خطبه جمعه، 15 مرداد ماه 1395

مطالب مهم خطبه اول: علت آفرینش مرگ / نگاه مؤمن و دیگران به مرگ / مرگ ترس ندارد / آمادگی گرفتن برای مرگ.

مطالب مهم خطبه دوم: لبنان و گفتگوهای بی‌نتیجه / موضع‌گیری منصفانه واتیکان / نیجریه، عاملان جنایت باید محاکمه شوند / آرمان فلسطین و دشمن ساختن با ایران.

2 ذی القعدة 1437 هـ برابر با ۱۵ مرداد ۱۳۹۵ هـ برابر با ٥/٨/٢٠١٦ م

 

مطالب مهم خطبه اول: علت آفرینش مرگ / نگاه مؤمن و دیگران به مرگ / مرگ ترس ندارد / آمادگی گرفتن برای مرگ.

مطالب مهم خطبه دوم: لبنان و گفتگوهای بی‌نتیجه / موضع‌گیری منصفانه واتیکان / نیجریه، عاملان جنایت باید محاکمه شوند / آرمان فلسطین و دشمن ساختن با ایران.

 

خطبه اول:

خداوند در کتاب عزیز خود می‌فرماید: «کلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ وَإِنَّمَا تُوَفَّوْنَ أُجُورَکمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَمَنْ زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَأُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فَازَ وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ» و نیز فرموده است: «الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ لِيَبْلُوَکمْ أَيُّکمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَهُوَ الْعَزِيزُ الْغَفُورُ». صدق الله العظیم

مرگ یک واقعیت است و حقیقتی است که آدمی‌زاد نمی‌تواند از آن فرار کند و ساغری است که هر انسانی سرانجام از آن خواهد نوشید. فرقی ندارد که چقدر بزرگ و والامقام باشد و از ابزارهای حفاظتی برای خود استفاده کند. مرگ میان کوچک و بزرگ فرقی نمی‌گذارد و وقتی بیاید میان رفیع و وضیع تفاوتی قائل نمی‌شود. از هیچ پیامبر و امامی نیز اجازه نمی‌گیرد. همه مورد اصابت تیر مرگ واقع خواهند شد. از این رو خداوند متعال خطاب به پیامبر خود می‌فرماید: «إِنَّک مَيِّتٌ وَإِنَّهُمْ مَيِّتُونَ» و نیز فرموده است: «أَيْنَمَا تَکونُوا يُدْرِککمُ الْمَوْتُ وَلَوْ کنْتُمْ فِي بُرُوجٍ مُشَيَّدَةٍ»، «قُلْ إِنَّ الْمَوْتَ الَّذِي تَفِرُّونَ مِنْهُ فَإِنَّهُ مُلَاقِيکمْ».

در حدیث نیز آمده است: «وَأَنْتُمْ طُرَدَاءُ الْمَوْتِ، إِنْ أَقَمْتُمْ لَهُ أَخْذَکمْ، وَإِنْ فَرَرْتُمْ مِنْهُ أَدْرَککمْ، وَهُوَ أَلْزَمُ لَکمْ مِنْ ظِلِّکمْ، الْمَوْتُ مَعْقُودٌ بِنَوَاصِيکمْ؛ شما از ترس مرگ از جا جسته‏اید. اگر بایستید شما را مى‏رباید و اگر بگریزید شما را در مى‏یابد. مرگ از سایه‏هاتان با شما همراه‏تر است، مرگ به پیشانى شما چسبیده است.»

 

علت آفرینش مرگ

وقتی از مرگ سخن به میان می‌آید، این سؤال به صورت مستقیم و غیرمستقیم مطرح می‌شود: با این که مرگ این همه مایه خوف و هراس انسان است و دردناک است و جمع‌ها را پراکنده می‌نماید، چرا خداوند مرگ را آفریده است؟ چرا با این که خداوند سرچشمه رحمت، مهربانی و بخشندگی است، نعمت زندگی را از انسان می‌گیرد یا این که زندگی را از دوستان و نزدیکانش می‌ستاند؟

طرح این سؤال ناشی از عدم درک واقعی دو امر است: اول – اهمیت مرگ. دوم- جایگاه مرگ در زندگی؛ اما در رابطه با امر اول باید گفت که از لحاظ منطق و واقعیت، زندگی به مرگ نیاز دارد. زندگی از مرگ بی‌نیاز نیست. بهترین دلیل هم این است که زندگی بدون مرگ را تصور کنید. در این صورت دیگر در زمین جایی برای انسان‌ها وجود نخواهد داشت و دردها و رنج‌های ساکنان آن سرانجامی نخواهد یافت؛ مانند کسانی که از پیامدهای سالخوردگی، بیماری و معلولیت رنج می‌برند. یا کسانی که گرفتار ستم و طغیان ظالمان هستند و نمی‌توانند ظلم و ستم را از خودشان برطرف کنند. چون نه خودشان می‌میرند و نه ظلم و ستم طاغوت‌ها را پایانی است. بلکه در حال افزایش است. چون مردم جای یکدیگر را نمی‌گیرند و قدرت در میانشان دست به دست نمی‌شود.

چون اگر مرگ نباشد، کسی جانشین دیگری نخواهد شد و جانشینان عهده‌دار مسئولیتی که خداوند بدان اشاره کرده است، نخواهند شد: «ثُمَّ جَعَلْنَاکمْ خَلاَئِفَ فِي الأَرْضِ مِن بَعْدِهِم لِنَنظُرَ کيْفَ تَعْمَلُونَ».

امام صادق(ع) به این موضوع می‌پردازد. می‌فرماید که قومی نزد پیامبرشان آمدند و عرض کردند: «نزد خدایت دعا کند که مرگ را از ما بردارد. او نیز به درگاه خداوند دعا کرد تا مرگ را از آنان بردارد. بعد از آن تعدادشان آن قدر زیاد شد که دیگر خانه‌ها برایشان تنگ شدند و نسل‌ها متمادی بسیار شدند. مرد خانه مجبور بود غذای پدر، پدربزرگ و پدر پدربزرگ خود را تأمین کند تا آنان را از خود راضی نگه دارد و به آنان رسیدگی نماید. از این رو از کار دیگر مردم بازماندند. پس نزد پیامبر خود آمدند و عرض کردند: از خدای خود بخواه، مانند گذشته برای ما عمر مشخصی قرار دهد. او نیز به درگاه خداوند دعا کرد و خداوند برای آن عمر مشخصی قرار داد.»

علاوه بر این باید گفت که مرگ جنبه‌های تربیتی، معنوی و ایمانی خاص خود را دارد که برای زندگی انسان ضرورت دارند. چون اگر انسان به فکر مرگ باشد و مرگ افراد دیگر را پیش چشم خود ببیند، باعث می‌شود که انسان در برابر خود و دیگران متواضع شود.

از این رو در حدیث وارد شده است: «لولا ثلاثة ما طأطأ ابن آدم رأسه من شيء: الموت، والفقر، والمرض؛ اگر سه چیز نبود، انسان در برابر هیچ چیزی سر خم نمی‌کرد: مرگ و فقر و بیماری.» این سه چیز باعث می‌شود که انسان در ادای واجبات و انجام مسئولیت‌ها سرعت بیشتری به خرج دهد و به ارتکاب گناه و آسیب زدن به خود و دیگران ادامه ندهد.

لذا در حدیثی از امام صادق(ع) آمده است: «ذکر الموت يميت الشّهوات في النفس، ويقطع منابت الغفلة، ويقوّي القلب بمواعد الله، ويرقّ الطبع، ويکسر أعلام الهوى، ويطفئ نار الحرص، ويحقر الدّنيا؛ یاد مرگ شهوات را در نفس می‌میراند و غفلت را از بین می‌برد و دل را به وعده‌های الهی قوی می‌گرداند و انسان را نازک‌دل می‌گرداند و ستون‌های هوا را می‌شکند و آتش طمع را خاموش می‌گرداند و دنیا را حقیر می‌کند.» بنابراین به خاطر اهمیتی که دارد، مرگ تضمین کننده تداوم، نو شدن و بالندگی زندگی می‌شود.

 

نگاه مؤمن و دیگران به مرگ

آری! با همه این مزایا، مرگ برای کسانی که آن را عدم، فنا و زوال می‌دانند و به حیات پس از مرگ باور ندارند، مشکل و ناگوار است. برای این دسته از افراد، مرگ سراسر درد و دشواری است. حتی اگر تمام زندگی او آکنده از موفقیت و پیروزی هم باشد، در هر لحظه و به هر دلیلی یک آن تمام دستاوردها و آرزوهای خود را برباد رفته می‌بیند. از این رو هر وضعیتی که داشته باشد، باز هم محکوم به ترس شدید از مرگ خواهد بود؛ بنابراین می‌بینی که هر لحظه به خاطر مرگ آه و ناله سر می‌دهد و لذت زندگی را نمی‌بیند.

اما برای کسانی که مرگ را پل عبور از زندگی موقت به حیات جاودانه می‌بینند، این گونه نیست. حیاتی که خداوند در اشاره به آن می‌فرماید: «وَمَا هَذِهِ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا لَهْوٌ وَلَعِبٌ وَإِنَّ الدَّارَ الْآَخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوَانُ لَوْ کانُوا يَعْلَمُونَ». هدف زندگی اخروی است. اگر چنین دیدگاهی وجود داشته باشد، دنیا به مثابه رحمی است که باید از آن به دنیای دیگر منتقل شویم؛ مانند رحم مادر که خداوند آن را دروازه ورود به این دنیا قرار داده است. به این ترتیب مرگ حلقه‌ای طبیعی از روند انسان است. در این صورت چه بسا مرگ به امری محبوب تبدیل می‌شود.

امام علی(ع) در تبیین این حقیقت می‌فرماید: «والله إنّي لآنس بالموت من الطّفل بثدي أمّه؛ به خداوند سوگند! انس من به مرگ بیش از انس طفل به سینه مادر است.»

اگر برخی از مردم از مرگ بترسند، ممکن است دچار برخی بحران‌های روانی شوند. حال آن که خداوند مرگ را بسیار آسان کرده است. می‌فرماید: «إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِکةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي کنْتُمْ تُوعَدُونَ* نَحْنُ أَوْلِيَاؤُکمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الْآَخِرَةِ وَلَکمْ فِيهَا مَا تَشْتَهِي أَنْفُسُکمْ وَلَکمْ فِيهَا مَا تَدَّعُونَ* نُزُلًا مِنْ غَفُورٍ رَحِيمٍ» و نیز می‌فرماید: «يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ* ارْجِعِي إِلَى رَبِّک رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً* فَادْخُلِي فِي عِبَادِي* وَادْخُلِي جَنَّتِي».

وقتی هنگام مرگ فرشتگان نیز فرود آیند و بگویند که نترسید و هراسناک نباشید و خداوند نیز بفرماید: «ارْجِعِي إِلَى رَبِّک رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً» چه جایی برای ترس می‌تواند وجود داشته باشد؟

از امام صادق(ع) سؤال شد: آیا انسان مؤمن از قبض روح خود ناراحت می‌شود؟ فرمود: «لا والله، إنّه إذا أتاه ملک الموت ليقبض روحه، جزع عند ذلک، فيقول له ملک الموت: يا وليّ الله لا تجزع، فوالّذي بعث محمّداً(ص)، لأنا أبرّ بک وأشفق عليک من والد رحيم لو حضرک؛ نه به خدا سوگند! وقتی فرشته مرگ می‌آید تا روح او را قبض کند، او بی‌تاب می‌شود؛ اما فرشته مرگ به او می‌گوید: ای دوست خداوند! بی‌تابی نکن. قسم به خدایی که محمد را به پیامبری برانگیخته است، من نسبت به تو از پدری مهربان نیز بهتر و دلسوزترم.»

از امام زین العابدین(ع) سؤال شد که مرگ چیست؟ آن حضرت نیز با اشاره به حالت انسان مؤمن در لحظه مرگ فرمود: «للمؤمن کنزع ثياب وسخة قملة، وفک قيود وأغلال ثقيلة والاستبدال بأفخر الثّياب وأطيبها روائح، وأوطأ المراکب؛ مرگ برای مؤمن مانند کندن لباس چرکین و پر حشره است و گشودن غل و زنجیرهای سنگین و تبدیل آن به فاخرترین لباس‌ها و خوشبوترین عطرها و راهوارترین مرکب‌هاست.»

 

مرگ ترس ندارد

از این رو درباره بسیاری از احادیثی که انسان مؤمن را از قبر یا لحظه ایستادن در برابر پروردگار می‌ترسانند، ملاحظاتی داریم. همان خدایی که از رحم مادر تا آمدن به این دنیا، با میزان مهربانی او آشنایی داریم. حال آن که وقتی وارد قبر می‌شویم یا در روز قیامت در برابر او قرار می‌گیریم، با خدایی سخت‌گیر و خشن مواجه نیستیم. وقتی امام علی(ع) در برابر خداوند دعا می‌کند، به این حقیقت اشاره داشته، می‌فرماید: «إلهي! کيف آيس من نظرک لي عند مماتي و أنت لم تولني إلا الجميل في حياتي؛ خدای من! چگونه از نگاه کریمانه و خوبت در لحظه مرگم ناامید شوم، در حالی که در ایام زندگی به زیبایی عهده‌دار امورم بودی؟»

از این رو به کسانی که از مرگ ناگزیر هراس دارند عرض می‌کنم: به جای این که به این مسئله فکر کنید، به فکر تنظیم رابطه خود با صاحب اختیار مرگ و مرحله بعد از مرگ باشید و به او تکیه کنید. از امیرالمؤمنین(ع) سؤال شد: چگونه می‌شود برای مرگ آمادگی گرفت؟ آن حضرت فرمود: «أداء الفرائض، واجتناب المحارم، والاشتمال على المکارم، ثم لا يبالي أوقع على الموت أم وقع الموت عليه والله ما يبالي ابن أبي طالب أوقع على الموت أو وقع الموت عليه؛ ادای واجبات و پرهیز از محرام و گرد آوردن خوبی‌ها. بعد از آن نگران نباشد که او بر مرگ وارد شود یا مرگ بر او وارد گردد. به خداوند سوگند فرزند ابی‌طالب باکی ندارد که بر مرگ وارد شود یا مرگ بر او وارد گردد.» در این باره خداوند متعال می‌فرماید: «وتزوَّدوا فإنَّ خيرَ الزَّادِ التَّقوى».

 

آمادگی گرفتن برای مرگ

عزیزانم! باید در همه جزئیات زندگی خود، با توجه به بشارت‌هایی که درباره نعمت‌های اخروی وجود دارد، باید برای مرگ آمادگی بگیریم. نه این که دنیا را تعطیل کنیم یا از آن چشم‌پوشی نماییم. بلکه عکس آن باید عمل کنیم. باید به مسئولیت‌هایی که در قبال دنیا و محبت آن داریم، کاری کنیم که دنیا ما را به فکر رضوان الهی بیندازد.

همان‌طور که همیشه عرض کرده‌ایم، از خداوند متعال می‌خواهیم که به ما توفیق دهد از کسانی نباشیم که وقتی فرشته مرگ به سراغمان می‌آید، از ملک الموت بخواهیم که مرگ ما را به تأخیر بیندازد. قدری مرگ ما را به تأخیر بینداز تا کارهای خوب انجام دهیم. قدری مرگ ما را به تأخیر بینداز تا امانات مردم را به صاحبانشان بازگردانیم. قدری مرگ ما را به تأخیر بینداز تا از کسانی که به آنان اهانت کرده‌ایم یا غیبتشان نموده‌ایم، حلالیت بطلبیم. قدری مرگ ما را به تأخیر بینداز تا عبادات، صدقات یا زکواتی را که به عهده‌مان مانده است، ادا کنیم. قدری مرگ ما را به تأخیر بینداز تا از پدر و مادر خود حلالیت بطلبیم. از خداوند می‌خواهیم که این گونه نباشیم و مرگ در شرایطی به سراغمان بیاید که بهترین عمل‌ها را انجام داده‌ایم و مسئولیت‌های خود را ادا کرده‌ایم.

باید همیشه دعا کنیم: «اللّهمّ حبّب إليَّ لقاءک وأحبّ لقائي واجعل لي في لقائک الرّاحة والفرح والکرامة؛ خدایا ملاقاتت را برایم دوست داشتنی گردان و ملاقاتم را دوست بدار و دیدار خود را مایه راحتی، شادی و کرامت قرار ده.»

 

خطبه دوم:

بسم الله الرحمن الرحیم

ای بندگان خدا! شما و خودم را به همان چیزی توصیه می‌کنیم که خداوند ما را به آن فراخوانده است: «إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِندَ اللهِ اثْنَا عَشَرَ شَهْراً فِي کتَابِ اللهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّمَاوَات وَالأَرْضَ مِنْهَا أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذَلِک الدِّينُ الْقَيِّمُ فَلاَ تَظْلِمُواْ فِيهِنَّ أَنفُسَکمْ» خداوند واجب کرده است که این ماه‌ها، ماه‌های صلح و سازش باشد و جنگ‌ها، نزاع‌ها، دشمنی‌ها و تنش‌ها در آن‌ها متوقف شوند. شاید این ماه‌ها فرصت تفکر آرام را به ما بدهند تا در حساب‌های خود تجدید نظر کنیم.

این همان چیزی است که هنگام ورود به ماه ذی‌القعده که از ماه‌های حرام است، می‌خواهیم در سطح منطقه، زندگی فردی، رابطه با دیگران، داخل خانه‌ها، جوامع و کشورها تحقق پیدا کند. چون داریم ضعیف می‌شویم، توانمندی‌هایمان از دست می‌رود و از رشد و پیشرفت و مقابله با چالش‌های مهم که بسیارند باز می‌مانیم.

 

لبنان و گفتگوهای بی‌نتیجه

از لبنان آغاز می‌کنیم که جلسات گفتگوها همان‌طور که انتظار داشتیم به پایان رسید. با تمام تلاش‌هایی که رئیس پارلمان برای ثمربخش شدن گفتگوها انجام داد، تنها خروجی این گفتگوها، حفظ گفتگوها برای ابراز دلخوری‌ها و آرام کردن فضا، وقت کشی بود. او کوشش کرد که حتی بیرون از دستور کار پیشنهادی نیز این گفتگوها صورت بگیرد تا شاید باعث به حرکت درآمدن آب‌های راکد شود.

ولی به خاطر تضاد منافع نیروهای سیاسی و محاسبات و امیدهایشان، این گفتگوها به باد رفت و همه بر مواضع قبلی‌شان باقی ماندند و دردها و رنج‌های این کشور نیز همچنان ادامه یافت؛ به عبارت دیگر لبنانی‌ها باید آن چه را آغاز کرده بودند، ادامه دهند و خودشان بر زخم‌های دیرینه‌شان مرهم بگذارند و با سرانگشت خویش، خارها را بیرون بکشند و در مسائل آب، برق، بهداشت و ... خودشان مشکلاتشان را حل کنند و در مواردی که فراتر از توانایی‌ها و امکاناتشان است، صبر کنند.

البته این بدان معنا نیست که لبنانی‌ها از تلاش دست بکشند و ریسمان شتر را رها کنند، بلکه باید به نیروهای سیاسی فشار بیاورند که به مسئولیت‌های خود عمل کنند. جریان‌های سیاسی با بفهمند که مردم مراقب و ناظر آن‌ها هستند. مردم نباید به اف و ناله بسنده کنند یا این که دست روی دست بزنند یا با آرزو آینده‌های روشن بخوابند یا این که اگر صدای خود را بلند کردند، تسلیم وعده و وعیدها شوند.

متأسفانه باید عرض کنیم بسیاری از کسانی که در مناصب سیاسی قرار دارند، هنوز هم به سادگی و سرعت رضایت مردم و دامن زدن به عواطف، احساسات و غرایز طایفه‌ای، مذهبی و منطقه‌ای آنان امید بسته‌اند. از این رو نیت‌های خود را آشکار نمی‌کنند و حقایق را آن‌گونه که هستند بروز نمی‌دهند. از این رو به همه لبنانی‌ها عرض می‌کنیم که نگذارید اینان از این امید بستن خود دستاوردی داشته باشند.

برهه‌ای که در آن قرار داریم، چه در داخل کشور که سخن از تلاش گروه‌های تروریستی برای ارتکاب ترور و انفجار رو به افزایش است و تحقیقات جاری نیز از آن‌ها پرده برداشته است و چه در خارج که درگیری‌های بین المللی و منطقه‌ای در حال افزایش است که در حلب شاهد آن هستیم و با تمام پیامدهایی که برای منطقه دارد، این شهر به مرکز این درگیری‌ها تبدیل گردیده است. لذا با بی‌توجهی، عدم جدیت و پشت کردن به جریانات کنونی نمی‌شود به استقبال این مرحله رفت.

ما از همه نیروهای سیاسی می‌خواهیم که همپای مسئولیت‌پذیری و فداکاری نیروهای امنیتی حرکت کنند. نیروهای امنیتی به رغم کمبود امکانات و توانمندی‌هایشان، تنها چشمان بیدار امنیت و ثبات این کشور هستند. نشانه‌های تلاش نیروهای امنیتی بسیارند که آخرین آن، موفقیتی است که دیروز به دست آمد.

 

موضع‌گیری منصفانه واتیکان

باید از موضع‌گیری منصفانه واتیکان تشکر کنیم که اعلام کرد: قرار دادن اسلام در چارچوب تروریسم و ربط دادن اسلام و خشونت‌های جاری را قبول ندارد. این موضع‌گیری در پاسخ به حملات ددمنشانه‌ای است که سعی دارد اسلام را به زمین بزند. چون برخی‌ها به شدت تلاش می‌کنند تروریسمی را که مسلمانان پیش از دیگران از آن رنج می‌برند با اسلامی که به عنوان رحمت برای همه جهانیان آمده است و استفاده از زور برای حل مشکلات موجود را قبول ندارد، خلط کنند.

در این جا هشدار می‌دهیم که لازم است موضوع بسته شدن ده‌ها مسجد در فرانسه به گونه‌ای عمیق مورد بررسی قرار گیرد. چون این اقدام چنین القا می‌کند که مساجد مشکل هستند و این مسئله به وجهه مسلمانان و غرب آسیب می‌زند.

البته این بدان معنا نیست که سخنان و اظهار نظرهای برخی از امامان این مساجد مشکلی ندارند، ولی راه حل این مسئله، بستن مساجد نیست. باید کوشش کنیم که با اظهار نظرهای نفرت انگیز مقابله کنیم. باید حقیقت مساجد را برای مردم بیان نماییم. مساجد محل تقویت و تثبیت ارزش‌هایی چون محبت، مهربانی و صلح میان ملل و تمدن‌ها هستند.

نگرانی ما این است که این برخورد، باعث شود که مسلمانان احساس ظلم و ستم کنند و به این ترتیب روزنه‌های نفوذ برای تروریسم فراهم گردد. در حالی که همه ما برای رهایی از چنگال تروریسم تلاش می‌کنیم.

 

نیجریه، عاملان جنایت باید محاکمه شوند

به نیجریه می‌رسیم. توجه‌ها را به این نکته جلب می‌کنیم که عاملان جنایت علیه مسلمانان شیعه باید معرفی شوند. ما خواستار کامل شدن تحقیقات هستیم. همه کسانی که در این جنایت ددمنشانه دست داشتند، باید محاکمه شوند. جنایتی که تعدادی زیادی از انسان‌های بی‌گناه در آن جان باختند. دستگیر شدگان نیز باید آزاد شوند و به شیخ ابراهیم زکزکی باید آزادی کامل داده شود. بدین ترتیب نیجریه همان‌طور که همیشه گفته‌ایم، کشور همزیستی و همبستگی باقی خواهد ماند. چون این کشور پذیرای جمع زیادی از مردم ماست که به خاطر شرایط دشوار زندگی، به این کشور مهاجرت کرده‌اند.

 

آرمان فلسطین و دشمن ساختن با ایران

در خاتمه این پرسش را مطرح می‌کنیم که بازدید رئیس تشکیلات فلسطینی از پاریس و دیدار با سرکرده یکی از گروه‌های تروریستی ایرانی چه فایده‌ای برای آرمان فلسطین داشت؟ این دیدار باعث دشمن شدن مردم ایران می‌شود. ملتی که همیشه در کنار آرمان فلسطین بوده‌اند و از مردم و گروه‌های فلسطینی همه گونه حمایت و پشتیبانی کرده‌اند.

تقدیر و تشکر از مردم ایران از راه همکاری با کسانی که عامل تهدید امنیت و ثبات این کشور بوده و پرچم‌دار توطئه علیه این مردم هستند، ممکن نیست.