خطبه جمعه، 1 بهمن ماه 1395

مطالب مهم خطبه اول: منظور از پیمان‌ها چیست؟ / عهدشکنی، اهانت به خداست / وفاداری به عهد الهی / وفای به عهد مسلمانان کجا شد؟

مطالب مهم خطبه دوم: دراز کردن دست دوستی ایران به سوی سعودی / فلسطین، تکیه بر مقاومت / لبنان، بحران قانون انتخابات / مشکل زباله‌ها و ناتوانی دولت / آیا مشکل آدم ربایی حل می‌شود؟

22 ربيع الثَّاني 1438 هـ برابر با 1 بهمن 1395 هـ و ٢٠/١/٢٠١٧ م

 

مطالب مهم خطبه اول: منظور از پیمان‌ها چیست؟ / عهدشکنی، اهانت به خداست / وفاداری به عهد الهی / وفای به عهد مسلمانان کجا شد؟

مطالب مهم خطبه دوم: دراز کردن دست دوستی ایران به سوی سعودی / فلسطین، تکیه بر مقاومت / لبنان، بحران قانون انتخابات / مشکل زباله‌ها و ناتوانی دولت / آیا مشکل آدم ربایی حل می‌شود؟

 

خطبه اول:

خداوند متعال در کتاب عزیز خود می‌فرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ»

خداوند در این آیه از مؤمنان می‌خواهد که به عهد و پیمان خود وفادار باشند و این امر نشان دهنده ایمان و التزام عملی ایشان است؛ زیرا جای‌گیری ایمان در قلب کفایت نمی‌کند بلکه باید به صورت اخلاق، رفتار و عمل کریمانه خود را نشان دهد. چون همان طور که در حدیث آمده است، ایمان «مَا وَقَرَ فِي الْقُلُوبِ وَ صَدَّقَتْهُ الْأَعْمَالُ؛ ایمان آن چیزی است که در قلب جای گیرد و اعمال آن را تصدیق کند.»

حال آن که ما متأسفانه ما امروز دچار تعارضات شخصیتی هستیم. قلب، احساسات، عواطف و اندیشه‌هایمان در یک وادی و رفتار و اعمالمان در وادی دیگری قرار دارد. همه عقب‌ماندگی‌ها، دردها و رنج‌های ما در زندگی با این مسئله تفسیر می‌شود.

از این رو خداوند متعال نسبت به مخاطرات این حالت به ما هشدار می‌دهد و با عبارت «يَاْ أيُّها الّذين آَمَنُوا» ما را مورد خطاب قرار می‌دهد. سپس از ما می‌خواهد برای این که شخصیتمان کامل شود، به عهد و پیمانی که با دیگران داریم پایبند باشیم. در این صورت در عرصه زندگی و رابطه با دیگران، ایمان و عملمان هم‌نوا و هماهنگ می‌شوند.

 

منظور از پیمان‌ها چیست؟

پیمان‌ها یکی از چیزهایی است که خداوند از ما می‌خواهد برای نشان دادن ایمان، به آن‌ها وفادار باشیم. منظور از عقد و پیمان، توافق دو یا چند اراده برای امر مشخصی است. حق، شرع و قانون نیز طرف‌های عقد را مجبور می‌کنند که به آن احترام بگذارند. چون پیمانی که حلالی را حرام کند یا حرامی را حلال نماید یا به خاطر آن آسیبی به مردم و منافعشان برسد، مشروعیت ندارد.

نظر مفسران درباره منظور از پیمان‌هایی که در این آیه از ما می‌خواهد بدان پایبند باشیم، متعدد است. برخی از مفسران عقیده دارند منظور از پیمان‌ها، همان‌هایی است که در دوران جاهلیت و پیش از اسلام وجود داشتند. چون در دوران جاهلیت نیز میثاق‌ها و معاهداتی وجود داشتند. بعضی از آن‌ها جنبه فردی داشتند؛ در آن زمان نیز خرید و فروش، اجاره و بخشش وجود داشت و برخی دیگر جنبه اجتماعی داشتند. در این دسته می‌توان به پیمان جوانمردان اشاره کرد. در آن زمان مردانی از قریش با یکدیگر پیمان بستند که در برابر ظالم از مظلوم دفاع کنند و حق او را از ظالم بگیرند. چه فرد مظلوم از اهل مکه باشد ولی حمایت قبیله‌ای و عشیره‌ای نداشته باشد و چه از کسانی باشد که به مکه آمده‌اند.

برخی از مفسران اما اشاره کرده‌اند که منظور از این پیمان‌ها، التزام‌هایی است که میان بندگان و آفریدگارشان وجود دارد. چون برخی از این التزامات، تعهدات بنده در قبال خداوند است؛ مانند التزام انسان به اسلام. وقتی بنده به یگانگی خداوند و پیامبری حضرت محمد(ص) شهادت داد، در این میان ملتزم می‌شود که عبودیت فقط برای خداوند است و نباید جز در برابر اراده او خضوع کرد و از این رهگذر باید به گفتارها و رفتارهای پیامبر خدا در همه عرصه‌های زندگی پایبند باشد. به همین دلیل خداوند متعال از پیامبر می‌خواهد که اعلام کند: «قُلْ إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُکي وَمَحْيَايَ وَمَمَاتِي للهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ* لَا شَرِيک لَهُ وَبِذَلِک أُمِرْتُ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُسْلِمِينَ».

وقتی انسان به ولایت اهل بیت(ع) ملتزم شد نیز همین وضعیت وجود دارد؛ یعنی باید گفتار، سیره و اهدافی را که آنان به خاطرشان فداکاری کردند و بهای سنگینی پرداختند، بپذیرند.

البته بنده در برابر پروردگار خود التزام‌های دیگری نیز دارد؛ مانند همه آن تعهداتی که در عبادات به صورت آشکار یا نیت مورد تأکید قرار می‌دهیم. برخی از این تعهدات جنبه اعتقادی دارد که به خاطر بندگی خداوند به آن‌ها متعهد و ملتزم می‌شویم؛ یعنی همان طور که خداوند به ما دستور داده است: «أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْکمْ يَا بَنِي آَدَمَ أَنْ لَا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَکمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ* وَأَنِ اعْبُدُونِي هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ» شیطان را دشمن خود در نظر بگیریم؛ بنابراین خداوند مسلمانان را ملزم کرده است که به او و فرستاده‌اش ایمان بیاورند، دین او را یاری کنند و از این تعهد دست نکشند.

اما تفسیر سوم از این آیه این است که منظور از عقود در این آیه، معاهدات و پیمان‌هایی است که در میان مردم وجود دارد. چون انسان به در نیازها و معاملات خود نیازمند است که با دیگران رابطه برقرار کند و همین امر باعث می‌شود که معاهدات و پیمان‌هایی در میانشان شکل بگیرد. با تحول و تغییراتی که در نیازهای مردم رخ می‌دهد، دایره این پیمان‌ها نیز دچار انبساط یا انقباض می‌گردد. به همین دلیل عقدهای خرید، اجاره، شرکت، پیمانکاری، بیمه و ازدواج به وجود آمد.

برخی از معاهدات شامل این عقود نمی‌شوند؛ اما دارای همین محتوا هستند؛ مانند ویزا. ویزا به انسان اجازه می‌دهد که به کشور دیگری سفر کند یا در آن ساکن شود. ویزا نیز نوعی عقد است و طبق آن انسان باید به قوانین و نظام‌های کشوری که وارد آن شده است یا تابعیت آن را دریافت کرده است، پایبند باشد و نباید به هیچ عنوان به این کشور آسیب بزند. البته برخی از مهاجران و نه همه آنان، برای دست‌اندازی به مایملک مردم کشورهای میزبان برای خود توجیهات و عناوین بسیاری می‌تراشند.

 

عهدشکنی، اهانت به خداست

حال آن که خداوند می‌خواهد که با دقت به تمام مفاد این معاهدات پایبند باشیم و از حقوق دیگران کم نگذاریم؛ اما برخی‌ها با سوء استفاده از جهل، ضعف یا غفلت دیگران یا بازی کردن با متن توافق، سر دیگران کلاه می‌گذارند و به تعهدات خود عمل نمی‌کنند.

وقتی خداوند از ما می‌خواهد که به پیمان‌های خود وفادار باشیم، باید بدانیم که هر گونه عهد شکنی به معنای اهانت به خداوند است. چون خداوند خود را شریک این معامله قرار داده است؛ بنابراین طرف‌های معامله نباید در اجرای تعهدات خود کوتاهی کنند. چون خداوند با تمام جبروت، قوت و عزت خود در این مسئله دخالت می‌کند. از این رو باید برای حضور خداوند نیز حساب جداگانه‌ای باز کنیم. هر کسی که این پیمان‌ها را زیر پا بگذارد، در حقیقت به حق کسی که با وی قرارداد دارد، تعدی نکرده است؛ بلکه به حق الهی تجاوز کرده است و هر کسی که می‌تواند در برابر خداوند بایستد یا او را به مبارزه بطلبد، این کار را انجام دهد.

آرای مفسران اگر چه در این باره متفاوت به نظر می‌رسند، اما مبنی و منظور اخلاقی همه آن‌ها روشن است. خداوند از انسان می‌خواهد که به تعهدات خود پایبند باشد؛ یعنی به تمام چیزهایی که روی آن توافق کرده است، بدون کم و کاست در ازای شخص حقیقی یا حقوقی که به صورت مستقیم یا ضمنی به او تعهدی دارد، وفادار بماند. از این رو در حدیث آمده است: «الوفاء توأم الصّدق؛ وفاداری همزاد صداقت است.»، «الوفاء توأم الأمانة؛ وفاداری همزاد امانتداری است.»

 

وفاداری به عهد الهی

اسلام نیز بر اساس این اخلاق، اخلاق وفاداری به معاهدات و پیمان‌ها رشد کرد. خداوند این وفاداری را به خود نسبت داد و فرمود: «إِنَّ الله اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ الله فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ وَعْداً عَلَيْهِ حَقّاً فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ وَالْقُرْآَنِ وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ الله فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِکمُ الَّذِي بَايَعْتُمْ بِهِ وَذَلِک هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ».

پیامبر نیز همین ویژگی را داشت و لقبش صادق امین بود. به همین دلیل به رغم همه توطئه‌هایی که قریش علیه آن حضرت انجام دادند، از امام علی(ع) خواست که در مکه بماند، خود را در معرض خطرات قرار دارد و امانت‌های مردم را به صاحبانش برگرداند. امام علی(ع) نیز سه روز در مکه ماند و همه امانت‌های مردم را بازگرداند و بعد از آن به مدینه مهاجرت کرد.

احادیث شریف نیز پایبندی به معاهدات و پیمان‌ها را یکی از اصول و خاستگاه‌های دین می‌شمارد. از پیامبر خدا روایت شده است: «لا دين لمن لا عهد له؛ کسی که عهد ندارد، دین ندارد.» نیز آمده است: «المسلمون عند شروطهم؛ مسلمانان به عهد و شروط خود پایبند هستند».

در این میان اسلام میان التزاماتی که مسلمانان در میان خود دارد با التزاماتی که مسلمانان با دیگران دارد، هیچ فرقی نمی‌گذارد. چون پیمان‌ها و معاهداتی، التزاماتی هستند که باید به صورت کامل به آن‌ها وفادار بود. حتی اگر طرف مقابل کافر، مشرک یا فاجر باشد.

به این حدیث نگاه کنید: «ثَلاثٌ لَيْسَ لاَِحَدِ مِنَ النّاسِ فيهِنَّ رُخصَةٌ بِرُّ الْوالِدَينِ مُسْلِما کانَ اَوکافِرا وَ الْوَفاءُ بِالْعَهْدِ لِمُسْلِمٍ کانَ اَو کافِرٍ وَ اَداءُ الاَْمانَةِ اِلى مُسْلِمٍ کانَ اَو کافِرٍ؛ سه چيز است که ترک آن براى هيچ کس جايز نيست: نيکى به پدر و مادر؛ مسلمان باشند يا کافر، وفاى به عهد؛ با مسلمان باشد يا کافر و اداى امانت؛ به مسلمان باشد يا کافر».

از این رو می‌بینیم همان طور که در سوره برائت آمده است، قرآن کریم نیز جنگیدن علیه مشرکانی را که مسلمانان با آنان معاهده دارند، استثنا کرده است: «إِلَّا الَّذِينَ عَاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِکينَ ثُمَّ لَمْ يَنْقُصُوکمْ شَيْئاً وَلَمْ يُظَاهِرُوا عَلَيْکمْ أَحَداً فَأَتِمُّوا إِلَيْهِمْ عَهْدَهُمْ».

 

وفای به عهد مسلمانان کجا شد؟

عزیزان! منش اسلام در پایبندی به عهد و پیمان این گونه بود. حتی با دشمنان خداوند و پیامبر نیز این رویه وجود داشت؛ اما متأسفانه این رویه در بسیاری از رفتار مسلمانان با خودشان و دیگران دیده نمی‌شود. کافی است به روش برخورد مردم نگاه کنیم. می‌بینیم در انجام مسئولیت‌ها دقیق نیستند، به توافقات عمل نمی‌کنند، خلف وعده وجود دارد و به شرایط عمل نمی‌شود.

زندگی راه رشد و پیشرفت را در پیش نمی‌گیرد و روی امانت و ثبات را نمی‌بیند، مگر این که مردم به پیمان و عهد خود پایبند باشند. فروشنده با بفهمد که نباید خریدار را فریب بدهد و در معاملات خود امین باشد و به کلیه تعهدات خود در قبال خریدار عمل کند. عین این انتظار از خریدار نیز وجود دارد. کارمند باید به وظیفه خود در اداره عمل کند. معلم باید به مسئولیتی که در ازای دانش آموزان خود دارد عمل کند. پزشک باید با بیمار خود این گونه باشد. پیمانکار باید با کارفرمای خود این چنین باشد. مسئولان در ازای کسانی نسبت به آنان مسئولیت دارد باید احساس مسئولیت کنند. حاکم نیز در ازای زیردستان خود به تعهدات و پیمان‌هایی که دارند باید پایبند باشد. دوام و قوام زندگی ایجاب می‌کند که معنای واقعی را به التزام برگردانیم. هر انسانی باید خوب احساسا کند که او ملتزم است. او با خداوند عهد و پیمانی دارد و در فردای قیامت در برابر خداوند خواهد ایستاد و به تعهدات خود پاسخ خواهد داد: «وَأَوْفُوا بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ کانَ مَسْئُولاً».

همیشه باید توجه داشته باشیم که در همه قراردادها و پیمان‌ها علاوه بر مردمی که شاهد عهد و پیمان ما هستند، شاهد اصلی خداوند است. خداوندی که روزی، سلامت، آینده، زندگی و مرگ ما به دست اوست و ما در روزی که هر کسی از خودش دفاع خواهد کرد، برای پاسخگویی در برابر او قرار خواهیم گرفت.

خداوند وعده داده است که یار و یاور و حافظ حقوق مظلومان خواهد بود و او به وعده خود عمل خواهد کرد: «فَلَا تَحْسَبَنَّ الله مُخْلِفَ وَعْدِهِ رُسُلَهُ إِنَّ الله عَزِيزٌ ذُو انْتِقَامٍ* يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ وَالسَّمَوَاتُ وَبَرَزُوا للهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ* وَتَرَى الْمُجْرِمِينَ يَوْمَئِذٍ مُقَرَّنِينَ فِي الْأَصْفَادِ* سَرَابِيلُهُمْ مِنْ قَطِرَانٍ وَتَغْشَى وُجُوهَهُمُ النَّارُ* لِيَجْزِيَ الله کلَّ نَفْسٍ مَا کسَبَتْ إِنَّ الله سَرِيعُ الْحِسَابِ».

 

خطبه دوم:

بسم الله الرحمن الرحیم

ای بندگان خدا! شما و خودم را توصیه می‌کنم که در حرف‌های خود تقوای الهی را رعایت کنیم. باید اعتبار و ارزش را به سخنان خود بازگردانیم که این روزها معنا و مفهوم خود را از دست داده است. برای برخی‌ها حرف و سخن ارزشی ندارد. برخی بدان ملتزم نیستند. به مردم وعده می‌دهند و در آنان امید و آرزو ایجاد می‌کنند، اما وقتی که زمانش فرارسد، به حرف‌ها و وعده‌های خود عمل نمی‌کنند. وقتی به حرف‌های خود عمل می‌کنند که قرارداد و توافقنامه داشته باشند؛ اما اگر در مقام قدرت بودند و طرف مقابلشان ضعیف بود یا این که سند و مدرکی وجود نداشت، از حرف‌های خود برمی‌گردند.

خداوند برای حرف و سخن ارزش قائل شده است. هم حلال آن وجود دارد و هم حرام. به واسطه حرف و سخن است که انسان پاداش می‌بیند یا مجازات می‌شود. خداوند می‌فرماید: «مَا يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ». از پیامبر خدا نیز روایت شده است: « إنّ الرجُلَ لَيتکلَّمُ بالکلِمَةِ مِن رِضوانِ اللّه ِ ما کانَ يَظُنُّ أن تَبلُغَ ما بَلَغَت يَکتُبُ اللّه ُ تعالى لَهُ بها رِضوانَهُ إلى يَومِ يَلقاهُ و إنّ الرجُلَ لَيَتکلَّمُ بالکلِمَةِ مِن سَخَطِ اللّه ِ ما کانَ يَظُنُّ أن تَبلُغَ ما بَلَغَت يَکتُبُ اللّه ُ لَهُ بها سَخَطَهُ إلى يَومِ يَلقاهُ؛  گاهی انسان سخنى خشنود کننده خدا می‌گوید که گمان نمی‌کند آن سخن بدان جا رسد که رسيد و خداوند متعال به سبب آن سخن خشنودى خود را تا روزى که ديدارش کند، براى او می‌نویسد و گاه انسان سخنى ناخرسند کننده خداوند می‌گوید که گمان نمی‌کند آن سخن بدان جا رسد که رسيد و خداوند به سبب آن سخن خشم و ناخشنودى خود را تا روزى که ديدارش کند، براى او می‌نویسد.»

امام علی(ع) نیز فرموده است: «بالکلام ابيضّت وجوه، وبالکلام اسودّت وجوه؛ با حرف، چهره‌هایی روشن می‌شوند و با حرف چهره‌هایی سیاه می‌گردند.» اگر به حرف‌های خود پایبند باشیم، زندگی پیرامونمان بهتر خواهد شد، بسیاری از تنش‌ها از میان خواهد رفت و خواهیم توانست با چالش‌ها مقابله کنیم.

رئیس جمهور آمریکا چه کار خواهد کرد؟

از آمریکا آغاز می‌کنیم که رئیس جمهور جدید آمریکا امروز زمام امور این کشور را به دست می‌گیرد. دنیا نگران است که او به حرف‌ها و وعده‌های آتشینی که در سخنرانی‌های انتخاباتی خود در رابطه با مسلمانان و مهاجران آمریکا، اروپا، چین و سعودی، حمایت از رژیم صهیونیستی، انتقال سفارت آمریکا از تل‌آویو به قدس اشغالی و الغای توافق هسته‌ای با ایران داده است، عمل کند. این کار باعث شعله‌ور شدن فتنه‌های جدید و اوج‌گیری تنش‌های کنونی خواهد شد و دنیا را به سمت جنگ‌های غیرمتعارف خواهد برد.

در این باره نمی‌خواهیم خیلی تخیلی و حماسه گونه حرف بزنیم، توانایی‌های آمریکا را به هیچ انگاریم و بگوییم که این توانمندی‌ها نقش روی کاغذ هستند. بلکه می‌خواهیم واقع‌گرا باشیم. این که آمریکا از توانمندی‌ها و امکانات عظیم اقتصادی، مالی و نظامی در دنیا برخوردار است و این رئیس جمهور ممکن است به وعده‌های خود عمل کند و به گونه‌ای متفاوت با دیگران رفتار نماید.

همچنین نمی‌خواهیم تحقیرآمیز حرف بزنیم و بگوییم که همه این حرف‌ها برای هراس افکنی است و او با این سخنان می‌خواهد که نقش و نفوذ آمریکا را به این دولت بازگرداند که این روزها با توجه به موازنه قدرت‌ها قدری دچار عقب‌گرد شده است. چون برای همه روشن شده است که آمریکا تنها بازیگر دنیا نیست و قدرت‌های دیگری در حال شکل‌گیری هستند که اگر چه نمی‌توانند آمریکا را شکست دهند، می‌توانند طرح‌ها و برنامه‌های آمریکا را به هم بریزند.

تجارب گذشته ثابت کرده است که به آمریکا و هر قدرت دیگری نباید به عنوان قدرت پیروز نگاه کرد. پیش از این نیز آمریکا از توانایی‌های نظامی خود در کشورهای متعددی استفاده کرد، اما نتوانست در برابر اراده ملت‌ها و دولت‌هایی که تصمیم به مقابله گرفتند، ایستادگی نماید.

در عین حال به آن دسته از دولت‌های عربی و اسلامی که هنوز هم برای حل مشکلات خود به آمریکا امید بسته‌اند، نیز عرض می‌کنیم که آمریکا فقط طبق منافع خود و رژیم صهیونیستی عمل می‌کند. از این رو باید به توانمندسازی همه‌جانبه خودشان امید ببندند. خصوصاً قدرتی که از دل آشتی با مردم، توجه به اتحاد و همکاری برمی‌خیزد.

 

دراز کردن دست دوستی ایران به سوی سعودی

از همین روی دعوت رئیس جمهور ایران از پادشاهی سعودی برای همکاری جهت حل تنش‌های موجود و رفع علل اختلاف را مهم می‌دانیم.

خواست ما این است این دعوت از سوی دیگران نیز مورد پذیرش واقع شود. امید است که از تمام فرصت‌ها برای بازسازی پل‌های رابطه عربی و اسلامی استفاده شود تا جلوی خونریزی‌ها در سوریه، عراق، یمن، لیبی و بحرین گرفته شود.

 

فلسطین، تکیه بر مقاومت

در موضوع فلسطین، کنفرانس پاریس برای به حرکت درآوردن فرایند حل و فصل قضایای خاورمیانه با شرکت بیش از هفتاد کشور و سازمان بین المللی برگزار گردید. اعراب و فلسطینیان به این کنفرانس امیدهایی بستند که با اعلام تصمیمات آن، خیلی زود رنگ باخت. به رغم نفی رژیم صهیونیستی، این کنفرانس فقط اصطلاح دولت یهودی را مجاز دانست و به رژیم صهیونیستی نیز پیام داد که حاضران در این کنفرانس به صورت یک‌جانبه دولت فلسطین را به رسمیت نمی‌شناسند و هیچ راه حلی را که به ضرر دولت صهیونیستی باشد نمی‌پذیرند. همچنین این کنفرانس خشونت فلسطینیان را محکوم کرد، ولی از خشونت مداوم صهیونیست‌ها علیه فلسطینیان یادی نکرد.

به رغم همه این‌ها دشمن به بهانه داشتن مجوز، عملیات ویرانی خانه‌های فلسطینیان در قدس و قریه ام حیران در صحرای نقب را افزایش داد. همین طور علاوه بر دستگیری جوانان فلسطینی و ترور و دستگیری فعالان فلسطینی، عملیات شهرک‌سازی نیز ادامه یافت. این مسئله امیدواری بسیاری به موضع گیری‌های بین المللی در قبال فلسطینیان را نقش بر آب کرد.

ما می‌دانیم که با توجه به تفرقه و چند دستگی عربی و اسلامی و ارتباطات آشکار و پنهانشان با دشمن، این آرمان فلسطین است که آسیب می‌بیند. از این رو جز تکیه کردن به مقاومت مردم فلسطین در داخل این کشور چاره‌ای وجود ندارد. چون مردم فلسطین ثابت کرده‌اند که با ایستادگی و صبر خود می‌توانند معادلات را تغییر دهند. این امر مسئولیت‌های بزرگی را در قبال این مردم متوجه ملل اسلامی و عربی می‌نماید.

 

لبنان، بحران قانون انتخابات

به لبنان بازمی‌گردیم که با از سرگیری روند قانون‌گذاری در پارلمان، بسیاری از نهادها و مؤسسات دولتی نیز کار خود را از سر گرفتند. آن هم بعد از این تعطیلی طولانی مدت، آثار منفی روی منافع لبنانی‌ها و نظم کاری مؤسسات دولتی به جای گذاشت.

در همین حال مجادله علنی روی قانون انتخاباتی ادامه دارد. قانونی که ملاک برگزاری انتخابات آینده خواهد بود. هر گروه سعی دارد قانونی متناسب با خود را تصویب کند و زمینه را برای حفظ دستاوردهای گذشته خود فراهم نماید. این مسئله شکل توافقی دیرپای حاکم بر کشور را مورد تهدید قرار می‌دهد و بار دیگر کشور را دچار چند دستگی سیاسی می‌نماید.

ولی همان طور که هفته گذشته نیز بدان اشاره کردیم، ایجاد چند دستگی به نفع طبقه سیاسی کشور نیست. سیاسیون به منطق معامله و سهمیه بندی‌ها عادت کرده‌اند و می‌توانند در چارچوب قانون انتخاباتی که تضمین کننده منافع همه باشد، به حل و فصل قضایای موجود بپردازد.

 

مشکل زباله‌ها و ناتوانی دولت

به موازات آن، با اتخاذ تصمیم برای بستن کمربندی کوستابراوا، بار دیگر موضوع زباله‌ها با همه پیامدهای آن مطرح شد و به خاطر نزدیکی به فرودگاه و پیامدهای آن برای سلامتی پروازها، اثرات منفی آن خیلی زود بروز کرد. این مسئله روشن کرد که راه حل برای بحران زباله‌ها به اندازه کافی حساب شده نبوده است. ما معتقدیم که این موضوع امتحان خوبی برای دولت جدید و ارزیابی میزان توانمندی‌های آن در حل بحران خواهد بود. حل این بحران باید بر اساس بررسی‌ها و پژوهش‌های عمیق باشد، نه حل و فصل و سهمیه بندی‌ها.

 

آیا مشکل آدم ربایی حل می‌شود؟

باز هم در لبنان، از همه نیروهای امنیتی، سیاسی، عشایری و خانوادگی می‌خواهیم که مشکل آدم ربایی و تجاوز را در منطقه بقاع به صورت ریشه‌ای حل کنند. این مشکل به سلامت و امنیت شهروندان، سیمای منطقه و زیست مشترک در آن آسیب می‌زند. به ویژه این که عاملان این جنایت‌ها اندک هستند و به هیچ وجه از منطقه نمایندگی نمی‌کنند و نشان دهنده ارزش‌های والای بقاع اعم از عطا، کرم، الفت و وحدت که ما می‌شناسیم، نیستند.