9 ذی القعدة 1437 هـ برابر با ۲۲ مرداد ۱۳۹۵ هـ و ١٢/٨/٢٠١٦ م
مطالب مهم خطبه اول: سالروز ولادت امام رضا(ع) / پرتویی از سیره امام رضا(ع) / اسلام ریشههای بردهداری را خشکاند / چگونه با خدمتکاران خود رفتار کنیم؟ / رفتار انسانی با ضعیفان.
مطالب مهم خطبه دوم: لبنان در مرحله انتظار / سالروز پیروزی جنگ سی و سه روزه / فلسطین، آرمان اصلی است.
خطبه اول:
خداوند سبحانه و تعالی در کتاب عزیز خود چنین میفرماید: «وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءَ الزَّکاةِ وَکانُوا لَنَا عَابِدِينَ» صدق الله العظيم.
سالروز ولادت امام رضا(ع)
در یازدهم ذی القعدة الحرام سالروز ولادت یکی از کسانی را گرامی میداریم که خداوند دربارهشان فرموده است: آنان نماز را بپا میدارند، زکات میدهند، امر به معروف و نهی از منکر نهی مینمایند و آن چنان خداوند را عبادت میکنند که به درجه یقین میرسند. او هشتمین امام از اهل بیت عصمت و طهارت، امام علی بن موسی الرضا(ع) است. امامی که سیرهاش گواهی میدهد که در اوج علم، تقوا، عبادت، اخلاق، بخشش و انسانیت قرار داشت.
یکی از افراد مأمون که آن حضرت را تا خراسان همراهی کرده بود، میگوید: کسی را ندیدم که از او باتقواتر باشد، در همه اوقات خود بیش از او خداوند را یاد کند و بیش از او از خداوند عزوجل بترسد. وارد منطقهای نمیشد مگر این که مردم برای پرسیدن مسائل دینی خود به سویش میآمدند. او نیز به پرسشهایشان پاسخ میداد و با آنان از پدرش، از پدرانش، از علی(ع) و از پیامبر(ص) بسیار حدیث نقل میکرد. وقتی او را نزد مأمون آوردم، از حالت او در میان راه از من پرسید. من نیز چیزهایی را که در شب و روز و نشست و برخاستش از او دیده بودم، به مأمون گفتم. او به من گفت: ای پسر ابی ضحاک! او بهترین، داناترین و عابدترین فرد روی زمین است.
پرتویی از سیره امام رضا(ع)
در این روزها سخت نیازمند یادآوری بخشهایی از سیره آن حضرت هستیم. شاید برخی از دردهای ما را درمان نماید؛ زیرا پیوند ما با اهل بیت(ع) کامل نمیشود، مگر این که مردم ببینند که ما تصویری از دانش، عبادت، رفتار، اخلاق و انسانیت آنان هستیم.
یکی از کسانی که در سفر امام رضا(ع) به خراسان برای عهدهدار شدن امر ولایت عهدی مأمون همراه آن حضرت بوده است، نقل میکند که روزی امام رضا(ع) را برای غذا خوردن دعوت کردند. تعدادی از اطرافیان مأمون که در این سفر همراه حضرت بودند، کنار سفره نشستند؛ اما امام رضا(ع) کنار سفره نیامد تا این که تمام خدمتکاران نیز آمدند. به ایشان گفتند: موقعیت شما به عنوان امام و ولی عهده ایجاب نمیکند که در کنار چنین افرادی بنشینید. اگر اجازه بدهید سفره جداگانهای برای اینان انداخته شود تا غذای خود را بخورند. امام ناراحت شد و فرمود: «إنّ الربّ تبارک وتعالى واحد، والأمّ واحدة، والأب واحد، والجزاء بالأعمال؛ خدای تبارک و تعالی یکی، مادر یکی، پدر یکی و پاداش نیز به اعمال است.»
این موضعگیری انسانی تنها مورد موضعگیری زندگی ایشان نیست. بلکه تمام زندگی ایشان آکنده از چنین رفتارهایی است. اگر سفره غذا برای ایشان میانداختند، تمام کسانی که در سفر همراه ایشان بودند و به ایشان خدمت میکردند و همه آن کسانی که در عرف اجتماعی از منزلت پایینتری برخوردار بودند، نیز در سر سفره آن حضرت حضور داشتند.
یکی از کسانی که به امام رضا(ع) خدمت میکردند، میگوید: وقتی امام رضا به غذا خوردن مشغول میشد، برای ما نیز لقمهای میگرفت و تا غذای کسی تمام نمیشد، او را به کاری نمیگمارد. اگر کسی را صدا میزد، وقتی به آن حضرت میگفتند که او مشغول غذا خوردن است، میگفت که کاری نداشته باشید تا غذایش تمام شود. وقتی کارهایش تمام میشد، ما را جمع میکرد تا از احوال ما آگاه شود. با ما سخن میگفت و همنشینمان میگردید. گویا ما نیز از بزرگان قوم هستیم و با آنان فرقی نداریم.
عزیزان! این رفتار اختصاص به امام رضا(ع) نداشت. بلکه روشی است که اسلام ارائه کرده است. همه ادیان آسمانی نیز این روش را ارائه کردهاند. تلاش اسلام این بوده است که تبعیض نژادی میان عرب و عجم، تبعیض میان ملل و نژادها و همینطور تبعیض طبقاتی و اجتماعی را که در آن زمان رواج داشته است، از بین ببرد. چون در آن زمان پدیده بردهداری به شکل گستردهای در میان جوامع انسانی رواج داشت و تا همین اواخر نیز رایج بود.
اسلام ریشههای بردهداری را خشکاند
عزیزان! برخلاف آن چه برخیها اظهار میدارند، اسلام هیچ وقت به بردهداری مشروعیت نداده و آن را توجیه نکرده است. بلکه از دو جهت با آن وارد تعامل گردیده است: اول خشکاندن ریشههای بردهداری. اسلام راههای متعددی را برای آزاد کردن بردگان گشود. راههایی که در آن زمان کاملاً انقلابی بود. همزمان با راه اول که هدف آن الغای تدریجی بردهداری بود، اسلام روشهای دیگری را برای بالا بردن شأن اجتماعی کسانی که شرایط زمانه باعث برده و خدمتکار شدنشان شده بود، در نظر گرفت. قضیه ازدواج زید با زینب بنت جحش نمونه خوبی برای این راهبرد اسلام است. همان طور که یادآور شدیم این راهبرد بخشی از روش گسترده اسلام برای الغای بردهداری است.
شکر خدا پدیده بردهداری به شکل وسیعی از جوامع انسانی رخ بربست، اما در قالب نظام سرمایهداری، در بسیاری از موارد شرایط کار،استخدام و پرداخت دستمزد به گونهای است که بردهداری باورپذیری را به نمایش میگذارد. در بردهداری نوین کارفرما فکر میکند او صاحب اختیار کسانی است که برای او کار میکنند یا در خانه مشغول به کارهای خدماتی هستند. موضوع نیروهای خدماتی یکی از مشکلات جوامع ما به شمار میآید که لازم است این مسئله از ناحیه اخلاقی مورد واکاوی مجدد قرار گیرد.
در همین مورد پیامبر خدا(ص) وقتی از خدمتکاران سخن میگوید، چنین میفرماید: «إخوانکم حولکم، جعلهم الله تحت أيديکم، فمن کان أخوه تحت يده، فليطعمه مما يأکل، وليلبسه مما يلبس، ولا تکلّفوهم ما يغلبهم، فإن کلّفتموهم فأعينوهم؛ اینان برادران شما هستند که خداوند آنان را زیردست شما قرار داده است. هر کسی که برادرش زیردست او قرار دارد، باید از آنچه میخورد به او بخوراند و از آنچه میپوشد به او بپوشاند. بیش از توانشان کار به دوششان نیندازید و اگر این چنین کردید به آنان کمک کنید.»
در حدیث دیگری آمده است: «من ظلم أجيراً أجره، أحبط الله عمله، وحرّم عليه ريح الجنّة؛ هر کس در پرداخت مزد کارگر خود ستم کند، خداوند اعمال او را از بین میبرد و بوی بهشت را بر او حرام میگرداند.»
پیامبر خدا(ص) نمونهای از رفتار انسانی با خدمتکاران را به نمایش میگذارد. یکی از کسانی که به آن حضرت خدمت کردهاند، چنین میگوید: «ده سال به پیامبر خدا خدمت کردم. در این مدت یک اف هم به من نگفت.»
در تاریخ آمده است که امام علی(ع) همراه خادم خود به بازار رفت تا لباسی برای خود بخرد. آن حضرت دو لباس خرید. یکی از لباسها را به سه درهم و دیگری را به دو درهم خرید. فرمود: «ای قنبر! آن لباس سه درهمی را تو بگیر. قنبر عرض کرد: ای امیرالمؤمنین! شما به این لباس اولی هستید. چون منبر میروید و برای مردم سخنرانی میکنید. فرمود: ای قنبر! تو جوانی و شور جوانی داری. از خدایم شرم دارم که نسبت به تو برتری داشته باشم.»
چگونه با خدمتکاران خود رفتار کنیم؟
با این اخلاق اسلامی میتوانیم بسیاری از مشکلات و رنجهای کسانی را که زیر دست ما هستند و در دایره مسئولیت ما قرار دارند، درمان کنیم. چون خدمتکار، کارگر و مزد بگیر نیز انسان است و برای خود خواستهها و نیازهایی دارد. او و خانوادهاش نیز با مشکلات جسمی، روحی و مادی روبروست. نمیتوانیم به آنان پشت کنیم و نسبت به دردها و رنجهایشان بیتفاوت باشیم. نباید با آنان به گونهای رفتار کنیم که آنان از دنیای دیگری هستند. با کسانی که از کشورهای دیگر به کشورهای ما میآیند چنین برخوردی صورت میگیرد.
کسانی که در خانهها کار میکنند با مشکلات بسیاری روبرو هستند. برخی از آنان به خاطر ظلمها و ستمهایی که در حقشان صورت میگیرد، دست به خودکشی میزنند. نقطه آغاز ظلم و ستم، بهرهکشی و سوء استفاده از آنان است. این که بدون ما به ازای مادی، بیرون از دایره توافق، کارهای دشواری را از آنان بخواهیم. یا این که آنان را در معرض اهانت، تبعیض و فشارهای گوناگون قرار دهیم و بندهای توافقنامه را خوب اجرا نکنیم، به گونهای که حقوقشان سلب شود. این علاوه بر برخی از قوانین و توافقاتی است که آنان را مورد ظلم و اجحاف قرار میدهد.
مسئولیت مهم ما این است که با آنان به عدالت رفتار کنیم و در حقشان اجحاف ننماییم. لازم است که وقت کافی برای استراحتشان در نظر بگیریم. حتی باید به ایشان مرخصی بدهیم تا تجدید قوا کنند. خارج از توان نباید کاری به عهدهشان بگذاریم. اگر کارهای اضافی انجام دادند یا بیرون از توافق کاری از آنان کاری خواستیم، ما نیز باید جبران کنیم.
در اینجا باید اشاره کنیم به رغم این که این موضوع از نظر اخلاقی بدیهی است و نیاز به فتوا ندارد، اما زدن، اهانت و توهین به کسانی که در خانهها کار میکنند، شرعاً حرام است. اگر راه حلی پیدا نشد و کار به بنبست انجامید، راه حل خیلی آسان است. راه حل این است که به خوبی و خوشی عذرشان را بخواهیم. کارفرمایان به خوبی میدانند، در مورد کارهای خانه، مانند تمام توافقات و معاهداتی که انسان در زندگی خود دارد، یکسری بندهای تنبیهی و جزایی نیز وجود دارد. لازم است که این بندها بر توافق کاری میان کارگران، خدمه و کارفرمایان حاکم باشد. این بندها باید کاملاً روشن و عادلانه باشند. به گونهای که وقتی مدت زمان قرارداد کتبی یا شفاهی به پایان میرسد، هم انسانیت، کرامت و انسانیت کارگران و نیروهای خدماتی حفظ شود و هم حقوق کارفرما محفوظ بماند. ولی هر گونه اهانت و تبعیض شرعاً و اخلاقاً مطلقاً مردود و محکوم است.
رفتار انسانی با ضعیفان
عزیزان! همان طور که سیره و کلمات امام رضا(ع) نشان میدهد، خواست آن حضرت این است که احساس انسانی در برخورد با ضعیفان را در وجود ما نهادینه کند. همانهایی در خانههای ما به کار مشغولاند. از آن حضرت سؤال شد: از میان مردم بهترین زندگی را چه کسانی دارند؟ فرمود: «مَنْ حَسُن معاش غيره في معاشه؛ کسانی که دیگران از زندگی او بهرهمندند.» میفرمود: «عونک للضعيف أفضل من الصّدقة؛ یاری کردنت به ضعیف از صدقه بهتر است.»
اقتدای به آن حضرت، بهترین راه نشان دادن محبت، ولاء و وابستگی راستین ماست. درود و سلام بر او روزی که به دنیا آمد، روزی که به جوار پروردگار پرکشید و روزی که زنده برانگیخته میشود.
خطبه دوم:
بسم الله الرحمن الرحیم
ای بندگان خدا! شما و خودم را به همان چیزی توصیه میکنم که خداوند سفارش نموده است: «وَلَا تَهِنُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ کنْتُمْ مُؤْمِنِينَ* إِنْ يَمْسَسْکمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِثْلُهُ وَتِلْک الْأَيَّامُ نُدَاوِلُهَا بَيْنَ النَّاسِ وَلِيَعْلَمَ الله الَّذِينَ آَمَنُوا وَيَتَّخِذَ مِنْکمْ شُهَدَاءَ وَالله لَا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ* وَلِيُمَحِّصَ الله الَّذِينَ آَمَنُوا وَيَمْحَقَ الْکافِرِينَ».
خداوند به مؤمنان وعده پیروزی داده است، اما این بدان معنا نیست که آنان در مسیر پیروزی در معرض صدمه، آسیب و شکست نیستند. این شکستها و آسیبها برای آزمایش و امتحان است. برای این است که پایمردی بر ایمانشان تثبیت شود و تجربهشان عمیقتر گردد. از این رو این شکستها و آسیبها آنان را به زمین نمیزند. بلکه مؤمنان این شکستها را قدمی ضروری برای رسیدن به پیروزی و تحقق اهداف میدانند. با این دید، دشواریها و ابتلائات ما را به زمین نمیزند و ما با استفاده از آنها آینده را خواهیم ساخت.
لبنان در مرحله انتظار
از لبنان آغاز میکنیم که بعد از جلسه ۵ اوت وارد مرحله انتظار شده است. از همین الآن میتوان گفت که اگر نیروهای سیاسی بر مواضع خود باشند و حرکتی صورت ندهند و در موضعگیریهای خود تجدید نظر نکنند، وضعیت آینده لبنان نیز به مانند گذشته خواهد بود.
روشن است که راه حل به دست نیروهای سیاسی است. البته اگر خودشان بخواهند. راه حل از خارج نمیآید. چون آنها غرق در توجهات خود هستند که لبنان در آن از اولویت برخوردار نیست. اگر برخی از آنان به پیروزی فلان گروه امید بستهاند، اما این پیروزی به سرعت به دست نخواهد آمد و شاید هم اصلاً تحقق نخواهد یافت.
با توجه به بحرانهای موجود، گسترش فساد و حل نشدن مسائلی چون برق، بهداشت، محیط زیست، غذا، موضوع ارتباطات و روش برخورد با خواستههای کارگران روزمزد بخش برق، لبنان همچنان در رنج و مشکلات قرار خواهد داشت. با توجه به صحبتهایی که میشود، طبیعی است که در روزهای آتی بحرانهای دیگری نیز افزوده خواهد شد.
سالروز پیروزی جنگ سی و سه روزه
با توجه به اوضاع پیش روی، لبنانیها نقطه روشن خاطرات خود را جشن میگیرند که همان دهمین سالگرد پیروزی جنگ جولای است. این جنگ نشان داد که اگر همبستگی و همافزایی وجود داشته باشد، تواناییهای پنهانی در این ملت وجود دارد. همکاری میان مقاومت، ارتش و مردم و نیز موضعگیریهای مراکز سیاسی باعث شد که دشمن صهیونیستی از تجاوزات خود دستاوردی نداشته باشد.
در عین حال که صحنههای قهرمانی، عزت، صبر و فداکاریهایی را که در این جنگ روی دادند، گرامی میداریم، باید به همه کسانی که سعی داشتند و سعی دارند دستاوردهای این جنگ را منکر شوند، اثرات آن را از بین ببرند، سیمای مقاومت را خدشهدار کنند، میهندوستی مقاومت را زیر سؤال ببرند، ارتش لبنان را تضعیف کنند، جلوی توانمند شدن ارتش را بگیرند، با دامن زدن به تعصبات مذهبی، طایفهای و قومی یا متزلزل کردن نیروهای حامی مقاومت و مشغول کردنشان با جنگهای داخلی و خارجی، وحدت لبنان را که در داخل و خارج تجلی یافته است، مخدوش کنند هشدار بدهیم.
از این رو جای تعجب ندارد که بعد از این پیروزی، موجی از فتنههای برنامهریزی شده به راه میافتد و شرایط برای دستگاههای اطلاعاتی، رسانهها، شخصیتها و تفکرات تکفیری فراهم میشود، به آنان میدان میدهند و امکانات برایشان فراهم میکنند.
انتظار ما این است که یادآوری این صحنههای غرورانگیز و تاریخ افتخارآفرین باعث شود که بیش از پیش برای مقابله با دشمنی آماده شویم که شکست خود را نپذیرفته است و از تمام ابزارها و رسانههای موجود برای تجدید اعتبار خود و ارتش خود استفاده مینماید. همینطور لازم است مواظب اهداف فتنهها، حملات رسانهای و جنگهای جاری در کشورهای متعدد باشیم. هدف از همینها این است که عقربههای ساعت را به عقب بازگردانند تا ما به جای تثبیت پیروزی و برنامهریزی برای پیروزیهای جدید، بار دیگر طعم شکست را بچشیم.
مسئولیتی که بر دوش پیروزی آفرینان قرار دارد، بزرگ و مهم است. از این رو لازم است برای انجام این مسئولیت آمادگی بگیریم. چون دشمنی که در برابر ما قرار دارد، معمولی نیست. ولی ما میتوانیم این دشمن را شکست دهیم. انتظار ما این است که این پیروزی، بار دیگر نگاهها را متوجه دشمن صهیونیستی کند. باید پیامدهای خطرناک جنگهای جاری در سوریه، عراق، یمن، مصر، لیبی و کشورهای دیگر بر اوضاع امت اسلامی را خوب درک کنیم.
فلسطین، آرمان اصلی است
به فلسطین میرسیم. چون دشمن صهیونیستی با شدت بخشیدن به محاصره غزه به قلع و قمع مردم فلسطین میدهد. طبق گزارشهای سازمان ملل متحد این محاصره باعث شده است که مردم فلسطین فقیرتر شوند. دشمن شهرکسازیهای خود، به ویژه در کرانه غربی و قدس را توسعه داده است تا ترکیب جمعیتی این مناطق را تغییر دهد. دشمن به سیاست تخریب خانه فعالان فلسطینی ادامه میدهد. برخوردهای غیرانسانی با زندانیان فلسطینی نیز باعث شده است که تعدادی از این زندانیان به اعتصاب غذا تا سر حد مرگ دست بزنند.
متأسفانه همه این اقدامات در سایه سکوت دنیای غرب و بیمسئولیتی دولتهای عربی و اسلامی صورت میگیرد. به نظر میرسد برخی از کشورهای اسلامی و عربی دارند از آرمان فلسطین دست میکشند و آن را باری بر دوش خود احساس کرده و سعی در خلاص شدن از آن دارند.
ما در برابر این واقعیت، بار دیگر از ملل اسلامی و عربی و همه آن کشورهایی که به قضیه فلسطین توجه دارند، میخواهیم که قضیه فلسطین را در باور خود نگاه دارند. نباید مسائل دیگر باعث باز ماندنشان از آرمان فلسطین شود. چون شایسته است که قضیه فلسطین به عنوان مادر و اساس مسائل دیگر باقی بماند.
ایستادگی ملل اسلامی و عربی در کنار آرمان فلسطین، به معنای ماندن در کنار آرمانها و قضایای خودشان است. چون ریشه بسیاری از دردها و مشکلات جهان اسلام و دنیای عرب به اشغالگران صهیونیست و حامیانشان باز میگردد. آنان با آواره ساختن جوانان فلسطینی، تثبیت ضعف و رخوت بر دنیای عرب و جهان اسلام و تثبیت چند دستگیها سعی دارند زمینه سیطره بر مقدرات امت و سیاست دولتهای اسلامی را برای خود فراهم کنند.