خطبه جمعه، 30 مهر ماه 1395

مطالب مهم خطبه اول: بنده است یا آزاد؟ / اثرات ترس از خداوند / ترس به معنای مرعوب شدن نیست / بیم دادن برای جلوگیری از انحراف است / تحکیم زبان انسانیت.

مطالب مهم خطبه دوم: لبنان، در آستانه گشایش / موصل در برابر تروریسم / سوریه، راه حل دور / یمن، در سایه آتش بس / فلسطین همیشه انقلابی.

20 محرَّم 1438 هـ برابر با ۳۰ مهر ۱۳۹۵ هـ و ٢١/١٠/٢٠١٦ م

 

مطالب مهم خطبه اول: بنده است یا آزاد؟ / اثرات ترس از خداوند / ترس به معنای مرعوب شدن نیست / بیم دادن برای جلوگیری از انحراف است / تحکیم زبان انسانیت.

مطالب مهم خطبه دوم: لبنان، در آستانه گشایش / موصل در برابر تروریسم / سوریه، راه حل دور / یمن، در سایه آتش بس / فلسطین همیشه انقلابی.

 

خطبه اول:

خداوند سبحانه و تعالى در کتاب عزيز خود چنین می‌فرماید: «قُلْ إِنِّي أَخَافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ»، «وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى* فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوَى» صدق الله العظيم.

 

بنده است یا آزاد؟

در دوره امام کاظم(ع) در بغداد پایتخت دولت عباسی مردی از اعیان زندگی می‌کرد که بشر نام داشت. آن دوره، زمان رفاه مادی و اقتصادی بود. این مرد اهل بریز و بپاش بود و مجالس لهو و لعب در خانه خود برگزار می‌کرد. روزی امام کاظم(ع) از مقابل خانه او عبور کرد و صداهای ناهنجاری را که از خانه این فرد بیرون می‌آمد، شنید. در همین لحظه کنیزی از خانه خارج شد. امام از او پرسید: این خانه کیست؟ کنیزک عرض کرد: از آقای من بشر است. امام به او فرمود: آقای تو، آزاد است یا بنده؟ کنیزک از این پرسش بسیار تعجب کرد. چون در بغداد کسی نبود که بشر را نشناسد. از این رو با عجله پاسخ داد: بله؛ او آزاد است. امام به او فرمود: «راست گفتی. اگر او بنده بود، از مولای خود می‌ترسید.»

وقتی کنیز این سخنان را برای بشر بازگو کرد،‌ اعماق جان او به لرزه آمد. این سخنان کافی بود که او را از خوابی گران بیدار کند و به جاده راستی و درستی بازگرداند. از این رو بدون این که کفش بپا کند، به دنبال امام دوید. به امام که رسید که به خاطر همه گناهانی که پیش از این مرتکب شده بود، از روی پشیمانی گریست. هوای نفس و شیطان او را به ارتکاب این معاصی کشانده بود. او در برابر امام(ع) توبه نصوح کرد و بعد از آن به یکی از عابدان و زاهدان روزگار تبدیل شود و بشر حافی(پابرهنه) معروف گشت. حافی به حالتی که او برای ملاقات امام بیرون شد،‌ اشاره دارد.

کلید این تحول همان اشاره امام بود. امام کاظم(ع) با منطقی روشن و بی‌ابهام فرمود: «اگر او بنده بودی، از مولای خود می‌ترسید.» چون علت غفلت این فرد و تمایل او به شهوات و سرگرمی‌های دنیوی این بود که از آفریدگار و پروردگار خود نمی‌ترسید. او خداوند را در زندگی خود حاضر نمی‌دید. او نسبت به وضعیت خود در فردای قیامت که در باید برابر خداوند متعال حساب پس دهد، جاهل بود. انسان شاید از نظر اعتقاد و ایمان موحد و مسلمان باشد، ‌ولی رفتارهایش به گونه دیگری باشد و از خداوند هراس نداشته باشد. به همین دلیل اسیر وسوسه‌های نفس اماره می‌شود و محافظ درونی خود را که وی را از حرام‌های الهی که خداوند برای بندگان خود تعیین کرده است، از دست می‌دهد. فرمولی که امام می‌خواهد ثابت کند این است که تو مخلوق و بنده خداوند هستی؛ بنابراین باید از او بترسی. خداوند نیز به همین فرمول اشاره می‌دارد و آن را معیار ایمان و ابزار نجات معرفی می‌نماید: «وَخَافُونِ إِنْ کنْتُمْ مُؤْمِنِينَ»، «وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى * فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوَى»، «جَزَاؤُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَداً رَضِيَ اللهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ ذَلِک لِمَنْ خَشِيَ رَبَّهُ». از پیامبر خدا روایت شده است: «رأس الحکمة مخافة الله؛ سر حکمت، ترس از خداوند است.» امام زین العابدین(ع) نیز فرموده است: «ابن آدم، لا تزال بخير... ما کان الخوف لک شعاراً؛‌ ای فرزندا آدم! تا زمانی که ترس شعار تو باشد، در امان هستی.»

 

اثرات ترس از خداوند

قرآن کریم نیز به تأثیرات مثبت ترس از خداوند در وجود انسان اشاره می‌دارد. وقتی ترس از خداوند به رفتار و روش زندگی انسان تبدیل شود، آثار مثبتی نیز در پی دارد. همین ترس از خداوند بود که باعث گردید، هابیل از منطق قابیل برای مقابله با او استفاده ننماید. از این رو در پاسخ به قابیل گفت: «لَئِنْ بَسَطْتَ إِلَيَّ يَدَک لِتَقْتُلَنِي مَا أَنَا بِبَاسِطٍ يَدِيَ إِلَيْک لِأَقْتُلَک إِنِّي أَخَافُ الله رَبَّ الْعَالَمِينَ».

همین ترس در وجود حضرت یوسف نیز حضور داشت و او را قادر ساخت که به وسوسه‌های زن عزیز تن ندهد و بگوید: «قَالَ مَعَاذَ الله إِنَّهُ رَبِّي أَحْسَنَ مَثْوَايَ» و بعد از آن نیز به زنان زن نیز توجهی نکرد: «رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَيَّ مِمَّا يَدْعُونَنِي إِلَيْهِ» و خداوند نیز پیامبرش حضرت محمد(ص) را بر این اساس تربیت کرد و باعث گردید که پیامبر در برابر تمام وسوسه‌ها و چالش‌ها ایستادگی بایستد و بگوید: «قُلْ إِنِّي أَخَافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ».

این همان ترسی است که باعث گردید اهل بیت(ع) آن گرسنگی وحشتناک را تحمل کنند، خود را از غذا محروم نمایند و آنان را به فقرا، مستمندان، ایتام و اسیران ببخشند. از این رو خداوند درباره‌شان فرمود: «وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْکيناً وَيَتِيماً وَأَسِيراً * إِنَّمَا نُطْعِمُکمْ لِوَجْهِ الله لَا نُرِيدُ مِنْکمْ جَزَاءً وَلَا شُکوراً * إِنَّا نَخَافُ مِنْ رَبِّنَا يَوْماً عَبُوساً قَمْطَرِير».

 

ترس به معنای مرعوب شدن نیست

ولی این سؤال باقی می‌ماند: ترس مورد نظر خداوند کدام است و خداوند ما را به داشتن کدام ترس دعوت می‌کند و از ما می‌خواهد آن را رعایت کنیم؟

ترس مورد نظر خداوند رعب و وحشت نیست. مؤمن باید این ترس را از خداوند داشته باشد تا عظمت و قدرت خداوند را که در آفریده‌های او متجلی است درک کند و احساس کند که خداوند بر او احاطه دارد و مراقب همه اعمال و کردار اوست. این ترس باعث می‌شود که انسان قدرت تسلیم شدن در برابر اوامر الهی را پیدا کند، از نافرمانی او بپرهیزد، در برابر همه وسوسه‌ها بایستد و در این راه همه دشواری‌ها و سختی‌ها را به جان بخرد. این ترس ریشه در تربیتی دارد که اساس آن را معرفت به خداوند تشکیل می‌دهد. هر قدر که انسان عظمت، حکمت، علم، جبروت و قدرت خداوند را بیشتر درک کند، خداترسی او نیز افزایش پیدا می‌کند. از این رو قرآن کریم اشاره می‌دارد: «إِنَّمَا يَخْشَى الله مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ».

از پیامبر خدا(ص) نیز روایت شده است: «أنا أعلمکم بالله وأشدّکم له خشية؛ من از شما به خداوند داناترم و بیش از شما از او می‌ترسم.»

در دعای امام زین العابدین(ع) نیز آمده است: «إلهي، عجبت لمن عرفک کيف لا يهابک؛ خدایا! در شگفتم از کسی که تو را می‌شناسد،‌ ولی از تو نمی‌ترسد.»

از همین‌جا متوجه می‌شویم که ترس از خداوند، تفکری منفی نیست و به رابطه انسان و خدایش آسیب نمی‌زند. چون اگر روش قرآن در طرح مسئله ترس از خداوند را مورد بررسی قرار دهیم، به این واقعیت پی می‌بریم که این ترس، درست و انسانی است و برای زندگی یک ضرورت به شمار می‌آید و نمی‌توان آن را با ترس بیمارگونه از ظالم یا ستمگر قیاس کرد که نمی‌شود با او صحبت کرد یا از او چیزی خواست و همه درها را به روی خود بسته است. او تو را برای خودش می‌خواهد و خودش نمی‌خواهد تلاشی به خرج دهد. اگر منافعش اقتضا کرد روزی، امنیت، آزادی و اراده‌ات را می‌ستاند و به خاطر اشتباهاتت تو را تازیانه می‌زند و رسوایت می‌نماید.

اما وقتی که ترس از خداوند وجود داشته باشد، انسان به خاطر حیاء از کسی که خود را برای بندگان خود رحمان و رحیم معرفی کرده است، از او می‌ترسد. همان خدایی که به انسان اجازه می‌دهد هر وقتی با او ارتباط برقرار کنی. درهای او را به روی همه، حتی گنه‌کاران باز است. سخاوت او به انسان حد و مرزی ندارد. به انسان می‌گوید که من از خودت به تو نزدیک‌ترم و اگر نیازمندی‌هایت را با من در میان بگذاری، دعاهای تو را مورد اجابت قرار می‌دهم. اگر از او طلب بخشش کنی، پشیمان شوی و توبه نمایی، گناهانت را می‌پوشاند و دعاهایت را اجابت می‌کند. بالاتر از همه این‌ها، با این که توان اجبار را دارد، به تو اختیار داده و تو را به انجام کاری مجبور نمی‌کند. به انسان گفته است که در زندگی همه چیز در اختیار خود توست. اگر می‌خواهی از من اطاعت کنی، باید به انتخاب خودت باشد و از ته دل، به سوی من بیایی.

 

بیم دادن برای جلوگیری از انحراف است

اگر در قرآن کریم و احادیث شریف، روش بیم دهی و ترساندن وجود دارد، مانند این که می‌فرماید: «وَيُحَذِّرُکمُ الله نَفْسَهُ»، «إِنَّ الله شَدِيدُ الْعِقَابِ» برای جلوگیری از فساد و انحراف است. برای این است که مانع فاسدان و منحرفان شود و آنان به فطرت سالمشان بازگرداند. دعوت به ترس از خداوند برای این است که عقل و نفس انسان را بیدار کند. تنها در این صورت است که تقوای عملی تحقق می‌یابد؛ چون ترس حالتی روانی است که نشان‌دهنده عملی تقواست.

بنابراین هر قدر که ترس از خداوند افزایش یابد و حالت تقوا گسترش پیدا نماید، زندگی نیز آکنده از امنیت می‌شود. از این رو در حدیث آمده است: «من خاف ربّه کفَّ ظلمُه؛ کسی که از خدای خود بترسد، از ظلم کردن دست می‌کشد.»، «من کثرت مخافته قلّت آفته؛ هر کس بیمش بیشتر باشد، آسیبش نیز کمتر می‌شود.» پس هر کسی که از خدا بترسد، مردم از او ترسی ندارند. چون ترس از خداوند به صورت ترس از دروغ‌گویی، فتنه افروزی، رشوه دادن و رشوه گرفتن با فاسد زندگی پیرامون تبارز می‌یابد. می‌ترسد از این که مال دیگران را بخورد یا پول حرامی وارد مال و ثروتش شود. همان طور که امام علی(ع) فرموده است، می‌ترسد از این که ستم کند، حتی اگر به اندازه گرفتن دانه جوی از دهان مورچه‌ای باشد: «لو أعطيت الأقاليم السّبعة، بما تحت أفلاکها، على أن أعصي الله في نملةٍ أسلبها جلب شعيرة، ما فعلت، وإنَّ دنياکم عندي لأهون من ورقةٍ في فم جرادةٍ تقضمها؛ به خدا سوگند اگر اقلیم‌هاى هفت‌گانه زمین را با هر چه در زیر آسمان آن‌ها است به من دهند تا خدا را در حد گرفتن پوست جوى از دهان مورى نافرمانى کنم، نخواهم کرد. چرا که این دنیاى شما در نزد من از برگ نیم جویده‌اى در دهان ملخى ناچیزتر است.»

عزیزان! زندگی در هر شرایط زمان و مکانی، نیاز دارد که ترس از خداوند در آن نهادینه شود؛ زیرا ماهیت انسان به گونه‌ای است که اگر دچار طغیان شود، اگر قدرت یابد ستم می‌کند، اگر غنی شود دچار تنگدستی می‌شود، از بالا رود دچار تکبر می‌گردد، اگر حاکم شود قلدری می‌کند و اگر فقیر شود کافر می‌گردد. باید عامل بازدارنده‌ای وجود داشته باشد تا جلوی بروز اختلال‌های احتمالی در باور، اراده، عقل، روان و قلب را بگیرد. در اینجا ترس از خداوند کارآمدترین سلاح برای بیدار کردن وجدان، قوی گرداندن اراده، آزادسازی عقل از جمود، جلوگیری از قساوت قلب و نرم کردن آن و جلوگیری از تیره شدن روح و روان است.

 

تحکیم زبان انسانیت

در عصر فتنه‌ها،‌ جنگ‌ها، فساد و سوء‌استفاده، می‌بینیم که زبان ترس از خداوند و محاسبه شدن در برابر او، جای خود را به زبان هراس افکنی تحت نام دین داده است. در حالی که برای همه روشن است دین سرچشمه امنیت، امان و صلح است، می‌بینیم که برای برخی‌ها همین دین به منبع ترس و نگرانی تبدیل شده است. گسترش چنین برداشت نادرستی به خودی خود، یک انحراف است که اصلاح آن به تلاش بسیاری نیاز دارد. باید علل و خاستگاه‌های آن مورد بررسی قرار گیرد و در فهم متون، استنباط احکام و چیزهایی که در برخی از کتاب‌ها آمده است و بهانه به دست اینان داده است، تجدید نظر شود. حال آن که کسان دیگری صحنه‌گردان این وضعیت هستند.

ما نیز بر اساس ترسی که از خدا داریم باید زبان محبت و انسانیت را در میان خود تقویت کنیم: «النّاس صنفان؛ إمّا أخ لک في الدّين، أو نظير لک في الخلق؛‌ مردم دو دسته‌اند. یا برادر دینی تو هستند و یا در آفرینش مشابه تو می‌باشند.» هیچ کس بر کس دیگری حاکمیت ندارد تا او را بترساند، سرکوب نماید یا با او برخورد خشونت‌آمیز داشته باشد. هیچ کس حق دارد آرامش و اطمینان کسی را بگیرد. چون خداوند اطمینان و آرامش را به همه یکسان داده است. همان خدایی که رحمت، عطا و نعمت‌هایش را بر همگان ارزانی داشته است. چون تفاوتی میانشان قرار نداده است. خداوند می‌خواهد که بندگانش نیز چنین باشند. اگر انسان از خداوند بترسد، مردم را دوست خواهد داشت و با ایشان رابطه ایجاد خواهد نمود و جز برای کسانی که به زندگی و کرامت مردم آسیب می‌زنند، برای دیگران مشکلی نخواهد بود. به همین جهت هر اندازه که ترس از خداوند بیشتر شود، زندگی ناب، آباد، پاک و بالنده می‌گردد.

خدایا! از تو می‌خواهیم که ترس عبادت کنندگان، عبادت خاشعان و یقین متوکلان را به ما عنایت کنی و امنیت و امان را روزی‌مان گردانی. ای کریم!

 

خطبه دوم:

بسم الله الرحمن الرحیم

ای بندگان خدا! خودم و شما را توصیه می‌کنم از کسانی راهنمایی بگیریم که ترس از خداوند در اعماق جانشان ریشه دوانده بود. از این رو وقتی در برابر خدایشان قرار می‌گرفتند یا به یاد قرار گرفتن در برابر خداوند در فردای قیامت می‌افتادند، بدنشان به لرزه می‌آمد. باید علی(ع) را به یاد بیاوریم. معاویه از یکی از یاران آن حضرت درباره ویژگی‌های امام علی(ع) سؤال کرد. گفت: «کان والله غزير الدّمعة، طويل الفکرة، لقد رأيته في بعض مواقفه، وقد أرخى اللّيل سدوله، وغارت نجومه، ودموعه تنحدر على لحيته، وهو يتململ تململ السّليم، ويبکي بکاء الحزين؛ به خدا سوگند! او بسیار اشک می‌ریخت و طولانی می‌اندیشید. در برخی از اوقات که شب چادر سیاهش را گسترانیده بود و ستاره‌ها غروب کرده بودند، او را می‌دیدم که اشک‌هایش بر محاسن شریفش ریزان بود و او چون مار گزیده‌ای به خود می‌پیچید و دردمندانه می‌گریست.»

باید از امام زین العابدین(ع) که وقتی برای عبادت به درگاه خداوند می‌ایستاد، می‌فرمود: «وما لي لا أبکي، أبکي لخروج نفسي، أبکي لظلمة قبري، أبکي لضيق لحدي، أبکي لسؤال منکرٍ ونکيرٍ إيّاي، أبکي لخروجي من قبري عرياناً ذليلاً حاملاً ثقلي على ظهري، أنظر مرّةً عن يميني، وأخرى عن شمالي، إذ الخلائق في شأنٍ غير شأني؛‌ مرا چه شده که گریه نکنم. برای بیرون رفتن جانم گریه می‌کنم. برای تاریکی قبرم گریه می‌کنم. برای سؤال نکیر و منکر از خود گریه می‌کنم. برای این گریه می‌کنم که عریان و ذلیل از قبر بیرون می‌شوم و کوله باری سنگین از اعمال به دوش دارم. یک‌بار به راست و بار دیگر به چپ نگاه می‌کنم و می‌بینم که مردم به کاری غیر از کار من مشغولند.»

عزیزان! باید این خوف را در درون خود تثبیت کنیم. باید از خشیت خداوند پیش از این که بر گونه‌های خود اشک بریزیم، قلبی گریان داشته باشیم. باید همیشه به یاد داشته باشیم که پیامبر خدا می‌فرمود: «ما من قطرة أحبّ إليّ من قطرة دمٍ في سبيل الله، ودمعة في سواد اللّيل، لا يريد بها العبد إلا الله عزَّ وجلَّ. کلّ عين باکية يوم القيامة إلا عين فاضت من خشية الله؛ هیچ قطره‌ای نزد خداوند محبوب‌تر از قطره خونی که در راه خدا ریخته شود و قطره اشکی که در تاریکی شب افشانده شود و بنده از آن منظوری غیر از خداوند نداشته باشد، نیست. در روز قیامت همه دیدگان گریان هستند، مگر دیده‌ای که از ترس خداوند اشک ریخته باشد.»

هر وقت که چنین شد، نسیم‌های رحمت بر ما وزیدن خواهد گرفت و ما در دیده همیشه بیدار خداوند جای خواهیم گرفت. با همین روحیه می‌توانیم به مصاف چالش‌ها برویم.

 

لبنان، در آستانه گشایش

از لبنان آغاز می‌کنیم. به نظر می‌رسد که شمارش معکوس برای پایان دادن به خلأ ریاست جمهوری آغاز شده باشد. خالی ماندن کرسی ریاست جمهوری باعث نگرانی همه لبنانی‌ها شده و در نظر جهانیان دولت لبنان را به دولتی بی‌خاصیت که قدرت تداوم هم ندارد، تبدیل نموده بود.

در این زمینه، ما از هر گامی که باعث تحقق این هدف شود و کشور را از بی‌ثباتی سیاسی نجات دهد، تقدیر می‌کنیم. بی‌ثباتی سیاسی حتی ثبات معیشتی،‌ اقتصادی و امنیتی را تحت تأثیر خود قرار داده است. آن‌ هم در شرایطی که لبنان در بدترین و دشوارترین دوره‌ها قرار دارد.

ما همیشه تأکید کرده‌ایم که ضرورت دارد این انتخاب با توافق همه نیروهای سیاسی فعال صورت بگیرد تا جایگاه ریاست جمهوری بتواند به ایفای نقش بایسته خود بپردازد و به توافقات کامل‌تری منجر شود. ما شاهد گشایش خوبی در صحنه سیاسی کشور هستیم و شاید در روزهای آتی طرح‌های دیگر رسیدن به این توافق را سرعت ببخشد. توافقی که امیدواریم پایه استواری برای مراحل آینده کشور گردد، مایه اعتماد همه باشد و زمینه را برای تشکیل دولت، تصویب قانون انتخابات و سایر امور دیگر فراهم نماید تا به گونه‌ای نشود که کشور یک گام به پیش برود و چند گام دیگر به عقب بازگردد.

ما بر این عقیده هستیم که اگر نیت‌ها صاف و صادق باشند و همه گروه‌های سیاسی منافع ملی را برای منافع طایفه، مذهب و موقعیت سیاسی خود ترجیح دهند، زمینه برای رسیدن به راه حل و توافق کلی فراهم می‌گردد و شرایط برای درمان مشکلات معیشتی و اقتصادی که لبنانی‌ها از آن‌ها رنج می‌برند، آماده می‌شود. لبنانی‌هایی که اگر آرمان‌ها و آرزوهایشان حتی بعد از مدت‌ها تحقق پیدا کنند، احساس امنیت و ثبات می‌کنند.

 

موصل در برابر تروریسم

به عراق می‌رسیم. به رهبران عراق به خاطر تلاش پیگیر برای رهایی کشور از کابوس تروریسم که آرامش را از همه عراقی‌ها گرفته است، تبریک می‌گوییم. چون برای همه روشن شده است که اگر چه تروریسم در ابتدا پوشش مذهبی به خود گرفت و برخی‌ها کوشیدند که از آن بهره‌برداری کنند، به نفع هیچ کس نیست. بلکه این قدرت‌های بزرگ استکباری هستند که از آن برای پیشبرد طرح‌های خود استفاده می‌کنند و در روزهای آینده میزان حمایت‌های صورت گرفته از این گروهک روشن‌تر خواهد شد.

ما به خوبی از اهمیت توافق ‌همه طیف‌های مردم عراق برای ورود به نبرد موصل و دادن پاسخ دندان شکن به کسانی که به نگرانی‌های مذهبی دامن می‌زدند، می‌خواستند به آن رنگ قومی بدهند و چنین وانمود کنند که بعد از آزادی موصل فتنه و درگیری مذهبی به راه خواهد افتاد، آگاهیم و معتقدیم که شاید عراق از این مرحله عبور کرده باشد. این همان چیزی است که نبردهای گذشته این مسئله آن را ثابت کرده است. ما منکر این نیستیم به رغم توجهی که وجود دارد، خطایی صورت نخواهد گرفت. ولی این خطاها به پای دستاوردهای عراق بعد از نابودی تروریسم نمی‌رسند.

با وجود مشکلات و پیامدهایی که نبرد موصل در پی دارد، ما اطمینان داریم که ارتش،‌ مردم، بسیج و عشایر عراق می‌توانند شکست این طرح ویرانگر را ادامه دهند. طرحی که هدف آن فقط عراق نیست، بلکه کل منطقه را هدف قرار داده است.

 

سوریه، راه حل دور

به سوریه می‌رسیم. مانورهای نظامی در دریا، هوا و خشکی چنین نشان می‌دهد که درگیری بین المللی و منطقه‌ای در حال افزایش است. این وضعیت نشان می‌دهد که دست رسی به راه حل همچنان بعید است و هیچ‌گونه پایان نظامی برای بحران سوریه وجود ندارد. شاید برخی تغییرات روی دهد، اما به این درگیری پایان نخواهد داد. ما همچنان از کسانی که در داخل و خارج علاقه‌ای به سوریه دارند به تلاش‌های خود برای آشتی داخلی ادامه دهند. چون برای همه روشن شده است که اولین هدف از این بحران، ویران شدن سوریه و جلوگیری از ایفای نقش پیشگام آن است.

در همین حال نسبت به طرح انتقال هزاران جنگجو از موصل به شرق سوریه هشدار می‌دهیم؛ چون این طرح پیامدهایی سوئی برای سوریه دارد و بر درد و رنج آن می‌افزاید.

 

یمن، در سایه آتش بس

اما یمن؛ امیدواریم آتش بسی که با موافقت همه طرف‌ها شکل گرفته است، به یک راه حل سیاسی منجر شود و باب گفتگو را به صورت کامل باز نماید. با توجه به تشدید درد و رنج مردم یمن که قوت روزانه و ساده‌ترین نیازمندی‌های زندگی آنان را تحت تأثیر خود قرار داده است، این نبرد بیهوده، نتیجه‌ای غیر از ویرانی و تباهی یمن و افزایش درد و رنج آن در پی نخواهد داشت. حتی کسانی که در شعله‌ور ساختن این جنگ نقشی دارند نیز بهره‌ای از آن نخواهند برد.

 

فلسطین همیشه انقلابی

به فلسطین باز می‌گردیم که جوانان آن هر روز الگوی تازه‌ای ارائه می‌کنند. آنان با امکانات اندک و خون خود،‌ اعلام می‌دارند که اشغالگری و قلع و قمع مردم فلسطین را قبول ندارند. ما این روحیه جهادی را ارج می‌نهیم. این روحیه تنها راه مقابله با قلدری و اشغالگری دشمن است.