود را به سمت فلسطین بگیرند تا آن طور که بخش زیادی از فلسطین از دست رفت، همه این کشور از دست نرود.
امید ما همچنان به بالندگی مردم فلسطین است و همه آن کسانی که اصرار دارند تمام فلسطین از دریا تا رود، باید به صاحبان اصلی آن بازگردد. همین طور امید ما به حامیان مردم فلسطین و جهادشان است. کسانی که نمیگذرانند این تصمیم به مانند تصمیمهای گذشته اجرایی شود. چون اگر ملتها تسلیم نشوند و سکوت نکنند، همه این توطئهها، توافقها و برنامههای جهانی نقش بر آب خواهند شد. این منطق تاریخ است و آینده نیز درستی آن را به اثبات خواهد رساند.
دو مناسبت و موضعگیری
در شانزدهم این ماه دو مناسبت وجود دارد. اول – ششمین سالگرد آغاز حرکت مسالمتآمیز مردم بحرین است. این حرکت بالندگی مردم و خردمندی رهبران آن را به رغم همه فشارهای موجود نشان داد. امیدواریم که رفتار عادلانهای با این مردم صورت بگیرد، به خواستههایشان توجه شود، حقوق مشروعشان تأمین گردد و خواستههای عادلانهشان تحقق یابد تا بحرین مانند گذشته به نماد وحدت و همبستگی با حفظ تنوع دینی، مذهبی و سیاسی تبدیل گردد.
مناسبت دیگر سالگرد رهبران شهید مقاومت اسلامی است. ما به این جانهای پاک تبریک عرض میکنیم که با فداکاریهای خود اوج ایمان خود را به نمایش گذاشتند و برای حمایت از کشور در برابر دشمن، از جان خود گذشتند. دشمنی که همچنان در کمین لبنان و عزت و حق حاکمیت آن است. درخواست ما این است که این مراسم، به صورت ملی برگزار شود تا همه در آن مشارکت بورزند. چون اینان به خاطر میهن و کرامت آن از جان خود گذشتند و نباید این مراسم جنبه خصوصی و محدود پیدا کند.
وفاداری به صاحبان این مناسبت این است که در کنار کسانی بایستیم که اصرار دارند لبنان در برابر دشمن صهیونیستی قوی و قدرتمند باشد. کسانی که قدرت بازدارندگی میهن هستند تا لبنان همچنان با کرامت و استوار در برابر دشمن و یاران آن باقی بماند.