خطبه جمعه، 28 آبان 1395

مطالب مهم خطبه اول: برجستگی در عبادت و علم / ابعاد شخصیت امام رضا(ع) / عظمت انسانی / آیا زیارت کافی است؟

مطالب مهم خطبه دوم: لبنان در انتظار تشکیل دولت / حوادثی که هوشیاری می‌طلبند / سوریه، تداوم خونریزی‌ها / عراق در برابر تکفیر / زیارت امام حسین(ع) عنوان وحدت.

18 صفر 1438 هـ برابر با 28 آبان 1396 و ١٨/١١/٢٠١٦ م

 

مطالب مهم خطبه اول: برجستگی در عبادت و علم / ابعاد شخصیت امام رضا(ع) / عظمت انسانی / آیا زیارت کافی است؟

مطالب مهم خطبه دوم: لبنان در انتظار تشکیل دولت / حوادثی که هوشیاری می‌طلبند / سوریه، تداوم خونریزی‌ها / عراق در برابر تکفیر / زیارت امام حسین(ع) عنوان وحدت.

 

خطبه اول:

خداوند سبحانه و تعالی در کتاب عزیز خود می‌فرماید: «قُلْ إِنْ کنْتُمْ تُحِبُّونَ الله فَاتَّبِعُونِی یحْبِبْکمُ الله وَیغْفِرْ لَکمْ ذُنُوبَکمْ» صدق الله العظیم.

 

برجستگی در عبادت و علم

هفدهم ماه صفر سالروز وفات یکی از اهل بیت(ع) بود. همان‌هایی که پیامبر خدا مودت و پیروی از خود را در کنار مودت و پیروی از آنان آورده و آنان را به عنوان امنای رسالت و آنچه از نزد خداوند آمده، ذکر کرده است. او امام علی بن موسی الرضا(ع) است.

به این مناسبت وقتی از آن حضرت یاد می‌کنیم به یاد برجستگی ایشان در عرصه‌های عبادت، علم، بردباری، صبر، زهد، وفاداری و پاکی می‌افتیم. این همان چیزی است که از القاب آن حضرت نیز درمی‌یابیم. چون امام رضا به وفی، صابر و رضا ملقب بود؛ یعنی این که امام رضا فقط مورد محبت و احترام کسانی که با ایشان موافق بوده و به امامتشان باور داشتند، نبود؛ بلکه حتی کسانی که با ایشان مخالف بودند نیز به خاطر عظمت اخلاق، علم و حکمتشان به آن حضرت احترام می‌گذاشتند.

رجا بن ضحاک نیز به همین حقیقت اشاره می‌کند. مأمون به او مأموریت داده بود تا در سفر امام رضا به خراسان همراه ایشان باشد. او می‌گوید: «به خدا قسم هرگز کسى را باتقواتر، به ذکر خدا گویاتر و از ترس خدا بیمناک‌تر و خوش‌اخلاق‌تر از او نـدیـدم... به شهری پا نمی‌گذاشت مگر این که مردم به سویش می‌آمدند و درباره دینشان از او سؤال می‌نمودند و او نیز به آنان پاسخ می‌داد.» پرسشی نبود که آن حضرت را به دشواری بیندازد. ضحاک می‌افزاید: «وقتی آن حضرت را بر مأمون وارد کردم، از احوالات ایشان در طول راه از من پرسید. من نیز به تفصیل از آن چه در شب و روز و کارها و عباداتشان دیده بودم، به او گزارش دادم. بعد از آن مأمون به گفت: ای پسر ضحاک! او بهترین، داناترین و عابدترین اهل زمین است.»

 

ابعاد شخصیت امام رضا(ع)

وقت اجازه نمی‌دهد که به همه ابعاد سیره آن حضرت بپردازیم، اما با اشاره مختصر به برخی از برهه‌ها و رویدادهای زندگی ایشان، می‌خواهیم به یکی از ابعاد انسانی شخصیت انسانی امام که در زندگی خود بدان نیازمندیم بپردازیم.

یکی از کسانی که در مسافرت امام رضا(ع) به خراسان برای عهده‌دار شدن امر ولایت عهدی همراهشان بود، می‌گوید: فردی امام رضا(ع) را به غذایی دعوت نمود. امام نشستن در کنار سفره را نپذیرفت تا این که همه خدمتکاران حتی دربانان و خادمان نیز به این غذا دعوت شوند. در این هنگام یکی از یاران عرض کرد: اجازه دهید که برای اینان سفره جداگانه‌ای انداخته شود. چون شما و موقعیتتان به عنوان امام و ولی عهد اجازه نمی‌دهد که با اینان سر یک سفره بنشینید. اجازه دهید که برای اینان سفره جداگانه‌ای انداخته شود. امام به او فرمود: «ساکت شو! پروردگار ما یکی، پدران ما یکی، مادران ما یکی، پاداش هم در برابر اعمال داده می‌شود.»

امام با این عمل خود می‌خواست این اصل قرآنی را در اذهان مردم تثبیت نماید که موقعیت باعث ایجاد برتری در میان مردم نمی‌شود. مقام و موقعیت یک مسئولیت است. زندگی هم بر اساس همکاری و تکامل نقش‌ها ساخته می‌شود. اگر چیزی هم باعث برتری شود، تقواست؛ یعنی برتری انسان به میزان ادای مسئولیت و نزدیکی او به آفریدگار است.

الیسع بن حمزه می‌گوید: من در حضور امام رضا(ع) نشسته بودم. جمع بسیاری از مردم آمده بودند که مسائل دینی خود را از آن حضرت سؤال می‌کردند. در این میان مردی آمد و عرض کرد: السّلام علیک یا بن رسول الله. من تمام مخارج سفر خود را گم کرده‌ام و چیزی ندارم که مرا به وطنم برساند. من پیش تو آمده‌ام. چون یقین دارم که نیازمندی را رد نمی‌کنی. چون تو از خانواده‌ای هستی که آیه «وَیطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْکیناً وَیتِیماً وَأَسِیراً* إِنَّمَا نُطْعِمُکمْ لِوَجْهِ الله لَا نُرِیدُ مِنْکمْ جَزَاءً وَلَا شُکوراً» درباره‌شان نازل شده است. یا پولی به من قرض بده که مرا به وطنم برساند. هر وقت که به دیار خود رسیدم، این پول را برای شما می‌فرستم یا این که این پول را به من صدقه بدهید. امام به او فرمود: «بنشین تا مردم متفرق شوند.» سپس به اتاق خود رفت و کیسه پولی را آورد که در آن بیش از نیاز مرد گول بود. امام از پشت در این پول را به مرد عنایت فرمود. سپس به او فرمود: «از این پول برای هزینه سفرت استفاده کن. این پول نه صدقه است و نه لازم است که آن را به من بازگردانی. برو، به نحوی که نه من تو را ببینم و نه تو مرا ببینی.» سپس آن مرد رفت.

آن گونه که در تاریخ آمده است یاران تعجب کردند از این که چرا امام هنگام دادن پول، روی خود را از این مرد گرفت؟ اگر پول کم بود، به خاطر شرم از روی مرد، این کار امام طبیعی بود. ولی امام پول بسیاری به او داده بود. از این رو یکی از اصحاب عرض کرد: فدایتان شوم! شما که لطف و عنایت کردید، چرا رویتان را پوشاندید؟ حضرت فرمود: «ترسیدم به خاطر برآورده کردن نیازش، خواری درخواست را در سیمای او ببینم.» نمی‌خواهم به خاطر این که به صدقه داده‌ام، او را خوار و ذلیل ببینم. «آیا نشنیده‌ای که پیامبر خدا فرمود: أَلْمُسْتَتِرُ بِالْحَسَنَةِ یَعْدِلُ سَبْعینَ حَسَنَةً، وَ الْمُذیعُ بِالسَّیِّئَةِ مَخْذُولٌ، وَالْمُسْتَتِرُ بِالسَّیِّئَةِ مَغْفُورٌ لَهُ؛ پنهان کننده کار نیک [پاداشش] برابر هفتاد حسنه است و آشکارکننده کار بد سرافکنده است و پنهان کننده کار بد آمرزیده است.» چه انسانیتی بزرگ‌تر از این وجود دارد؟

کسانی نیز در جامعه ما هستند که می‌بخشند. ولی وقتی می‌بخشند، جز در ازای چیز دیگری نمی‌بخشند و اگر بدون ما به ازا ببخشند، منت می‌نهند و پاسخی درخور می‌طلبند. امام هیچ یک از این‌ها را نمی‌خواهد. امام تنها چیزی که می‌خواهد این است که با رفتار خود حفظ کرامت انسان و خوار نکردن او را در میان مردم نهادینه نماید.

در تاریخ آمده است که در روز عرفه، آن حضرت تمام اموال خود را بخشید؛ یعنی تمام ثروت خود را صدقه داد. یکی از اصحاب به نام فضل عرض کرد: ثروت خود را از دست دادید و چیزی برای خودتان باقی نماند؟ فرمود: ثروتم را سرمایه‌گذاری کردم. ثروت خود را نزد کسی به امانت گذاشتم که از آن برای روز تنگدستیم محافظت کند. «بَلْ هُوَ الْمَغْنَمُ لَا تَعُدَّنَّ مَغْرَماً مَا اتَّبَعْتَ بِهِ أَجْراً وَ مَکْرُماً؛ بلکه این غنیمت و دستاورد است. چیزی را که پاداش و کرامت بدان تعلق می‌گیرد، ضرر محسوب مکن.»

این همان کاری است که جدش امام زین العابدین(ع) انجام می‌داد. وقتی فقیری به نزدش می‌آمد، خوشحال شده، می‌فرمود: «کسی نزدم آمده است که توشه روز قیامت را برایم آورده است.»

 

عظمت انسانی

عزیزان! این‌ها برخی از ویژگی‌های والای انسانی است که به صورت بخشش، عطا و مردم دوستی در شخصیت امام رضا(ع) تبلور یافت. همه این‌ها در معنویت ناب و خالص اسلام ریشه دارد. چون اسلام به انسان می‌آموزد که این چنین باشد. نمی‌شود انسان مسلمان و با ایمان بود،‌ ولی نسبت به دیگران احساس انسانی نداشت. انسان مسلمان به عواطف و احساسات دیگران توجه دارد. به نیازهایشان می اندیشد. شرایطشان را در نظر می‌گیرد. خودخواهی جایی در اسلام ندارد. کسی که آن چه را برای خود دوست دارد برای برادر خود نمی‌خواهد یا به امور مظلومان، محرومان و مستضعفان اهتمام ندارد، مسلمان نیست. همین را در سخنان امام رضا(ع) نیز می‌بینیم. امام رضا(ع) از علی بن شعیب پرسید: «چه کسی بهترین زندگی را دارد؟» عرض کرد: ای آقای من! شما به این مسئله از من داناترید. فرمود: «من حَسُن معاش غیره فی معاشه؛ کسی که در زندگی خود برای دیگران زندگی خوبی فراهم نماید.» سپس پرسید: «چه کسی بدترین زندگی را دارد؟» عرض کرد: شما داناترید. فرمود: «من لم یعش غیره فی معاشه؛ کسی که غیر از خودش، کس دیگری در زندگی‌اش حضور نداشته باشد.»، «إنّ شرّ النّاس من منع رفده، وأکل وحده، وجلد عبده؛ بدترین مردم کسی است که از عطا و بخشش دریغ ورزد و تنها بخورد(مهمان نپذیرد) و به زیر دستش جور و ستم روا دارد.»

امام رضا(ع) با این موضع‌گیری‌های اخلاقی و معنوی خود می‌خواست ما را به این فضای گسترده انسانی منتقل کند. فضایی که باعث می‌شود فرصت عطا و بخشندگی پیدا کنیم. در این حال و هوا، مؤمن به مانند خورشید است که بدون تبعیض نورافشانی می‌کند، مانند باران است که به همه زندگی می‌بخشد و مانند چشمه‌سار است که در اطراف خود حیات می‌آفریند.

 

آیا زیارت کافی است؟

عزیزان! عادتمان شده است در مناسبت‌های مربوط به اهل بیت(ع) به زیارتشان برویم و به نامشان مراسم سوگواری و شادمانی برگزار نماییم. این کار مهم است،‌ ولی کافی نیست. چون ارتباط ما با اهل بیت(ع) کامل نمی‌شود مگر این که همانند عرصه‌های علم، بردباری، عبادت، عمل، جهاد و فداکاری، نسبت به مردم نیز انسانی‌تر و اخلاقی‌تر رفتار کنیم و به آنان محبت بورزیم.

این را در وصیت امام رضا(ع) به سید عبدالعظیم حسینی مشاهده می‌کنیم. او از شاگردان مخلص آن حضرت بود و مزارشان در شهرری است. امام رضا(ع) از او خواست که به شیعیانش چنین توصیه کند: «یَا عَبْدَ الْعَظِیمِ أَبْلِغْ عَنِّی أَوْلِیَائِیَ السَّلَامَ وَ قُلْ لَهُمْ أَنْ لَا تَجْعَلُوا لِلشَّیْطَانِ عَلَى أَنْفُسِهِمْ سَبِیلًا وَ مُرْهُمْ بِالصِّدْقِ فِی الْحَدِیثِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَةِ وَ مُرْهُمْ بِالسُّکُوتِ وَ تَرْکِ الْجِدَالِ فِیمَا لَا یَعْنِیهِمْ وَ إِقْبَالِ بَعْضِهِمْ عَلَى بَعْضٍ وَ الْمُزَاوَرَةِ فَإِنَّ ذَلِکَ قُرْبَةٌ إِلَیَّ وَ لَا یَشْغَلُوا أَنْفُسَهُمْ بِتَمْزِیقِ بَعْضِهِمْ بَعْضاً فَإِنِّی آلَیْتُ عَلَى نَفْسِی أَنَّهُ مَنْ فَعَلَ ذَلِکَ وَ أَسْخَطَ وَلِیّاً مِنْ أَوْلِیَائِی دَعَوْتُ اللَّهَ لِیُعَذِّبَهُ فِی الدُّنْیَا أَشَدَّ الْعَذَابِ وَ کَانَ فِی الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِینَ وَ عَرِّفْهُمْ أَنَّ اللَّهَ قَدْ غَفَرَ لِمُحْسِنِهِمْ وَ تَجَاوَزَ عَنْ مُسِیئِهِمْ إِلَّا مَنْ أَشْرَکَ بِی أَوْ آذَى وَلِیّاً مِنْ أَوْلِیَائِی أَوْ أَضْمَرَ لَهُ سُوءاً فَإِنَّ اللَّهَ لَا یَغْفِرُ لَهُ حَتَّى یَرْجِعَ عَنْهُ فَإِنْ رَجَعَ عَنْهُ وَ إِلَّا نُزِعَ رُوحُ الْإِیمَانِ عَنْ قَلْبِهِ وَ خَرَجَ عَنْ وَلَایَتِی وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ نُصِیبٌ فِی وَلَایَتِنَا وَ أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْ ذَلِکَ؛ اى عبدالعظیم، از جانب من به دوستانم سلام برسان و به آنان بگو: شیطان را به دل‌های خویش راه ندهند و آنان را به راست‌گویی در گفتار و اداى امانت امر کن؛ و نیز آنان را به سکوت، ترک منازعه و جدال در کارهاى بیهوده، توجه به یکدیگر و به دیدار یکدیگر رفتن دستور بده؛ چرا که این کار مایه قرب به من است. دوستان من نباید به مخالفت و دشمنى با یکدیگر خود را مشغول سازند؛ چون من با خویش پیمان بسته‌ام که هر کس چنین کارى کند و یکى از اولیاى مرا خشمگین سازد دعا کنم و از خداوند بخواهم تا او را در دنیا به شدیدترین عذاب مجازات کند و او در آخرت از زیانکاران باشد. دوستان مرا متوجه ساز که خداوند نیکوکاران آنان را آمرزیده و از بدکاران آنان درگذشته است، مگر کسى که براى خداوند شریک گیرد و یا ولیى از اولیاى مرا آزار دهد و یا در دل کینه و عداوت او را نهان دارد و تا از این کار برنگردد خداوند او را نمی‌بخشد و اگر بازنگردد، خداوند روح ایمان را از قلبش در آورد و از ولایت من بیرون رود و بهره‌ای از ولایت ما را نداشته باشد. من از این امر به خداوند پناه می‌برم.»

عزیزان! با پایبندی به این روش، پذیرش این سخنان، دعوت مردم به این آموزه‌ها و تجسم بخشیدنشان در عرصه‌های زندگی امر این امام را زنده خواهیم کرد که احیای واقعی نیز همین است. امامی که فرمود: «أحیوا أمرنا رحم الله من أحیا أمرناٰ؛ امر ما را زنده کنید. خداوند کسی را رحمت کند که امر ما را احیا نماید.» از ایشان سؤال شد: چگونه امر شما را احیا کنیم؟ فرمود: «یتَعَلَّمُ عُلومَنا وَ یعَلِّمُهَا النّاسَ، فَاِنَّ النّاسَ لَو عَلِموا مَحاسِنَ کلامِنا لاَتَّبَعونا؛ علوم ما را می‌آموزد و آن‌ها را به مردم آموزش می‌دهد. چون اگر مردم با خوبی‌های کلام ما را بدانند حتماً از ما پیروی می‌کنند.»

همان طور که بعد از ایام سوگواری امام حسین(ع) و یارانشان با آنان عهد می‌بندیم که سیره و سخنانشان را بیاموزیم با امام رضا(ع) نیز پیمان می‌بندیم که سخنانشان را به یاد داشته باشیم، با این آموزه‌ها زندگی کنیم و آن‌ها را به مردم برسانیم تا مردم با حقیقت اهل بیت آشنا شوند. به این ترتیب حضورشان در باور و زندگی مردم ادامه خواهد یافت. وفاداری واقعی نیز همین است.

سلام بر تو ای أبا الحسن علی بن موسى الرّضا. روزی که به دنیا آمدی، روزی به جوار پروردگارت پر کشیدی و روزی که دوباره زنده برانگیخته می‌شوی.

السّلام علیک یا أبا عبد الله، وعلى الأرواح التی حلّت بفنائک، علیک منی سلام الله أبداً ما بقیت وبقی اللّیل والنّهار، ولا جعله الله آخر العهد منی لزیارتکم.

 

خطبه دوم:

بسم الله الرحمن الرحیم

ای بندگان خدا شما و خودم را به همان چیزی وصیت می‌کنم که امام حسین(ع) از زبان رسول خدا(ص) به ما وصیت کرده است: «أیها النّاس، إنی سمعت رسول الله(ص) یقول: من رأى منکم سلطاناً جائراً، مستحلاً لحرم الله، ناکثاً لعهد الله، مخالفاً لسنّة رسول الله، یعمل فی عباد الله بالإثم والعدوان، فلم یغیر علیه بفعل ولا قول، کان حقّاً على الله أن یدخله مدخله، ألا وإنّ هؤلاء القوم قد لزموا طاعة الشّیطان، وترکوا طاعة الرّحمن، وأظهروا الفساد، وعطّلوا الحدود، واستأثروا بالفیء، وأحلّوا حرام الله، وحرّموا حلاله، وأنا أحقّ من غیر؛ ای مردم! شنیدم که رسول خدا(ص) فرمود: هر کس سلطان ستمگری را ببیند که حرام خدا را حلال شمرده و عهد خدا را می‌شکند، خلاف سنت رسول خدا رفتار می‌کند و در میان بندگان خدا به گناه و ستم عمل می‌نماید، ولی سکوت کند و نه از راه کردار و نه از راه گفتار، در مقام تغییر او برنیاید، بر خداوند است که او را به کیفر همان ستمگر محکوم کند. آگاه باشید که این طایفه ستمگر و حکام جائر، پیوسته از شیطان پیروی نموده و طاعت او را بر خود لازم دانستند و اطاعت رحمان را ترک گفتند و زشتی و فساد را ظاهر نمودند و حدود خدا را تعطیل کردند و بیت‌المال به خود اختصاص دادند و حرام خدا را حلال شمردند و حلال خدا را حرام شمردند و من از غیر خودم(به ایجاد تغییر) سزاوارترم.»

پیامبر خدا با این وصیت از ما می‌خواهد که دایره توجه خود را گسترش دهیم. این که خداوند در باور ما حضور داشته باشد. چون پیامبر خدا از ما به این بسنده نمی‌کند که فقط با نماز، روزه، حج، خمس و زکات خود به آن حضرت معرفت پیدا کنیم. بلکه از ما می‌خواهد که در صحنه‌های عدالت، آزادی، حق، مقابله با ظالم، هر ظالمی که می‌خواهد باشد، فاسد، هر فاسدی که می‌خواهد باشد و انحرافات فکری، ایمانی و اخلاقی حاضر باشیم. نباید بر تپه عافیت بنشینیم و به درگیری جاری در برابر خود نگاه کنیم. چون اگر چنین کنیم، شریک وضعیت جاری خواهیم بود و پیامدهای آن را نیز تحمل خواهیم کرد که مسئولیت آن نیز سنگین خواهد بود. ولی با این احساس مسئولیت، زندگی رشد خواهد کرد و از صفا، پاکی و عدالت بیشتری برخوردار خواهد شد و با چالش‌ها مقابله خواهیم نمود.

 

لبنان در انتظار تشکیل دولت

از لبنان آغاز می‌کنیم. چرا که لبنانی‌ها همچنان منتظر تشکیل دولت هستند؛ اما این دولت همچنان با موانعی روبرو است. هر چند که این موانع اساسی نیستند. مردم از جریان‌های سیاسی انتظار دارند که به سرعت باقی‌مانده موانع را برطرف کنند و در این برهه حساس برای تشکیل دولت نقش بایسته خود را ایفا نمایند تا دولت به حل قضایای اجتماعی و حیاتی ضروری مانند برق و آب و تصویب قانون جدید انتخابات که تضمین کننده نمایندگی صحیح باشد بپردازد و فساد فزاینده‌ای را که نزدیک است ارکان دولت را دچار فروپاشی کند، درمان کند.

با توجه به وعده‌هایی که رئیس جمهور داده است، لبنانی‌ها انتظارات بسیاری از این دولت دارد و حق دارند به حقوق خود برسند. آنان می‌خواهند دولتی متفاوت با گذشته را شاهد باشند. دولتی که چهره‌ها در آن تغییر کنند و در آن از ابزارهای جدید استفاده شود. ولی این خواسته تحقق نیافته است. چون لبنان تغییر نکرده است تا این چهره‌ها تغییر کنند. ولی امید ما این است که لبنان نیز تغییر کند. چون همچنان محکوم به حساب‌ها و توازن‌های طایفه‌ای، مذهبی و سیاسی است که باعث شده است این تغییر دشوار گردد و ممکن است در آینده نزدیک نیز به دست نیاید.

در چنین شرایطی، مجادلات بار دیگر به صحنه باز‌گشته و در روزهای اخیر جنبه طایفه‌ای و سیاسی در میان مراکز دینی و سیاسی به خود گرفته است. نگرانیم که این مجادلات ثبات کشور را به هم بریزد و بر فضای مثبت موجود اثر سوء بگذارد و روند تشکیل دولت را با مشکلات روبرو کند.

از این رو درخواست می‌کنیم برای ترحم به کشور و مردم هم که شده، این مجادلات متوقف شوند. در عین حال از همگان خصوصاً از مراکز دینی می‌خواهیم مواضعی نگیرند که باعث پیچیده‌تر شدن امور شود و حساسیت‌های طایفه‌ای را افزایش دهد. از آنان می‌خواهیم که نقش جامع و متوازن کننده داشته باشند. آنان باید در انتخاب نوع اظهار نظرهای سیاسی و دینی خود دقت به خرج دهند تا باعث تعمیق ثبات و تحکیم وحدت ملی شوند.

از مراکز سیاسی و دینی انتظار می‌رود خطراتی را که کشور، مردم و امنیت آنان را تهدید می‌کنند در نظر بگیرند. لبنانی‌ها از این همه مجادله خسته شده‌اند. خصوصاً در مرحله پیش رو و بعد از انتخابات آمریکا که کسی نمی‌داند روند بادهای بین‌ المللی و منطقه‌ای چگونه خواهد بود. از این رو از همه گروه‌های سیاسی انتظار می‌رود که تلاش کنند برای مقابله با تغییرات احتمالی زمینه مستحکمی را پی‌ریزی نمایند.

 

حوادثی که هوشیاری می‌طلبند

در ادامه موضوع لبنان باید به دو نکته اشاره کنیم:

اول – افزایش جرم و جنایت به ویژه جنایت‌های خانوادگی که هفته‌های اخیر شاهد بوده‌ایم. حوادثی که آثار و نتایج خطرناکی دارند. از این رو باید به سرعت علل و ریشه‌های آن‌ها مورد بررسی قرار گیرند و برای درمان آن‌ها از تمام امکانات استفاده شود.

دوم – بستن آسان راه‌ها به بهانه‌های گوناگون. این پدیده باعث شده است که مردم در ماشین‌هایشان محبوس شوند و به کارهایشان نرسند. در عین حال که معتقدیم اتحادیه‌ها باید به خواسته‌هایشان برسند، درخواست همیشگی ما این بوده است که این اقدامات باید حساب شده باشد و نباید به گونه‌ای باشد که به مردم و منافعشان آسیب وارد شود. روش‌های نشان دادن اعتراض نیز باید قانونی و متمدنانه باشد.

باز هم در لبنان باید روز استقلال کشور را به مردم لبنان تبریک عرض کنیم. این روز یادآور خاطره کسانی است که جان‌فشانی کردند و برای استقلال، آزادی و عزت لبنان بهای سنگینی پرداختند. از ارتش، نیروهای امنیتی و مقاومت گرفته تا مردم لبنان که در این راه رنج‌های بی‌شماری را به جان خریدند. به خصوص آنانی که در مرزهای شرقی و غربی و داخل کشور جان‌فشانی می‌کنند و نمی‌گذارند که امنیت و ثبات کشور آسیب ببیند. چون استقلال یک تاریخ نیست که خود را به آن محدود کنیم. بلکه مجالی برای الهام گرفتن مفهوم فداکاری به خاطر میهن است.

 

سوریه، تداوم خونریزی‌ها

به سوریه می‌رسیم که به خاطر تلاش‌های بین المللی و منطقه‌ای برای نفوذ در آن و تبدیل شدن این کشور به میدان رقابت‌هایی که فایده‌ای به حال سوریه ندارند، خونریزی و ویرانی در آن ادامه دارد. از این رو از همه دلسوزان سوریه انتظار می‌رود که دست یاری به سوی آن دراز کنند تا سوریه بتواند وحدت خود را بازیابد و نقش پیشگام خود را ایفا نماید.

 

عراق در برابر تکفیر

به عراق می‌رسیم که مردم عراق با همه طیف‌های دینی و قومی، ارتش، بسیج و عشایر خود برای زدودن کابوسی که بر سینه عراقی‌ها جا خوش کرده و همه بدان گرفتار هستند، بهترین فداکاری‌ها را انجام داده و باارزش‌ترین بها را پرداخته‌اند.

این وحدت که با خون تثبیت شده و از حساسیت‌های ساختگی میان طیف‌های مردم این کشور عبور کرده است، کلید رهایی و پیشرفت عراق خواهد بود.

 

زیارت امام حسین(ع) عنوان وحدت

در خاتمه باید به کربلا اشاره کنیم که به رغم همه خطرات، دل‌های عراقی‌ها و زائرانی که از اقصا نقاط جهان آمده‌اند، به سوی آن روان هستند تا محبت، عشق و ولای خود را به امام حسین(ع) و یاران و اهل بیت او نشان دهند و با امام حسین(ع) بار دیگر پیمان ببندند که او را تنها نگذارند و در همه عرصه‌های حق، عدالت و آزادی حضور داشته باشند.

آن گونه که برخی‌ها تصور کرده‌اند، این گردهمایی برای مقابله با مذاهب و ادیان دیگر نیست بلکه برعکس، این تجمع عنوانی برای وحدت،‌ بازاندیشی، ایجاد رابطه با دیگران و مقابله با فتنه‌گرانی است که بدخواه مردم و کشور هستند. از این رو امکان ندارد کسی که شعار «می‌خواهم امت جدم را اصلاح کنم» امام حسین(ع) را تکرار می‌کند، فتنه‌گر باشد.

اهداف این فریادها بسیار روشن است. هدف این فریادها مقابله با استکبار، ظلم، فساد و انحراف و طغیان با هر عنوان، موقعیت و هویت است.