22 ذی الحجّة 1437 هـ برابر با ۲ مهر ۱۳۹۵ هـ و ٢٣/٩/٢٠١٦ م
مطالب مهم خطبه اول: اعلام ولایت علی(ع) / اختلاف مسلمانان درباره غدیر / آیا علی از خلافت دست کشید؟ / تأکید بر ولایت اهل بیت.
مطالب مهم خطبه دوم:لبنان، خلأ دوامدار / سوریه و بحرین، راه حل داخلی / در فلسطین نبرد برای آزادی ادامه دارد.
خطبه اول:
خداوند سبحانه و تعالی میفرماید: «الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينا» صدق الله العظيم.
هیجدهم ذی الحجة الحرام عید غدیر بود که جایگاه ممتازی در دلهای موالیان و محبان اهل بیت و ملتزمان به امامت آن بزرگواران دارد. روزی که علی(ع) برای جانشینی و امامت بعد از پیامبر خدا منصوب شد.
از این رو طبیعی است که شاهد شادی، خوشحالی، برگزاری جشن، تبریکهای متقابل و شکرگزاری در این روز باشیم. تشکر از خداوند به خاطر این که با ولایت امیرالمؤمنین و ائمه(ع) دینش را کامل و نعمتش را تمام کرد و همان گونه که در روایات آمده است نماز خواندن، روزهداری و ذکر در این روز مستحب است؛ بنابراین باور داشتن به ولایت علی(ع) و ائمه(ع) بعد از ایشان نقطه تفاوت اینان از باقی مسلمانان است که این حقیقت را قبول ندارند و بدان معتقد نشدهاند.
به این مناسبت خوب است حوادث این روز را مرور کنیم. البته به مانند حادثهای عادی در تاریخ، بلکه به این عنوان که اعتقاد راسخ به حقانیت علی(ع) در امر خلافت داریم و معتقدیم که پیامبر خدا نیز این حقیقت را بیان کرد و آن را به مردم ابلاغ فرمود.
اعلام ولایت علی(ع)
قضیه از آیهای آغاز شد که بر پیامبر خدا نازل شد. خداوند در این آیه میفرماید: «يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ» این آیه به صورت قاطع از پیامبر خدا میخواهد که امری در نهایت اهمیت را به مردم ابلاغ نماید و اگر این کار را نکند رسالتش ناقص مانده و تمام تلاشهای به باد میرود. گویا اصلاً کاری انجام نداده است.
سپس میفرماید: «وَاللهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ» این فراز از آیه اشاره به این واقعیت دارد که این ابلاغ الهی واکنشهای سختی را برای پیامبر خدا در پی خواهد داشت. به گونهای که ایجاب میکند خداوند از او در برابر کسانی که خواهند گفت پیامبر داماد و عموزاده خود را به عنوان خلیفه انتخاب کرده است، حمایت نماید.
وقتی پیامبر خدا این آیه الهی را دریافت کرد، به سرعت از مردم خواست در مکانی که امروز غدیر خم نامیده می شود، جمع شوند. چون در این مکان برکه آبی وجود داشت. جایی در نزدیکی جحفه که حاجیان از آن محرم میشوند. راههای مردم نیز از این مکان جدا میشد. حاجیان که بعد از ادای حجة الوداع از مکه آمده بودند، از این همین مکان از یکدیگر جدا میشدند.
هوا به شدت گرم بود. ولی شدت گرما نیز مانع از درخواست توقف پیامبر نشد. پیامبری که اصحاب و یاران خود را دوست داشت. در روایات آمده است که حاجیان مجبور شدند برای در امان ماندن از خورشید سوزان، لباسهای خود را زیر پا و روی سر خود بگسترانند.
وقتی همه آمدند، پیامبری ساخت و از آن بالا رفت. در آٰغاز از رحلت قریب الوقوع خود سخن گفت. فرمود: «نزدیک است که فراخوانده شوم و من نیز اجابت میکنم.» با این حرفها میخواست برای منظور اصلی خود زمینهسازی کند. فرمود: «پس نشان دهید که بعد از من با ثقلین چه رفتاری خواهید کرد.» کسی ندا در داد: «ثقلین کدامند ای پیامبر خدا؟» فرمود: «ثقل اکبر کتاب خداست و ثقل اصغر عترت من است. خداوند لطیف آگاه به من خیر داده است که آن دو تا زمانی که در حوض کوثر بر من وارد شوند، از یکدیگر جدا نخواهند شد. پس از آن دو پیشی نگیرید که هلاک میشوید و از آن دو عقب نیفتید که هلاک میگردید.»
پس از آن دست علی را بلند کرد. بهگونهای که سفیدی زیر بغل آن دو نمایان گشت. فرمود: «آیا من نسبت به مؤمنان از خودشان اولی نیستیم؟» گفتند: آری. فرمود: «مَن كنتُ مَولاه فَعَلِيٌ مولاهُ. اللّهُمَّ والِ مِن والاهُ، وعادِ من عاداهُ، وأحِبَّ من أحَبَّهُ، وأبْغِضْ مَن أبْغَضَهُ، وانْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ، واخْذُلْ من خَذَلهَ، وأدِرِ الحقَّ معه حيث دارَ. ألا فَلْيُبَلّغِ الشّاهِدُ الغائبَ». برای تثبیت اهمیت این حادثه در روح و روان مردم،این آیه نازل شد: «الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِيناً».
بنابراین حادثهای که در غدیر خم روی داد، باعث شد که کافران ناامید شوند. آنان بعد از این که نتوانستند که در حیات پیامبر(ص) دین اسلام را نابود کنند، برای نابودی این دین بعد از رحلت پیامبر برنامهریزی میکردند. از این رو واقعه غدیر آنان را شگفتزده کرد و تمام آمال و آرزوهایشان را به هم ریخت. وقتی علی(ع) برای تصدی این منصب تعیین گردید، به این معناست که علی(ع) همان گونه که در گذشته در برابر همه کسانی که علیه اسلام توطئه میکردند، بعد از این نیز در برابر کسانی که علیه اسلام توطئه کنند خواهد ایستاد و از آن حمایت و دفاع خواهد نمود. علی(ع) به ملامتها توجهی ندارد و برایش فرقی ندارد که او به سراغ مرگ برود یا مرگ او را دریابد. برای این که هیچ شک و تردیدی برای کسی باقی نماند، پیامبر خدا از مسلمانان خواست که به صورت فردی با علی بیعت کنند و به او تبریک بگویند. از حسان بن ثابت شاعر نیز خواست که در این زمینه شعری بسراید.
اختلاف مسلمانان درباره غدیر
همه این رویدادها، اعم از نزول آیه، طبیعت مکان و محتوای سخنرانی پیامبر خدا ثابت میکنند که برخلاف آنچه برخیها سعی در نشان دادن آن دارند، واقعه غدیر امری عادی نبود. بلکه امری کاملاً حساس و مهم برای بقا و تداوم رسالت بود و به ولایت امیرالمؤمنین بعد از پیامبر خدا ارتباط داشت. این که موقعیت و نقش پیامبر خدا به علی(ع) منتقل گردید.
سؤالی که مطرح می شود این است: بعد از این چه حادثهای روی داد که مسلمانان درباره غدیر دچار اختلاف شدند؟ آیا در اصل غدیر اختلاف کردند که به خاطر حضور تعدادی زیادی از مسلمانان که برخی آن را صد هزار نفر دانستهاند و بیعت و تبریکی که صورت گرفت، به شکل طبیعی ثابت می شود؟ در این باره گفتهاند که در نص غدیر اختلافی وجود ندارد. همه مسلمانان این نص را نقل کردهاند و در منابعشان این متن وجود دارد.
اختلافی که به وجود آمد در فهم نص، خصوصاً در معنای واژه ولی است. برخی از مسلمانان این واژه را دلالت بر حاکمیت، خلافت و امامت نمیدانند. بلکه آن را دارای معنای دیگری میدانند که همان دوست داشتن باشد. میگویند که منظور پیامبر خدا، حاکمیت و خلافت نبود. بلکه میخواست محبت علی را در دل مسلمانان ج بیندازد. چون دلخوریهایی از علی(ع) وجود داشت. به ویژه از ناحیه کسانی که جدیداً به دین اسلام گرویده بودند. علی(ع) بسیاری از بستگان و اقاربشان را در بدر، احد، احزاب، حنین و ... به قتل رسانده بود. شاید بعد از رحلت پیامبر خدا، این مسئله باعث شکلگیری انگیزه انتقام میشد. از این رو پیامبر خدا برای حمایت از علی در برابر آنان، در غدیر خم تأکید که هر که او را دوست دارد، باید علی را نیز دوست بدارد.
البته این نظر قابل مناقشه است و خواست ما هم این است که این طرز تفکر مورد نقد و مناقشه قرار گیرد. علاوه بر این روند واقعه غدیر نیز این را نشان نمیدهد. به رغم این که دوست داشتن علی بسیار مهم است، آیا لازم بود که پیامبر همه را جمع کند و محبت او را به همه گوشزد نماید و این آیات نازل شود و بر محبت و دوستی علی تأکید نماید؟ حال آن که تأکید بر محبت علی، روش همیشگی پیامبر بود. پیامبر در برابر چشم مردم، بارها فرموده بود: «يا عليّ، لا يحبّك إلا مؤمن، ولا يبغضك إلا منافق». احادیث بسیاری در این زمینه وجود دارد که جایگاه و موقعیت علی را در روح و روان مسلمانان تقویت مینماید. اگر نگرانی انتقامگیری از علی وجود داشت، پیامبر در خلال حجة الوداع در این باره سخن گفته بود. فرمود: «إنّ الدماء التي أريقت في الإسلام ذهبت ولا يجوز لأحد أن يثأر لها؛ خونی که در راه اسلام ریخته شده، تمام شده است و کسی حق ندارد به خاطر آن انتقامگیری کند.» اگر کسی به این حرف پیامبر توجه نکند، به گفتههای آن حضرت در روز غدیر نیز توجهی نخواهد داشت.
آیا علی از خلافت دست کشید؟
همان طور که اشاره کردم، ممکن است سؤال دیگری نیز مطرح شود: اگر منظور از ولایت، خلافت باشد و به فرمایش خدا و پیامبر، خلافت حق علی باشد، چرا علی از حق خود دست کشید؟ پاسخ خیلی روشن است. علی(ع) از خلافت دست نکشید. چیزی که اتفاق افتاد این بود که برای جلوگیری از بروز فتنه در جامعه اسلامی، درخواست آن را متوقف کرد.
علی شرایط آن روز را به خوبی درک میکرد. میدانست که اسلام نهال است و در ابتدای راه خود قرار دارد و هر اقدام غیر حکیمانهای ممکن است موجودیت اسلام را با مشکل مواجه کند. از این رو با امانتداری با موضوع خلافت رفتار کرد. آری! علی بارها تأکید که این جایگاه حق اوست، ولی اولویت را با حفظ اسلام میدانست. فرمود: «لَقَدْ عَلِمْتُمْ أَنِّي أَحَقُّ النَّاسِ بِهَا مِنْ غَيْرِي وَ اللَّهِ لَأُسْلِمَنَّ مَا سَلِمَتْ أُمُورُ الْمُسْلِمِينَ وَ لَمْ يَكُنْ فِيهَا جَوْرٌ إِلَّا عَلَيَّ خَاصَّةً؛ شما مىدانيد كه من به حكومت از ديگران شايستهترم و به خدا قسم آن را رها مىكنم تا وقتى كه امور مسلمين سالم بماند و ستمى در برنامه امت جز بر من روى ندهد.»
علی(ع) خلافت را به خاطر تثبیت اسلام در زندگی و جامعه اسلامی مهم میدانست. ولی آن را به قیمت نابودی اسلام و دستاوردهای پیامبر خدا نمیخواست. از این رو تمام تلاش آن حضرت این بود نقش طبیعی امامت خود را ادامه دهد، حتی اگر خارج از جایگاه خلافت باشد. از این رو عمر میگفت: «لولا عليّ لهلك عمر». امامانی که به جایگاه خلافت نرسیدند، نیز همین روش را در پیش گرفتند. آنان به خلافت نرسیدند، اما خلیفه خردها، دلها و زندگی بودند.
تأکید بر ولایت اهل بیت
عزیزان! روز غدیر روز تأکید بر باور ما به خط اهل بیت است. غدیر برای تأکید بر این واقعیت است که خط اهل بیت از اسلام جدا نیست. بلکه از بطن اسلام آمده است. خط اهل بیت نتیجه فرمایشات پیامبر خداست. چون اهل بیت اگر حرفی میزنند و حکمی صادر مینمایند، همگی بیانگر سخنان پیامبر خدا و آموزههای آن حضرت هستند.
با اعتقاد راسخ به باورهای خود، بر التزام به خط اهل بیت(ع) تأکید میکنیم؛ اما این به معنای نفی کسانی که باورهای متفاوتی با ما دارند، نیست. این اعتقاد به معنای دشمنی یا اهانت به شخصیتهایشان نیست. نمیخواهیم به کینهها دامن بزنیم. بلکه باید درباره غدیر و مسائل دیگر باب گفتگو با آنان را باز کنیم و بر اشتراکات که بسیار هم هستند تأکید نماییم؛ اما منطق ما باید منطق علی(ع) که خلافت را حق خود میدانست؛ اما این نیز مانع از آن نشد که به خاطر اسلام و مسلمین با کسانی که خلافت را از او گرفتند، قطع رابطه کند و مشورت و همکاری خود را از آنان دریغ نماید. او همیشه به اشتراکات و عواملی که میتوانستند از اسلام و مسلمین در برابر فتنهها حفاظت کنند، توجه داشت.
علی(ع) همچنان به عنوان الگوی ما باقی خواهد ماند، نه حساسیتها، تعصبات و غرایزمان. همواره با آن حضرت تکرار میکنیم: «لا يكن أفضل ما نلت في نفسك من دنياك بلوغ لذّة أو شفاء غيظ، ولكن إطفاء باطل أو إحياء حقّ؛ نباید رسیدن به لذتی یا فرونشاندن آتش غیظی، برترین چیز از دنیا باشد که به آن نائل میشوی بلکه باید خاموش کردن باطل یا زنده کردن حق باشد.» از این رو با تمام توان میکوشیم فتنهای را خاموش کنیم که میخواهد جامعه ما را نابود کند و جلو کسانی را میگیریم که میخواهند جامعه اسلامی را تباه کنند و به رغم همه اختلافات پلهای محبت و رابطه را برقرار خواهیم کرد.
در روز غدیر نباید به جشن و تبریک بسنده کنیم. بلکه باید به کاویدن درون خود اقدام کنیم. باید بررسی کنیم که آیا ما واقعاً دوستدار و موالی علی و اهل بیت هستیم یا نه؟ از خداوند میخواهیم که این توفیق را به ما عنایت فرماید؛ زیرا همان گونه که رویدادها نشان میدهند این رابطه یک وظیفه است و به قربانی نیاز دارد. حال آن که بسیاری علی(ع) را رها کردهاند. تا جایی که آن حضرت فرمود: «حق برایم دوست و همراهی باقی نگذاشت.»
علی(ع) با گفتن «اَلا وَ اِنَّ اِمامَكُمْ قَدِ اكْتَفى مِنْ دُنياهُ بِطِمْرَيْهِ، وَ مِنْ طُعْمِهِ بِقُرْصَيْهِ. اَلا وَ اِنَّكُمْ لاتَقْدِرُونَ عَلى ذلِكَ، وَلكِنْ اَعينُونى بِوَرَع وَ اجْتِهاد وَ عِفَّة وَ سَداد؛ آگاه باش امام شما از تمام دنيايش به دو جامه كهنه و از خوراكش به دو قرص نان قناعت نموده.
معلومتان باد كه شما تن دادن به چنين روشى را قدرت نداريد، ولى مرا با ورع و كوشش در عبادت و پاکدامنی و درستى يارى كنيد.» روش ولایت خود را برای ما تعیین کرده است.
پس بیایید علی را یاری کنیم تا خداوند ما را یاری نماید و علی شفاعت کننده ما شود. خدایا شفاعت او را شامل حال ما بگردان. ای مهربانترین مهربانان.
خطبه دوم:
بسم الله الرحمن الرحیم
ای بندگان خدا! شما و خودم را توصیه میکنم تا از جمله کسانی باشیم که خداوند دربارهشان فرموده است: «إِنَّ الْأَبْرَارَ يَشْرَبُونَ مِنْ كَأْسٍ كَانَ مِزَاجُهَا كَافُورًا * عَيْنًا يَشْرَبُ بِهَا عِبَادُ اللهِ يُفَجِّرُونَهَا تَفْجِيرًا * يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَيَخَافُونَ يَوْمًا كَانَ شَرُّهُ مُسْتَطِيرًا * وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا * إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ الله لَا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزَاءً وَلَا شُكُورًا * إِنَّا نَخَافُ مِنْ رَبِّنَا يَوْمًا عَبُوسًا قَمْطَرِيرًا* فَوَقَاهُمُ اللهُ شَرَّ ذَلِكَ الْيَوْمِ وَلَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَسُرُورًا».
عزیزان! وقتی خداوند میان انسانیت، بخشندگی و دوست داشتن دیگران با رسیدن به بهشت ارتباط برقرار میکند، خیلی روشن بیان میدارد که جز نیکوکاران که به خاطر کسب رضایت خداوند بذل و بخشش میکنند، کسی وارد بهشت نمیشود. بهشت برای خودخواهانی نیست که دنیا را مخصوص خود و خانوادهشان میدانند. کسانی که فقط در برابر ما به ازا، چیزی را میبخشند و اگر هم به دیگران بذل و بخشش کنند منت میگذارند. با روحیه بخشندگی میتوانیم جامعهای به هم پیوسته بسازیم و با این روحیه از توان بیشتری برای مقابله با چالشها برخوردار شویم.
لبنان، خلأ دوامدار
از لبنان آغاز میکنیم. به نظر میرسد که روزهای آتی نیز چیز تازهای برای لبنانیها نداشته باشد. چون مردم امیدوار بودند که با انتخاب رئیس جمهور کشور از تونل تاریکی که در آن قرار دارد، خارج شود و چرخ بیحرکت سیاست کشور دوباره به گردش درآید. آن هم بعد از این که خوشبینیهای چند روز گذشته از بین رفت و معلوم شد که توافق میان نیروهای سیاسی در این امر بسیار دشوار است.
در چنین شرایطی لبنان از بحران اقتصادی، مالی و فسادی فزایندهای که به همه بخشهای دولت ریشه دوانده است و تروریسمی که منتظر است از هر روزنهای برای از بین بردن امنیت و ثبات کشور نفوذ کند، رنج میبرد و همیشه این نگرانی وجود دارد که اوضاع داخلی رو به وخامت بگذارد، اقدامات حساب نشدهای در خیابانها صورت بگیرد و مشکلات طایفهای، فرقهای و سیاسی افزایش یابد. البته باید بازتاب حوادث سوریه را نیز به این مشکلات افزود. چرا که درگیریهای منطقهای و بین المللی با ابعاد طایفهای، مذهبی و قومی آن در حال شدت گرفتن است و نگرانی همیشگی ما این است که روی وضعیت لبنان نیز بازتاب داشته باشد.
در برابر همه این جریانات، بار دیگر از همه نیروهای سیاسی کشور میخواهیم خطری را که موجودیت و بقای لبنان را تهدید میکنند، خوب درک کنند و به نفع ثبات و امنیت کشور از محاسبات شخصی خود دست بردارند.
ما دغدغههای طوایف و جریانهای سیاسی را درک میکنیم. میدانیم که برخی از آنها به حاشیه رانده شدهاند و حضور واقعی آنان در نظر گرفته نمیشود. ولی چیزی که باید بدان توجه کنیم این است که لبنان در شرایط عادی قرار ندارد تا هر گروهی بخواهند طبق خواستههای خود حرکت کنند. بلکه لبنان در شرایط استثنایی قرار دارد. این وضعیت باید در نظر گرفته شود و با کمترین هزینه از آن خارج شویم. چون شرایط داخلی کشور و اوضاع پیرامونی عادی نیست.
به خاطر علاقهای که به کشور داریم، بار دیگر از همه میخواهیم که به گفتگوهای داخلی بازگردند. باید فضای لازم برای حمایت از لبنان ایجاد شود. چون گزینهای غیر از این وجود ندارد. بلند کردن صدا، چیزی جز بلند کردن صدا در پی ندارد. تنش فقط تنش ایجاد میکند و حضور خیابانی با حضور خیابانی پاسخ داده می شود.
برای همه روشن شده است که در لبنان، توافق تنها راه حل مشکلات و دغدغههای طوایف، مذاهب و جریانهای سیاسی این کشور است. غیر از سرعت بخشیدن برای دستیابی به توافق و تلاش در سایه آن چارهای وجود ندارد. به رغم فضای مبهمی کشور، نقاط روشنی نیز وجود دارد. از جمله نیروهای امنیتی که اصلیترین نشانه وجود دولت و میهن است و در برابر کسانی که میخواهند ثبات کشور و امنیت اجتماعی مردم را از بین ببرند، به همه وظایف خود عمل می نماید.
در اینجا درخواست میکنیم که دستگاه امنیتی کشور نباید گرفتار خلأ و اختلال شود. چون به خاطر عدم توافق روی تعیینات پستهای اصلی ارتش و نیروهای امنیتی، نگرانیهایی از این بابت وجود دارد.
نقطه روشن دیگر، اقدامات کسانی است که به بقای دولت امیدوار هستند و نمیخواهند که دولت لبنان به جولانگاه فاسدان و مفسدان تبدیل شود. در اینجا به رغم اهمیت نقش اتحادیه ارتباطات و کوشش جدیشان در شناسایی کسانی که در شبکه ارتباطات بین المللی ایجاد اختلال میکنند، تأکید میکنیم که همینها باید با طرح دعوای مالی علیه متهمان و سپردن آنان به دستگاه قضایی، این پرونده را مختومه کنند. چون کشور در گرو مختومه شدن این پروندههاست.
آخرین چیزی که در موضوع لبنان باید بدان اشاره کنیم این است که ما خواستههای رانندگان وسایط نقلیه عمومی و حمل و نقل دریایی را تأیید میکنیم. ضرورت دارد که در موضوع معاینه فنی تجدید نظر صورت بگیرد. چون هزینههای سنگینی را بر شهروندان تحمیل میکند. از مسئولان این گونه درخواستها میخواهیم که مصالح شهروندان را نیز در نظر بگیرند. نمیخواهیم که شهروندان ضرر کنند. مصلحت هیچ کسی در این نیست.
سوریه و بحرین، راه حل داخلی
به سوریه میرسیم که به عرصه درگیری و تصفیه حسابهای منطقهای و بین المللی و نزاع میان جناحهای درگیر در دولتهای بانفوذ تبدیل شده است.
از همه گروههای مردم سوریه میخواهیم به خطرات جریانات موجود توجه داشته باشند، هر پیشنهادی را که باعث توقف این جنگ خونین می شود، بپذیرند و زمینه را برای راه حلهای داخلی فراهم کنند که جلوی تجزیه و فروپاشی کشور را میگیرند. در همین حال از کلیه دولتهای عربی و اسلامی نیز میخواهیم که زمام امور را به دست بگیرند و به این درگیریهای بینتیجه پایان دهند و این کشور را حفظ کنند. چون سقوط سوریه آغاز فروپاشی است که هیچ یک از کشورهای همسایه از آن در امان نخواهند ماند.
به بحرین میرسیم. از حاکمان این کشور میخواهیم که از سیاست سختگیرانه کنونی مبنی بر توقف فعالیت جمعیت الوفاق و تداوم سیاست بازداشت و فشار دست بردارند. این سیاستها باعث ثبات و آرامش کشور نخواهد شد بلکه باعث پیچیدهتر شدن اوضاع خواهد شد. راه حل بحران بحرین فقط با تفاهم داخلی ممکن است. تفاهمی که حقوق و آزادیهای همه طیفهای این کشور را تضمین کند.
در فلسطین نبرد برای آزادی ادامه دارد
اما فلسطین؛ مردم آن بالندگی و حیات خود را نشان دادند و تأکید داشتند که به دور از محاسبات و درگیریهای گروههای فلسطینی و با تکیه بر عملیات قهرمانانه یا نبرد بدنهای پاره پاره بر دفاع از آزادی، استقلال، قدس و مسجد الاقصی اصرار دارند. حق مردم فلسطین بر ملل اسلامی و عربی این است که در کنار این مردم ایستادگی کنند و به آنان کمک کنند که در این راه به حقوق خود برسند و از دنیای اسلام و جهان عربی حمایت نمایند.
در پایان بعد از خاتمه موسم حج باید به حجاجی که به کشورهای خود بازگشتهاند، تبریک عرض کنیم. از خداوند میخواهیم که اعمالشان را قبول فرماید. امیدواریم که این فریضه همانطور که خواست الهی است، باعث تقویت و تثبیت روح وحدت و پیوند میان مسلمانان شود و حج سال آینده نیز جامع و فراگیر باشد.