18 شوّال 1437 هـ برابر با ۱ مرداد ۱۳۹۵ هـ و ٢٢/٧/٢٠١٦ م
مطالب مهم خطبه اول: خطری که جامعه را تهدید میکند / علل بدگمانی / چگونه با این آفت برخورد کنیم؟ / هوشیاری لازم است / قلب سلیم اساس ایمان است.
مطالب مهم خطبه دوم: در لبنان، تغییر ممکن است / دولت ما در دایره هدف قرار دارد / جنایتهای تروریستی، از مرزها فراتر رفته است
خطبه اول:
خداوند متعال در کتاب عزیز خود میفرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کثِيراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا يَغْتَبْ بَعْضُکمْ بَعْضاً أَيُحِبُّ أَحَدُکمْ أَنْ يَأْکلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتاً فَکرِهْتُمُوهُوَاتَّقُوا الله إِنَّ الله تَوَّابٌ رَحِيم». صدق الله العظيم.
خطری که جامعه را تهدید میکند
خطرناکترین چیزی که جامعه را تهدید کرده و پایههای آن را سست و نابود میکند، این است که بیماری سوءظن در آن گسترش یابد و موجی از ترس، نگرانی و تردید بر افراد آن حاکم گردد. جامعهای را تصور کنید که در آن همسر به شوهر، شوهر به همسر، برادر به برادر، همسایه به همسایه، کارفرما به کارگر، حاکم به مردم، مردم به حاکم و این گروه به فلان گروه بدگمان باشد. طبیعی است که چنین جامعهای روی ثبات را نخواهد دید و بقا نخواهد یافت.
در آیهای که قرائت کردیم، قرآن کریم اشاره میکند که پیامدهای بدگمانی به ویرانی همبستگی جامعه محدود نمیشود. تا جایی که در حدیث آمده است: «مَنْ غَلَبَ عَلَيهِ سُوءُ الظَّنِّ، لَم يَترُک بَينَهُ وَبَينَ خَلِيل(صديق) صُلحَاًٰ؛ هر کس بدگمانی بر او غلبه کند، میان او و دوستی، صلح و آرامشی باقی نمیماند.» به همین دلیل قرآن کریم بدگمانی را با تجسس و غیبت مرتبط دانسته است.
چون بدگمانی انسان را وامیدارد علیه کسانی که نسبت به آنان سوءظن دارد، دست به تجسس بزند، غیبت کند و تهمت بزند.
منظور از بدگمانی این است که مردم بدون این که دلیل قانع کنندهای داشته باشند، نسبت به نیت یا گفتار، رفتار و موضعگیریهای همدیگر گمان بد داشته باشند. تنها تکیهگاه آنان در این زمینه گمان، تردید یا احتمال است.
علل بدگمانی
بدگمانی علل و زمینههای بسیاری دارد. شاید علت بسیاری از بدگمانیها پذیرش سریع گفتهها، شایعات و قضاوت کردن بر اساس مشاهدات باشد. بسیاری از مردم بر اساس گفتهها و دیدههای دیگران و ظن و شبهه قضاوت میکنند. این مسئله نیز به خبث درونی فرد بدگمان بازمیگردد. این خبث درونی بر رفتار، اخلاق و باور او نسبت به دیگران و عملکردهایشان تأثیر بد به جای میگذارد. او چون دروغگو، خیانتکار و متقلب است، مردم پیرامون خود را دروغگو، خیانتکار و متقلب میبیند.
شاید علت دیگر بدگمانی روش تعمیم باشد که برخیها در قضاوت و ارزیابی دیگران از آن استفاده میکنند. اینان تجاربی را که با برخی از مردم داشتهاند، بیدلیل بر باقی مردم تعمیم میدهند. برای مثال اگر به برخی از مردم نیکی و کمکی کرده باشند و آنان با بدی پاسخ داده باشند، به سرعت درباره مردم قضاوت میکنند که سایر مردم نیز بد هستند و بعد از آن به کسی کمک نمیکنند. اگر به کسی قرض دهند و آن فرد به موقع قرضشان را ندهد، بعد از آن دیگر به کسی قرض نمیدهند. اگر کسی به آنان خیانت کرد یا آسیبی وارد نمود، این مسئله را به همه مردم عمومیت میدهند.
علت دیگر بدگمانی شاید سیاه نمایی و منفیبافی برخی از مردم باشد. آنان خوبیهای جامعه و مردم را نمیبینند. به نظرشان همه بد هستند، همه دزدند و همه شرور هستند. در انگیزههای مردم ایجاد تردید میکنند و کارهای مردم را به بدترین صورت تفسیر مینمایند، بدون این که خوبیهای بسیار مردم را مورد توجه قرار دهند.
چگونه با این آفت برخورد کنیم؟
در رابطه با این آفت، خداوند این چنین هشدار میدهد: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا اجْتَنِبُوا کثِيراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ}، {إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئاً».
از این رو در حدیث نیز آمده است: «إِيّاکم وَالظّنُّ فَاِنَّ الظَّنَّ أَکذَبُ الکذبِ؛ از بدگمانی بپرهیزید که گمان بد، بدترین دروغ است.»
پیامبر خدا(ص) نیز هنگام طواف به خانه خدا چنین فرمود: «چه قدر خوب و خوش بویی. چقدر بزرگی و چه حرمت بزرگی داری» سپس فرمود: «سوگند به کسی که جان محمد در دست اوست. حرمت مؤمن نزد خداوند از حرمت تو بیشتر است.» سپس حرمت مؤمن را این چنین تفسیر میکند: «مال او و خون او و این که به جز گمان خوب نبریم.»
در حدیث آمده است: «إذا اتّهم المؤمن أخاه، انماث الإيمان في قلبه کما ينماث الملح في الماء؛ وقتی مؤمن به برادر خود تهمت میزند، ایمان از قلب او محو میشود، همانطور که نمک در آب ذوب میگردد.»
نیز در حدیث آمده است: «آفة المؤمن سوء الظّنّ؛ آفت مؤمن بدگمانی است.»، «إيّاک أن تُسيء الظّنّ، فإنّ سوء الظّنّ يُفسد العبادة ويعظّم الوزر؛ از بدگمانی بپرهیز که گمان بد عبادت را خراب میکند و گناه را افزون میگرداند.»
برای مقابله با این آفت، اسلام چارچوبی را برای ما معرفی میکند که در برخورد با پدیدههای اجتماعی یا شنیدن حرف و پیگیری کارها باید آن را رعایت کنیم: «وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَک بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ کلُّ أُولَئِک کانَ عَنْهُ مَسْئُولاً». چون هر گونه قضاوتی باید بر اساس قطع و یقین باشد. در حدیث آمده است: «ضع أمر أخيک على أحسنه، ولا تظنّنّ بکلمة خرجت من أخيک سوءاً، وأنت تجد لها في الخير محملاً؛ کار برادرت را بر بهترین صورت آن قرار بده و تا زمانی که برای حرف برادر مؤمن خود، تفسیر خوبی مییابی، سخن او را بد تفسیر نکن.» درباره موضعگیریها، سخنان و افراد زود قضاوت نکن. همیشه به دنبال این باش که وجه خوبی برای این پدیده، موضعگیری یا آن رابطه پیدا کنی.
حدیثی میگوید: «میان حق و باطل چهار انگشت است. حق این است که بگویی دیدم و باطل این است که بگویی شنیدم.»
روایت شده است که کسی نزد رسول خدا(ص) آمد و درباره شرایط قضاوت کردن درباره اشخاص، جریانها و موضعگیریها از آن حضرت سؤال کرد. در حالی که خورشید در وسط آسمان بود فرمود: «اگر چنین بود، شهادت بده یا این که رها کن.»
اصل بر عدم سوءظن است. روند احکام و قوانین اسلام نیز همین است. چون در اسلام اصل بر صحت است. اسلام کارهای مردم را محکوم به صحت میداند، مگر این که عکس آن ثابت شود. در انسان نیز اصل بر طهارت است. همه چیز پاک است تا این که نجاست آن پاک شود. اگر چیزی در دست انسان قرار داشت، دلیل مالکیت آن است. بازار مسلمانان نیز پاک است. چون دین به گمان یا تردید توجه ندارد و تا زمانی که عکس آن ثابت نشده است، گمان و تردید را رد مینماید.
هوشیاری لازم است
ولی در اینجا نکته مهمی وجود دارد که باید بدان توجه داشت. نکته این است که توجه نداشتن به سوءظن به این معنا نیست که انسان سادهلوح باشد. این که تمام حرفهای مردم را بپذیرد و بر حسب ظاهر رفتار و کردار مردم، همه کارهایشان را خوب ببیند. در حالی که در میان همین جامعه کسانی هستند که مردم حسن ظن به آنان را تشویق نمیکنند و در این باره ممکن است حق با مردم باشد.
در میان جامعه افراد دو رو و فریبکار بسیارند. کسانی که تصویری غیر واقعی از خودشان نشان میدهند. اگر چه در برخورد با مردم این امر قاعده نیست و استثناء است.
از این رو برای پرهیز از همه این آفات، احادیث از ما میخواهند نسبت به این افراد کاملاً هوشیار باشیم. در حدیث آمده است: «لا تثقنَّ بأخيک کلّ الثقة، فإنَّ صرعة الاسترسال لا تُستقال؛ به دوستت اعتماد مطلق مکن؛ زيرا زمين خوردن و از پاى درآمدن بر اثر دلباختگى و اعتماد همهجانبه را درمان و جبرانى نباشد.» امام علی(ع) نیز با اشاره به واقعیت چنین میفرماید: «إذا استولى الفساد على الزمان وأهله، فأحسن رجل الظنّ برجل فقد غرّر؛ اگر فساد بر زمانه و مردم آن غالب شود و كسى به ديگرى گمان نيک برد، خود را فريفته است.»
اما این پرسش باقی میماند: اگر بدگمانی در انسان به وجود آمد، آن گاه چه باید کرد؟ پیامبر خدا به این پرسش پاسخ داده است. میفرماید: «وإذا ظننت فلا تحقّق؛ هر گاه به کسی بدگمان شدی آن را تصدیق مکن.» یعنی بر اساس بدگمانی با کسی رفتار نکن و موضع نگیر. با کسی که به او بدگمان هستی، رابطه خود را حفظ کن، به او نیکی کن، جز خوبی او را نگوی و برای او دعا کن. با این کار انسان میتواند رشتهای را که شیطان برای او آماده کرده است، پاره کند.
قلب سلیم اساس ایمان است
عزیزان! خواست خداوند این است که قلب انسان مؤمن، سلیم باشد؛ یعنی از هیچ کسی بدی به دل نداشته باشد. این امر مقدمهای است بر این که وقتی در برابر خداوند میایستد، به رستگاری برسد: «يَوْمَ لَا يَنْفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ * إِلَّا مَنْ أَتَى الله بِقَلْبٍ سَلِيمٍ».
چون برای این که انسان به جایگاه مهمی نزد خداوند برسد، باید اعتقادات و گمانهایی سالمی داشته باشد. از این رو در حدیث آمده است، از پیامبر خدا(ص) پرسیدند: برترین مردم کدامند؟ فرمود: «کلّ مخموم القلب صدوق اللّسان؛ کسانی که قلب پاک دارند و راستگو هستند.» به آن حضرت گفتند: راستگو را میدانیم. ولی دلپاک را نمیشناسیم. فرمود: «پرهیزگار خالصی که از کسی ناراحتی قلبی ندارد و به حسد نمیورزد.»
زیر انسان مؤمن همواره با دوستان و برادران خود شاد است، به آنان خوشگمان است و کارهای آنان را به بهترین صورت حمل میکند. مواظب لغزشهای کسی نیست و به آنان گمان بد ندارد.
عزیزان! باید دریچه دل خود را به روی همه باز کنیم. باید به رفتار مسلمانان دوره پیامبر خدا اقتدا کنیم. وقتی یکی از آنان صورت زیبای دیگران را میدید، اگر خود او از نظر ظاهر از دیگران برتر بود، دیگران را در باطن از خودش بهتر میدانست. اگر خود را از او بهتر میدید، میگفت: او از من بهتر است، چون در اسلام از من پیشگامتر است و اگر از خودش کوچکتر بود، میگفت: او از من بهتر است. چون کمتر از من گناه کرده است. او همیشه خیر و خوبی را در وجود دیگران میدید.
این کار احترام گذاشتن به انسانیت دیگران است. این که همیشه سیمای انسانی انسان، غالب است. هر چند که برخیها سعی دارند، به رغم کرامتی که خداوند به انسان بخشیده است، این سیمای نورانی را ناپدید کنند. این برداشت انسانی از انسان مدلول این آیه کریمه است: «وَلَقَدْ کرَّمْنَا بَنِي آَدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى کثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلاً». وآخر دعوانا أن الحمد لله ربِّ العالمين.
خطبه دوم:
بسم الله الرحمن الرحیم
ای بندگان خدا! شما و خودم را به همان چیزی سفارش میکنم که امیرالمؤمنین(ع) توصیه کرده است: «اتّقوا الله في العباد والبلاد، فإنّکم مسؤولون حتّى عن البقاع والبهائم؛ در رابطه با بندگان و سرزمینها تقوای الهی را رعایت کنید. چون شما حتی در قبال مکانها و چهارپایان نیز مسئول هستید.»
امام علی(ع) تقوای الهی را با مسائل عمومی مربوط به بندگان و سرزمینها و حتی حیوانات ارتباط پیوند میزند. چون انسان نمیتواند باتقوا باشد اما نسبت به حوادث پیرامونی خود بیتفاوت بماند؛ یعنی حداکثر کاری که انجام میدهد پیگیری اخبار باشد و نسبت به ظلم به بندگان خدا، ویران شدن کشورها، فساد، فروپاشی ارزشها و اخلاق فقط اظهار تأسف کند.
علی(ع) از ما میخواهد در رابطه با تغییر دادن وضعیت فاسد، منحرف و ظالم به مسئولیت خود عمل کنیم و وضعیت بهتری را بسازیم. هر کسی به نوبه خود باید به وظیفه خود عمل کند. وظیفه ما اقتضا میکند که حرف بزنیم و موضعگیری داشته باشیم،حق، عدالت و آزادی را تأیید کنیم، وضعیت فاسد و ظالم را نفی نماییم، باید ظالمان و مفسدان را رسوا کنیم و نباید پذیران ستمگران و مفسدان شویم. در این باره نباید تبعیض قائل شویم، به نحوی که یکی فرزند خانم باشد و دیگری فرزند کنیز.
توجه به مسائل عمومی مردم، اختیار و انتخاب نیست؛ بلکه وظیفه و رسالت است و همانطور که از نماز، روزه و حج سؤال خواهد شد؛ درباره آن از ما سؤال خواهد شد.
با توجه به این همه درد و رنجی که گرفتار آنیم، عافیت طلبی زمینه را برای سود جویان فراهم کرد که بر کشور و مردم حاکم شوند. زمان آن فرا رسیده است که حال و آینده خودمان را بسازیم. آری! برای این کار باید قربانی بدهیم. هر قدر که در این راه قربانی بدهیم، باز هم کمتر از تاوانی است که در صورت نظارهگر بودن پرداخت خواهیم کرد. با این عزم و روحیه میتوانیم جامعه تازهای بسازیم و با چالشها روبرو شویم.
در لبنان، تغییر ممکن است
از لبنان آغاز میکنیم. روشن شده است که با توجه شدت گرفتن درگیریهای بین المللی و منطقهای و غفلت از موضوع لبنان، از ناحیه خارج، راه حلی در انتظار بحرانهای سیاسی و اقتصادی این کشور نیست. ولی این بدان معنا نیست که تقدیر لبنانیها چنین باشد. چون لبنانیها میتوانند از این وضعیت عبور کنند و اگر تصمیم بگیرند که از امید بستن به حوادث بیرونی دست بردارند، میتوانند برای این بحرانها راه حلی بسنجند.
لبنانیها اگر به وحدت خود دل ببندند و از زنجیر رقابتها و محکمتر کردن ریسمانها که همه چیز را پیچیدهتر میکند، رها شوند، میتوانند وضعیت خودشان را تغییر دهد. موضوع نفت نیز از این واقعیت چندان دور نیست. گفتگوهای روزمره به منظور آرام کردن فضا، مهار فتنهها یا وقت کشی نمیتواند کاری از پیش ببرد، بلکه تفکر جدی برای یافتن راه حل برای همه بحرانها، اعم از انتخاب ریاست جمهوری، قانون انتخابات، نفت، برق، آلودگی محیط زیست و پروندههای بسیار دیگر در این زمینه کارایی خواهد داشت.
لبنانیها حق دارند مانند دیگران در میهن خود زندگی کنند. میهنی که حافظ حقوقشان باشد. حق دارند تا تمام آن کسانی که در مصادر مسئولیت قرار دارند، جلوی این فاجعه را بگیرند. فاجعهای که به فروپاشی سیاسی، اقتصادی و مالی محدود نمیماند؛ بلکه ممکن است به سرعت به فروپاشی نظامهای ارزشی و اخلاقی منجر شود. حال آن که بایسته است لبنان پیشرو ارزش و اخلاق باشد.
در این زمینه، برای این که صحنههای فاجعهبار، نقاط روشنی را که در این برهه در کشور شاهد آن هستیم، از بین نبرد باید به وضعیت امنیتی اشاره کنیم. به خاطر تلاشهای دوامدار نیروهای امنیتی و پیگیری دقیق جزئیات در داخل و مرزها و به خاطر دیدههای بیدار مقاومت در برابر دشمن صهیونیستی و همه کسانی که علیه لبنانی دسیسه چینی میکنند، حد مشخصی از ثبات در کشور حفظ شده است. همین طور در رابطه با پروندههای مهم، کارهای خوبی صورت گرفته است. از جمله میتوان به عملکرد کمیته اتحادیه ارتباطات در موضوع اینترنتهای غیرقانونی اشاره کرد که خسارتهای بیشماری را به خزانه دولت وارد کرده و وارد خواهد کرد که میزان این خسارت به نیم میلیارد دلار میرسد.
در اینجا باید از طرح تحت پوشش قرار دادن درمان سالخوردگان که اخیراً اعلام شد تقدیر و تشکر کنیم. البته برخیها آن را ماجراجویانه دانستند که باید مورد بحث و بررسی بیشتری قرار داشته باشد؛ اما ما آرزو داریم که این طرح و سایر طرحهای دیگر رنگ واقعیت به خود بگیرند. ولی متأسفانه در سطح دولت، کار عمده و فراگیری در این باره صورت نمیگیرد.
در زمینه محیط زیست و بهداشت، امیدواریم کار جدی و سریعی برای برطرف کردن آلودگی دریاچه لیطانی و قرعون صورت بگیرد. نباید با سپردن این موضوع به کمیتهها، از کنار این مسئله خطرناک به راحتی عبور کرد. تداوم این آلودگی که زندگی، سلامتی و معیشت شهروندان را تهدید میکند ضررهای زیست محیطی، بهداشتی و اقتصادی بسیاری در پی دارد.
اگر مسئولان به مسئولیت خود عمل کنند و افرادی در این راه مانع تراشی نکنند، ما ابزارهای لازم برای برون رفت از تونل تاریکی را که از آن رنج میبریم، در اختیار داریم.
دولت ما در دایره هدف قرار دارد
وضعیت بیثباتی که لبنان گرفتار آن است، وضعیت کشورهای گوناگون منطقه است که درگیریها و دسته بندیها در آنها ریشه دوانده است. دستهای خارجی نیز در این مسئله دخالت دارد که سعی در تثبیت و تقویت نفوذ خود دارند و منطقه را گاو شیری و بازار سلاحهای صادراتی خود میدانند. متأسفانه طرحهای تجزیه طلبانه و فتنه داخلی نیز به دست عناصر عربی و اسلامی، آن هم با عناوین مختلف صورت میگیرند. روشن شده است که اگر این فتنهها شعلهور شوند، آتش آن به مرزهای خاصی متوقف نخواهد شد و دست کسانی را که آتش فتنه را شعلهور کردند و بر آن دمیدند، خواهد سوزاند.
با توجه به رویدادهای فرسایشی در سوریه، عراق و یمن و اکنون ترکیه، معتقدیم که تضعیف هر کشور عربی و اسلامی به معنای ضعیف شدن همه کشورهای اسلامی و عربی و خدمت رایگان به دشمن صهیونیستی است. ما دشمن صهیونیستی را در همه این فتنهها بیطرف نمیدانیم. دشمن سعی دارد قویترین قدرت منطقه و جهان باشد.
زمان آن فرارسیده است که دنیای عربی و جهان اسلام بفهمند که همه در معرض تهدید و فرسایش قرار دارند. از این رو لازم است به سرعت صفحات سیاهی را که بدان عادت کردهاند، ورق بزنند و صفحات تازهای را برای خود بگشایند که به آنان اجازه دهد به جای تضعیف، همدیگر را تقویت نمایند. این نیز با صیانت داخلی و جلوگیری از مداخلات خارجی ممکن است.
جنایتهای تروریستی، از مرزها فراتر رفته است
در اینجا باید به برخی از وحشیگریهایی که در سوریه صورت گرفته است، اشاره کنیم. آخرین آن جنایتی است که یکی از گروههای تروریستی به اصطلاح معتدل در حق نوجوان فلسطینی مرتکب شده است. آنان بعد از شکنجههای بسیاری این کودک اسیر را سر بریدند. این جنایت به میزان جنون، انحطاط اخلاقی و انسانی جامعه ما اشاره دارد. لازم است که همگان به محکوم کردن این جنایت بسنده نکنند و آن را خطای فردی محسوب ننمایند. نباید به درخواست تحقیق درباره علت بروز این جنایت بسنده کنند تا از بار سنگین این جنایت بکاهند و با مرتکبان این جنایت برخوردی صورت نگیرد. بلکه باید بسیجی همهجانبه صورت بگیرد و با این پدیده تروریستی به صورت مستقیم برخورد شود. چون این جنایتها نه فقط سوریه و منطقه خاص، بلکه همه دنیا را تهدید میکند.
این راه مقابله با این پدیده، سرعت بخشیدن به ایجاد راه حلهای هدفمندی است که جلوی این خونریزیها را بگیرد و کشور را از دردهای دوامدار آن رها کند. دردهایی که اگر ادامه یابد، پدیدههای مشابه و فراتر از آن را سبب خواهد شد.