4 صفر 1438 هـ برابر با ۱۴ آبان ۱۳۹۵ هـ و ٤/١١/٢٠١٦ م
مطالب مهم خطبه اول: ماه صفر و نحوست / ربط دادن بدبینی به دین / استناد به قرآن! / زمان مسئول نیست / سند روایات نحوست ضعیف هستند / اساس فکر فال بد زدن / درمان فال بد زدن.
مطالب مهم خطبه دوم: لبنان، ثبات مطلوب / باید به منطقه بقاع بیشتر توجه شود / وعده شوم بالفور / دورههای آمادگی برای ازدواج.
خطبه اول:
خداوند سبحانه و تعالى در کتاب عزيز خود چنین میفرماید: «إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللهِ اثْنَا عَشَرَ شَهْراً فِي کتَابِ اللهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ مِنْهَا أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذَلِک الدِّينُ الْقَيِّمُ فَلَا تَظْلِمُوا فِيهِنَّ أَنْفُسَکمْ» صدق الله العظيم.
چند روز پیش از این وارد ماه صفر شدیم. این ماه نیز به مانند سایر ماههای قمری، همانطور که خداوند اشاره نموده است، از زمانی که هستی شکل گرفت و آسمانها و زمین به وجود آمد، وجود داشته است. چون این ماه نیز حاصل چرخش ماه به دور زمین است. این ماه نیز همانند ماههای دیگر دارای مناسبتهای متعددی است که برخی از آن اندوهبار و برخی شادی آفرین هستند.
ماه صفر و نحوست
ولی نکته جالب توجه این است که اعراب و مسلمانان این ماه را نحس میدانند. وقتی این ماه آٰغاز میشود بسیاری از مردم به خاطر بلایا و عدم موفقیتهایی که ممکن است در این ماه روی دهند، احساس ترس میکنند. برای دور ماندن از نحوست ماه صفر حتی برخی از ازدواج در این ماه پرهیز مینمایند. میترسند که ازدواجشان در این ماه به سرانجام نرسد. برخی دیگر از خرید یا رفتن به خانه جدید یا بردن اثاثیه اجتناب میکنند. برخی دیگر از هر نوع عقد و معامله در این ماه پرهیز مینمایند. گرفتار شدن به بیماری و مصیبت در این ماه بر شدت این ترس میافزاید. به نحوی که به نظر میرسد این ماه مانند یک کابوس است که بدون استثنا زندگی را برای همه مردم تنگ کرده است.
اعتقاد به نحوست برخی از ماهها، روزها، اعداد، حیوانات یا پرندگان در میان مردم ما رواج دارد. این امر به مردم خاصی تعلق ندارد. حتی در برخی از دولتهایی که از نظر علمی پیشرفتهشان میدانیم نیز دیده میشود. در برخی از این دولتها عدد ۱۳ را از محاسبات خود حفظ میکنند؛ چون آن را نحس میدانند. بدبینی و فال بد زدن نشان از ضعف بشر و نیاز به امنیت و سلامت است که با نوعی ترس و هراس آمیخته شده است. در بسیاری از اوقات حتی اگر انسان به این چیزها باور نداشته باشد، باز هم به این چیزها تمایل مییابد و جرئت عبور از آنها را ندارد.
ربط دادن بدبینی به دین
ولی آن چه امروز میخواهیم بدان اشاره کنیم، ربط دادن این افکار به دین است. این ادعا که این چیزها مشروعیت خود را از دین میگیرند؛ اما خطرناکتر این است که در برخی از کتابهای ادعیه و از جمله مفاتیح الجنان نیز این چیزها آمده است. با این که مؤلف این کتاب انسان جلیل القدری است و مفاتیح الجنان دعاها و زیارتهای بسیاری را حفظ کرده است، اما بسیاری از مردم محتویات این کتاب را جزو مسلمات میگیرند و آن را حقیقتی دینی میشمارند که جای هیچگونه اما و اگری در آن نیست. حال آن که برخی از چیزهایی که در این کتاب آمده است، جای سؤال دارد. برای مثال میبینیم که ایشان درباره ماه صفر میگوید: «بدان که این ماه معروف به نحوست است و برای رفع نحوست چیزی بهتر از صدقه دادن و دعاها و حرزهای مأثوره نیست. اگر کسی میخواهد از بلاهای این ماه در امان بماند، باید هر روز ده مرتبه بگوید...» و دعای خاصی را ذکر میکند.
البته ما چیزی درباره شرایط و علل آمدن چنین حرفهایی در این کتاب نمیدانیم. آیا نویسنده چنین عقیدهای داشته است یا این که ایشان میخواست برای چیزهایی که در میان مردم رایج شده بود و توان مقابله با آنها را نداشت، راه حلهایی ارائه کند؟
بنابراین میتوان پرسید: آیا در متون دینی چیزهایی وجود دارد که نحوست این ماه و مواردی از این قبیل را به اثبات برساند؟ زیرا درباره برخی از روزهای هفته مانند دوشنبه، یکشنبه و چهارشنبه یا برخی دیگر از روزهای ماههای قمری نیز نحوست وارد شده است؛ اما اگر کسی در احادیث وارد شده از پیامبر خدا و ائمه(ع) و محتوای آنها تحقیق و بررسی کند، به این نکته پی میبرد که ماه و روزهای نحس اصلاً وجود ندارد که انسان بخواهد به خاطر آنها زندگی خود را تعطیل کند یا مردم به تشویش بیفتند. چون خداوند متعال برای زمان، اعداد، سیارهها و ستارهها تأثیری در زندگی انسان قرار نداده است تا به خاطر آنها انسان دچار بدبختی یا سعادت گردد.
استناد به قرآن!
آری! برخی از افراد در این باره به برخی از آیات قرآن کریم استناد میکنند. خداوند متعال درباره عذابی که دامنگیر قوم عاد شد، چنین میفرماید: «فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحاً صَرْصَراً فِي أَيَّامٍ نَحِسَاتٍ لِنُذِيقَهُمْ عَذَابَ الْخِزْيِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَلَعَذَابُ الْآَخِرَةِ أَخْزَى وَهُمْ لَا يُنْصَرُونَ» نیز میفرماید: «إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحاً صَرْصَراً فِي يَوْمِ نَحْسٍ مُسْتَمِرٍّ» میشود از این آیات به روزهای نحس یا روز نحس دوامدار استناد نمود. البته آیات قرآنی فقط از جنبه منفی روزها سخن نمیگویند، بلکه به جنبه مثبت آنها نیز اشاره مینماید. در آیه کریمه آمده است: «وَذَکرْهُمْ بِأَيَّامِ اللهِ» یا وقتی که از شب قدر سخن میگوید که از هزار ماه بهتر است.
ولی باید گفت که این استدلالها در برابر نقدهای روشمند دوامی ندارد. چون قرآن کریم نمیگوید که روزها به عنوان ظرفهای زمانی در این حوادث تأثیر داشتهاند. به گونهای که این روزها عامل نحوست یا خوش یمنی باشند. بلکه نحس بودن این روزها به خاطر حوادثی است که در آنها روی داده یا عذابی است که نازل گردیده است؛ مانند عذابی که برای قوم عاد نازل گردید. یا این که روز خدا بودن آنها به خاطر پیروزیهایی است که در آنها روی داده است یا برکات و خیراتی است که فرشتگان و روح در شب قدر نازل میکنند.
زمان مسئول نیست
از این رو در احادیث تأکید شده است که مسئولیت کاری را به دوش زمان نیندازید. چون زمان ممکن است فرصتی برای خیر و سعادت باشد یا محملی برای شقاوت و بدبختی. همه اینها به شرایط، مقدمات، نظام اقتصادی و اجتماعی و عوامل دیگر بستگی دارد.
به همین دلیل میبینیم که امام صادق(ع) هشدار میدهند: «لا تسبّوا الجبال ولا السّاعات ولا الأيّام ولا اللّيالي؛ به کوهها، ساعات، روزها و شبها دشنام ندهید.» چون آنگونه که خیلیها میگویند: «خداوند این ساعت و این زمان را لعنت کند.» اینها مسئول حوادثی که روی میدهند نیستند.
در اینجا به گفتگویی که میان امام هادی(ع) و یکی از اصحاب صورت گرفته است، اشاره میکنیم. این فرد نزد امام(ع) آمد و در حال گله و ناله گزاری بود. میگفت: انگشتم زخم شد، سواری به من تنه زد و کتفم آسیب دید و ازدحام جمعیت باعث شد که لباسم پاره شود. خداوند مرا از شرک این روز حفظ کند. چه روز بدی بود. امام به شدت عصبانی شد و به او فرمود: «گناه خود را به دوش چیزی میاندازی که اصلاً گناهی ندارد.» عرض کرد: از خداوند طلب بخشش میکنم ای مولای من! حضرت فرمود: «روزها چه گناهی دارند که آن را شوم میدانید؟» سپس فرمود: «آیا نمیدانی که این خداوند است که دیر یا زود، پاداش میدهد و عقوبت میکند و جزی اعمال را میدهد.»
سند روایات نحوست ضعیف هستند
اما وقتی به روایات و احادیثی که از نحس بودن ماه صفر و روزهای دیگر سخن میگویند، میپردازیم میبینیم که مجمل این روایات از نظر سند، مضمون و دلالت ضعیف و مرسل هستند و در بسیاری از موارد خودآگاه و ناخودآگاه به عقیده افراد خلل وارد میکنند؛ زیرا انسان روزی، روند و حاکمیت زندگی خود را به غیر خداوند نسبت میدهد. در حالی که هرگز چنین نیست. چون تنها خداوند است که مالک امر و تدبیر انسان است. آیه «قُلِ اللَّهُمَّ مَالِک الْمُلْک تُؤْتِي الْمُلْک مَنْ تَشَاءُ وَتَنْزِعُ الْمُلْک مِمَّنْ تَشَاءُ وَتُعِزُّ مَنْ تَشَاءُ وَتُذِلُّ مَنْ تَشَاءُ بِيَدِک الْخَيْرُ إِنَّک عَلَى کلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ» و نیز آیه «قُلْ إِنَّ الْأَمْرَ کلَّهُ للهِ» به همین واقعیت اشاره دارد. علاوه بر این اعتقاد داشتن به نحوست ایام باعث رکود و تعطیلی حرکت انسان میشود و با دعوت اسلام به شکوفایی و به کارگیری همه تواناییهای انسانی و احادیث بسیاری که تأثیرگذاری برخی اشیاء بر انسان و فال بدن زدن ناشی از آن منافات دارد. حتی در احادیث وارده شده است: «ليس منّا من تطيَّر أو تطيِّر له؛ هر کس که فال بدن بزند یا دیگران برای او فال بدن بزنند، از ما نیست.»
اساس فکر فال بد زدن
شاید این پرسش مطرح شود که شوم پنداری ماه صفر یا روزهای دیگر از کجا آمده است؟ برخیها آن را به حوادثی مربوط میدانند که در این ماه روی دادهاند؛ مانند وفات پیامبر خدا(ص) و حزن و اندوه ناشی از آن یا وفات تعدادی از ائمه(ع) در این ماه و نیز اربعین حسینی.
ولی همه اینها نیز باعث نحس شمردن این روزها نمیشود. بلکه لازم است به خاطر نقش مهمی که این بزرگواران در عرصه زندگی داشتهاند و به این جهت از پدران و بستگان نیز به ما نزدیکترند، در وفاتشان ناراحت و اندوهگین شویم. در غیر این صورت اگر نحس بودن این روزها را بپذیریم همه روزهای سال نحس و شوم خواهند بود؛ زیرا روزی نیست مگر این که نبی، ولی یا صدیقی در آن از دنیا رفته یا شهید شده است.
اگر نحس بودن ماه صفر یا برخی روزهای دیگر را بپذیریم، میبینیم همانطور که حزن و اندوه در این ماه و روزها وجود دارد، شادی و سرور نیز در این ماه وجود دارد. برای مثال هفتم ماه صفر میلاد امام کاظم(ع) است، ازدواج پیامبر(ص) با حضرت خدیجه(س) و ازدواج حضرت زهرا(س) نیز در همین ماه روی داده است. همه این وقایع در روزهایی اتفاق افتادهاند که نحس شمرده شدهاند.
از این رو شاید گفته شود که اصل نحس شمردن ماه صفر به این برمیگردد که این ماه درست پس از سه ماه حرام میآید که جنگ و قتال در آنها متوقف بود. به مجرد این که این ماهها به پایان میرسیدند، جانها به تنگ میآمد. چون ماه صفر با جنگ میآمد. جنگی که زندگیشان را تلخ میکرد. به این دلیل برخی از مردم ماه صفر را شوم و نحس پنداشتند.
بنابراین میتوان گفت که تأثیرگذاری زمان، سیارهها، حرکت پرندگان یا دیدن حیوانات خاص بر زندگی انسان مبنای دینی ندارد؛ زیرا موجودات، هستی، زمان و حرکت سیارات همگی بر اساس سنن و قوانینی حرکت میکنند که خداوند در نظام هستی به ودیعت نهاده است. خداوند موجودات و کائنات را مسخر انسان قرار داده است نه این که انسان در مسخر موجودات و کائنات باشد. لذا وقتی علما از ماه صفر سخن به میان میآورند، با عنوان صفر الخیر یا صفر المظفر از آن یاد میکنند. این تعبیر برای زدودن رسوباتی است که از نحس بودن ماه صفر در اذهان مردم جای گرفته است.
درمان فال بد زدن
اسلام در تعامل با کسانی که فال بد میزنند، واقعیتگراست. حتی اگر این کارشان به صورت غیرارادی صورت بگیرد. اسلام فال بد زدن این دسته از مردم را محکوم نمیکند. شاید آنان به خاطر برخی از عوامل روانی و فرهنگی بدبین شده باشند؛ بنابراین از مردم میخواهد که با توکل بر خداوند، پناه بردن به خدا، دعا کردن، صدقه دادن و آگاهی دادن درباره چیزهایی که گاهی رنگ دینی به خود گرفتهاند، این پدیده را درمان کنند.
در حدیث آمده است: «کفّارة التطيّر التوکل على الله؛ کفاره فال بد زدن توکل بر خداوند است.» از همینجا میفهمیم دعاهایی که در این ماه وارد شدهاند،نه برای تثبیت فکر نحس بودن این روزها بلکه برای اوهام و خیالات است. این اوهام ریشه در گفتارها و برداشتهایی دارد که به حوادث بد صورت گرفته در این ماه برمیگردند و غالباً حوادث شادی را در که در این ماه روی دادهاند، به باد فراموشی می سپرند.
در سایه ایمان، ترس و نگرانی وجود ندارد
عزیزان! باید خوشبین وارد ماه صفر و ماههای دیگر شویم، نه ترسان و هراسناک. چون تا زمانی که در مملکت خدایی رحمان و رحیم، حکیم، کریم، ودود و باعطوفت قرار داریم، جای هیچگونه ترس و هراسی نیست. باید به مانند روزهای دیگر به درگاه خداوند این چنین دعا کنیم: «وَ هَذَا يَوْمٌ حَادِثٌ جَدِيدٌ، وَ هُوَ عَلَيْنَا شَاهِدٌ عَتِيدٌ، إِنْ أَحْسَنّا وَدّعَنَا بِحَمْدٍ، وَ إِنْ أَسَأْنَا فَارَقَنَا بِذَمٍّ اللّهُمّ صَلّ عَلَى مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ ارْزُقْنَا حُسْنَ مُصَاحَبَتِهِ، وَ اعْصِمْنَا مِنْ سُوءِ مُفَارَقَتِهِ بِارْتِکابِ جَرِيرَةٍ، أَوِ اقْتِرَافِ صَغِيرَةٍ أَوْ کبِيرَةٍ وَ أَجْزِلْ لَنَا فِيهِ مِنَ الْحَسَنَاتِ؛ اين، روزى نوين و تازه است و او بر ما گواهى آماده است، اگر نيکى کنيم ما را با سپاس به درود مىکند و اگر بدى کنيم از ما به نکوهش جدا مىشود. خدايا بر محمد و آلش رحمت فرست و حسن مصاحبت اين روز را روزى ما ساز و از سوء مفارقتش به سبب ارتکاب نافرمانى يا اکتساب گناه کوچک يا بزرگى نگاهدار و بهره ما را از نیکیها در آن سرشار کن.»
خطبه دوم:
بسم الله الرحمن الرحیم
ای بندگان خدا! شما و خودم را به همان چیزی توصیه میکنم که امام حسن(ع) به ما توصیه کرده است. هفتم ماه صفر سالروز وفات ایشان است. فرمود: «يابن آدم، عفَّ عن محارم الله تکن عابداً، وارضَ بما قسم الله تکن غنيّاً، وأحسن جوار من جاورک تکن مسلماً، وصاحب الناس بمثل ما تحبّ أن يصاحبوک به تکن عادلاً. إنّه کان بين أيديکم أقوام يجمعون کثيراً، ويبنون مشيداً، ويأملون بعيداً، أصبح جمعهم بوراً، وعملهم غروراً، ومساکنهم قبوراً. يابن آدم، لم تزل في هدم عمرک منذ سقطت من بطن أمّک، فخذ مما في يديک لما بين يديک، فإنّ المؤمن يتزوّد، والکافر يتمتّع؛ اى فرزند آدم! نسبت به محرمات الهى عفیف و پاکدامن باش تا عابد و بنده خدا باشى. راضى باش بر آنچه که خداوند سبحان برایت تقسیم و مقدّر نموده است تا همیشه غنى و بینیاز باشى. نسبت به همسایگان، دوستان و همنشینان خود نیکى و احسان نما تا مسلمان محسوب شوى. با مردم چنان برخورد کن که انتظار دارى دیگران همانگونه با تو برخورد نمایند. به راستی در پیش روی شما مردمانی هستند که اموال زیادی جمع میکنند و بناهای محکم میسازند و آرزوهای دور و دراز دارند، ولی اجتماعشان به پراکندگی و کارشان به فریبندگی و محل سکونتشان به گورها تبدیل میگردد. ای فرزند آدم! تو پیوسته، از روزی که از شکم مادرت به دنیا آمدهای، به ویران کردن عمر خود مشغولی، پس بدان چه در اختیار داری جود و بخشش کن که مؤمن توشه گیرد و کافر متمتع گردد.» باید از ایشان راهنمایی بگیریم که میفرماید: «إذا أردت عزّاً بلا عشيرة، وهيبة بلا سلطان، فاخرج من ذلّ معصية الله إلى عزّ طاعته؛ اگر عزت بدون قبیله و هیبت بدون حاکمیت میخواهی، پس از خواری معصیت خداوند به عزت طاعت او بیرون برو.»
امام حسن(ع) در شرایطی که به خاطر مسمومیت ناشی از سم از دنیا میرفت، وصایا و مواعظی برای ما به یادگار گذاشت تا در حال قرب به خداوند زندگی کنیم و بتوانیم در برابر چالشها ایستادگی نماییم.
لبنان، ثبات مطلوب
از لبنان آغاز میکنیم. آنچه همه انتظارش را داشتیم به وقوع پیوست. رئیس جمهور انتخاب شد و رئیس حکومت موظف شد که بدون مانعی کابینه را تشکیل دهد. همه اینها مقدمهای است برای این که ثبات مطلوب در کشور تأمین شود و لبنان از تونل خلأی که پیامدهای گوناگونی داشت و نزدیک بود این کشور را به سراشیبی فروپاشی برساند، بیرون رود. توافق پارلمان روی رئیس جمهور، تعداد کسانی که در این رأی گیری مشارکت کردند، خوشحالی مردم از توافق و حمایتهای بین المللی و منطقهای همگی نشانگر این واقعیت است.
در اینجا باید از همه کسانی که در برگزاری موفقیتآمیز انتخابات نقش داشتند، تقدیر و تشکر کنیم. امیدواریم آنگونه که انتظار میرود با تشکیل کابینه وحدت ملی یا وفاق ملی این دستاورد کامل گردد، چرخ سیاست و اقتصاد کشور به حرکت درآید، ثبات امنیتی کشور تثبیت گردد و ما از پیامد آتشی که در گرداگرد لبنان شعلهور است، در امان بمانیم.
در عین حال که از مردم لبنان به خاطر صبوری در رسیدن به این موفقیت سپاسگزاریم، از کسانی که عهدهدار مسئولیتها شدهاند میخواهیم که به خواستههای مردم از دولت جدید توجه کنند. دولتی که آمده است تا آرمانها، آرزوها و رؤیاهای مردم را برآورده سازد. این مردم خواستار الگوی جدیدی از مدیریت کشور هستند. دولتی که به صفحه سیاه تاریخ لبنان که فساد، سهمیهبندی و بیتوجهی به دردها و رنجهای مردم عناوین آن را تشکیل میدهد، پایان دهد. مردمی که برای رسیدن به لقمه در سراسر جهان پراکنده شدهاند. کار به جایی رسیده است که میگویند لبنان به ییلاقی برای لبنانیها تبدیل شده است.
آرامشی که در چشمان لبنانیها دیده میشود، چیزی جز امیدواری به دولت جدید نیست. مهمترین انتظاری که مردم از دولت جدید دارند این است که شاهد ذهنیت جدیدی در حکومتداری و مسئولیتپذیری باشیم و گفتهها به عمل تبدیل شوند. آنان منتظرند که این گفتهها در میدان واقعیت صورت عمل به خود بگیرند.
ما نمیخواهیم که بیش از توان بار به دوش این دولت بگذاریم. چون همگان از میزان بحرانها، نهادینه شدن فساد و نمادهای آن و تهدیدات داخلی و خارجی کشور آگاهاند.
برای مقابله با این دشواریها به زمان نیاز داریم؛ اما سه اولویت اساسی برای کار وجود دارد: اول - تأمین نیازهای اساسی مردم از قبیل آب، برق و بهداشت و سایر نیازهای ضروری مردم. دوم- تصویب قانون جدید انتخابات که فرایند نمایندگی درستی را فراهم کند. سوم – تأمین ابزارهای لازم برای حفاظت از لبنان در برابر تروریسم خارجی، دشمن صهیونیستی و آتشهای منطقه.
باید به منطقه بقاع بیشتر توجه شود
باز هم در لبنان، ما همصدا با کسانی هستیم که خواستار توجه بیشتر دولت لبنان به منطقه بقاع هستند. همه جریانهای سیاسی کشور باید برای درمان مشکلات اقتصادی و اجتماعی و مقابله با ناامنیهایی که باعث میشود امنیت مردم بیگناه در محلهای کار و خانههایشان دستخوش آسیب گردد، با یکدیگر همکاری کنند.
مردمی که همیشه پشتیبان ارتش و مقاومت بوده و از کشورشان دفاع کردهاند، حق دارند که احساس امنیت کنند و مانند کشورهای دیگر از یک زندگی انسانی برخوردار باشند.
وعده شوم بالفور
از همین لبنان به مناسبت دیگری میپردازیم که دوم این ماه سالروز آن بود و آن وعده بالفور است که در سال ۱۹۱۷ اتفاق افتاد. آرتور جیمز بالفور با ارسال نامهای به رهبران جنبش صهیونیستی اعلام کرد که دولت بریتانیا از ایجاد کشور ملی یهودیان در فلسطین حمایت میکند. آن چه اهمیت دارد این است که این نامه پیش از قیمومیت بریتانیا بر فلسطین است. این وعده، وعده به کسانی بود که به هیچ وجه سزاوار آن نبودند.
از همان زمان، قیمومیت بریتانیایی با گروههای صهیونیستی تلاش جدی کرد تا این وعده تحقق پیدا کند. سی سال بعد در سال ۱۹۴۸ این وعده محقق شد و بعد از آواره کردن مردم، فلسطین به عنوان استقرار دولت رژیم صهیونیستی اعلام گردید. متأسفانه این رژیم غاصب از حمایتهای بین المللی برخوردار شد و به عضویت سازمان ملل متحد درآمد و به رغم جنایاتی که در حق مردم فلسطین مرتکب شد و سرزمینهای عربی را به اشغال خود درآورد، این رژیم همچنان از این حمایتها برخوردار است.
ما این وعده را لکه ننگی بر پیشانی بریتانیا و کسانی میدانیم که بدون به رسمیت شناختن حق بازگشت برای مردم فلسطین، به این رژیم مشروعیت دادند. مسئولیت قانونی، اخلاقی و انسانی متوجه کسانی است که به این رژیم مشروعیت دادند. نه این که عذرخواهی کنند. البته عذرخواهی کمترین کاری است که باید انجام دهند. بلکه باید حق را به صاحبان آن بازگردانند و زمینه را برای بازگشت فلسطینیان فراهم نمایند. ولی این نیز غیرواقعی مینماید. چون چند روز پیش، نخستوزیر دشمن اظهار داشت که تعدادی از دولتهای عربی اسرائیل را متحد راهبردی خود میدانند و اسرائیل برایشان دشمن به شمار نمیآید. از این رو تمام امید ما به وحدت و مقاومت مردم فلسطین و ملل اسلامی و عربی است.
دورههای آمادگی برای ازدواج
در پایان باید به اهمیت تصمیم قضایی صادر شده در اردن مبنی بر الزام راغبین به ازدواج برای گذراندن دورههای آمادگی اشاره کنیم. برای ساختن خانوادهای صالح و جلوگیری از افزایش طلاق در جامعه، اجرای عقد منوط به گذراندن این دورههاست.
ما خواستار تصویب و اجرا شدن این قانون و فراهم شدن راههای عملی شدن آن در لبنان هستیم. همانطور که آزمایش خون برای اطمینان از سلامتی زوجین لازم است، برای موفقیت نهاد خانواده که نسلها در آن تربیت میشوند و اساس جامعه در آن شکل میگیرد، زوجین نیز باید آمادگیهای لازم را کسب کنند.