29 رجب 1437 هـ برابر با 17 اردیبهشت 1395 هـ و ٦/٥/٢٠١٦ م
مطالب مهم خطبه اول: قلم چیست؟ / علم، راه پیشرفت / ملت اهل مطالعه کجاست؟ / اوج گرفتن در بلندای علم.
مطالب مهم خطبه دوم: لبنان، اول در فساد / رأی یک مسئولیت است / در سوریه، هیچ امیدی غیر از مذاکره وجود ندارد / سالروز اسراء و معراج پیامبر(ص)
خطبه اول:
«ن وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ * مَا أَنتَ بِنِعْمَةِ رَبِّک بِمَجْنُونٍ * وَإِنَّ لَک لأَجْرًا غَيْرَ مَمْنُونٍ * وَإِنَّک لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ»(القلم:1-4). صدق الله العظيم.
قلم چیست؟
مفسران در معنای قلم با یکدیگر اختلاف نظر دارند. برخی از آنان عقیده دارند که قلم آن چیزی است که نامه اعمال بشر با آن نوشته میشود. برخی دیگر نیز بر این نظر هستند که قلم آن چیزی است که فرشتگان الهی وحی آسمانی را با آن مینویسند. ولی از آنجایی که این سوره مکی است، شاید احتمال این باشد که قلم آن چیزی است که نزد عرب معمول بوده است و ما نیز از آن برای نوشتن استفاده میکنیم. در این معنا دلایل ژرفی وجود دارد که به راحتی نمیتوان از کنارشان گذشت. چون اولاً خداوند به قلم سوگند یاد کرده است و آن را بر چیزهای دیگر ترجیح داده است. ثانیاً در آن زمان، نوشتن برای اعراب مکه پدیدهای نادر بود و خیلیها آن را نمیدانستند. چون جامعه مکه، جامعه بیسوادان بود. به هر حال در آن زمان، بسیاری از ملتها بیسواد بودند. اهمیت قلم نیز از همین جا ناشی میشود.
به هر حال با این که این معنا برای آن جامعه، معنایی انقلابی و تغییری بود، اما با ژرفا و ظاهر قرآن و آیاتی که از همان ابتدا پی در پی بر پیامبر نازل میگردید، هماهنگی کاملی داشت.
در بیست و هفتم رجب الحرام، جبرئیل بر پیامبر نازل شد. آن هم در حالی که پیامبر در غار حرا به عبادت، تفکر و تأمل مشغول بود. جبرئیل این آیات را بر پیامبر نازل کرد تا آغازی بر باز کردن دلهای مردم به روی دعوت الهی باشد. دعوتی که به دستور خداوند باید به تمامی مردم میرسد. اگر چنین نشود، رسالت نیز به اهداف خود نمیرسد و طرح آن عملی نمیشود: «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّک الَّذِي خَلَقَ * خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ عَلَقٍ * اقْرَأْ وَرَبُّک الْأَکرَمُ * الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ * عَلَّمَ الْإِنْسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ».
بیایید در معنا و محتوای این زمان و این انتخاب قدری تأمل کنیم.
یکی از نکتههای ظریف این آیات، قرار گرفتن آغاز نبوت حضرت محمد(ص) در کنار تکریم آدم و موضوع علم است: «وعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء کلَّهَا» وقتی که فرشتگان عبادت و تسبیح خودشان را وظیفهشان بود، بهانهای برای پرسیدن علت آفرینش آدم قرار دادند، خداوند متعال علم آدم را عامل برتری او قرار داد: «وَإِذْ قَالَ رَبُّک لِلْمَلائِکةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُواْ أَتَجْعَلُ فِيهَا مَن يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِک الدِّمَاء وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِک وَنُقَدِّسُ لَک قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ» تا جایی که فرمود: «يَا آدَمُ أَنبِئْهُم بِأَسْمَائِهِمْ».
علم، راه پیشرفت
راه رسیدن به علم، مطالعه است. علم از نشانههای قدرت است و در چند جای قرآن کریم به این مسئله اشاره شده است. برای نمونه در سوره نمل آمده است: «قَالَ عِفْريتٌ مِّنَ الْجِنِّ أَنَا آتِيک بِهِ قَبْلَ أَن تَقُومَ مِن مَّقَامِک وَإِنِّي عَلَيْهِ لَقَوِيٌّ أَمِينٌ * قَالَ الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْکتَابِ أَنَا آتِيک بِهِ قَبْلَ أَن يَرْتَدَّ إِلَيْک طَرْفُک»؛ بنابراین علم سلاحی کارآمد است و یکی از نشانههای رشد و ترقی ملتها به شمار میآید. قدرتی که مبنای علمی نداشته باشد، موقتی است و نمیشود به عنوان قدرتی حقیقی، ثابت و دوامدار روی آن تکیه کرد.
این مفهوم در واقعیت امروز ما به روشنی دیده میشود. ملتهایی که کلیدهای دانش را در اختیار دارند، در کشورشان کتاب بسیار چاپ میشود، مطالعه کتاب وجود دارد، کتاب بسیار تألیف میشود و تولید دانش در آنها وجود دارد، بر جهان حاکم هستند و دنیا را طبق میل خود به حرکت درمیآورند. از این رو نگرانی قدرتهای استکباری این است که دولتهای مخالفشان به تواناییهای علمی دست پیدا کنند. نگرانی دستگاههای اطلاعاتی و جاسوسیشان نیز همین است. به همین دلیل هر از گاهی در کشورهای اسلامی و عربی به ترور دانشمندان مبادرت میورزند که ترور دانشمندان هستهای جمهوری اسلامی ایران نیز در این راستا صورت گرفت.
ملت اهل مطالعه کجاست؟
عزیزان! مطالعه اساس معرفت، آگاهی و فرهنگ است. خداوند نیز در اولین وحی خود به پیامبر، او را به خواندن فرامیخواند؛ یعنی امت مورد نظر خداوند، امت اهل مطالعه و آگاه است.
نگاه به گذشته امت اسلامی نیز همین معنا را مورد تأکید قرار میدهد؛ زیرا روش قرآن که با خواندن آغاز میشود و توجه اسلام به نگارش و محو بیسوادی، بسیار روشن است. چون آزادی اسرا را به آموختن سواد به مسلمانان منوط کرد. این بذر تغییری، عرب را از جامعهای بیسواد(هر چند که با شعر آشنایی کاملی داشتند) به جامعهای فرهیخته که کتابخانههای عمومی، کافههای فرهنگی و نهضت نگارش و ترجمه در آن رواج بسیاری یافت، تبدیل گردید. البته ما نمیخواهیم تاریخ را تقدیس کنیم و بدون نقادی به گذشته خود افتخار کنیم، ولی در موضوع تولیدات فرهنگی مسلمانان، در قیاس با ملتهای دیگر، این تغییر و انتقال بسیار به سرعت اتفاق افتاد و ما شاهد تعداد بسیار زیادی از کتابها و تألیفات هستیم که در آن زمان تولید شدند. این مربوط به گذشته بود؛ اما امروز ما به صورت خجالتآوری از ملتهای دیگر عقب ماندهایم. آمارها هشدار میدهند که میانگین مطالعه و ترجمه در امت اسلامی بسیار پایین است و این یعنی عقبگرد.
بار دیگر باید به خواندن بازگردیم. متأسفانه تأملات قرآنی ما، آن گونه که باید با ژرفای مفاهیم قرآنی هماهنگی داشته باشد، به نقد وضعیت امروز ما نمیپردازد. چون خواندنی که خداوند به پیامبرش دستور داد، به مسائل شرعی و دینی محدود نمیشود، بلکه همه مفاهیم وسیع و نامتناهی چون آفرینش را نیز شامل میشود. چون خداوند خواندن را در کنار افقهای وسیعی آورده است. افق آفرینش طبیعی(علقه، افقها، آسمانها و زمین) و آفرینش ذاتی(روح و یاد دادن ندانستهها به انسان).
هدف خداوند از این خواندن این است که روزنهای وسیع برای آشنا شدن انسان با انسان، طبیعت و آفریدگار باشد. برای این است که انسان از سرچشمههای دانشها، تجارب، پدیدهها، اندیشهها، دانشهای گوناگون اعتقادی، فلسفی و فکری مردم و سایر دانشهایی که باید در یادگیریشان بکوشیم، بنوشد.
ازاین رو وقتی از کیفیت یا آمار ساعات و دقیقههای مطالعه فرد سخن میگوییم، به فرض درستی این آمارها، مهم کیفیت، تنوع، عمیق و جدی بودن مطالعه است. اگر فردی ساعتهای طولانی در روز مطالعه کند، اما خرد او از دایرههای تنگی که انسان گرفتار آن است بیرون نرود، این مطالعه انسان را به جایی نمیرساند. منظور مطالعه گستردهای است که همه موانع را بشکند، شکافها را پر کند، چشماندازها را توسعه دهد و دیگران را بشناسد. نه این که انسان از دستاوردهای فکری و کتابهای دیگران بهراسد و خود را از مطالعه آنها محروم کند و در نهایت جلوی آنها را بگیرد و سانسورشان نماید. متأسفانه فرهنگ ما همچنان اسیر کتاب سوزیها و مصادره محتوای آنها و حتی مصادره هویت و پس زمینههای مؤلفان کتابهاست.
اوج گرفتن در بلندای علم
عزیزان! مناسب این است که با آگاهی و بدون پیش داوری مطالعه کنیم. همین طور نباید تسلیم محتوای کتابها شویم، کورکورانه آنها را بپذیریم و طوطیوار حفظشان کنیم. لازم است که خردهای خود را در فضای بیکران رها نماییم. باید خردهای خود را از زندانهای اجتماعی، فکری، سیاسی و دینی رها کنیم. دانش برای خود راهها و ابزارهای متعددی دارد؛ اما بهترین و منطقیترین راه رسیدن به دانش، مطالعه است. از این رو سخت نیازمند آنیم که خود را به مطالعه عادت دهیم و ارزش مطالعه را در بین خود تقویت و تثبیت نماییم. چون مطالعه یک انتخاب نیست، بلکه واجب است.
عزیزان! در سالروز مبعث شریف نبوی، لازم است که به بلندای دانش و معرفت اوج بگیریم و از حاشیههای سنگینی که ما را به زمین میخکوبمان کردهاند و نمیگذارند هوای پاک بلندیها را تنفس کنیم، رها شویم.
پیامبر خدا برای ما علم و اخلاق آورد و با مطالعه و آموزش دلهای مردم را گشود و توانست آنان را از تاریکیهای جاهلیت به روشنی رسالت منتقل کند.
کسی که مطالعه، معرفت و تأمل را آورده است، ممکن نیست رسالت او دربردارنده چیزهایی باشد که روزنه خردها و دلها را ببندد و به نابودی و ویرانی بینجامد. ما به عنوان عالم و پژوهشگر باید در بسیاری از میراثهایی که باعث این وضعیت ناگوار شده است و ما از آنها رنج میبریم، تجدید نظر کنیم. نباید به صدای اعتراض بلند کردن بسنده کنیم. بلکه باید برای تبیین چیزهایی که پیامبر رحمت، دانایی و ایمان به خاطرشان مبعوث به رسالت گردید، عمل کنیم. خداوند را سپاسگزاریم که با فرستادن پیامبر خود بر ما منت نهاد. پیامبری که باید هدایتگر، بشارت دهند، بیم دهنده و چراغ روشن باشد. والحمد لله ربِّ العالمين.
خطبه دوم:
بسم الله الرحمن الرحیم
ای بندگان خدا! شما و خودم را به تقوای الهی توصیه میکنم. چون بالاتر از تقوا ارزشی وجود ندارد. هیچ عملی نیز بدون تقوا کامل نیست. جز با تقوا نمیشود به چیزی در نزد خداوند دست یافت. خداوند درباره تقوا فرموده است: «إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ». تقوا به این معناست که خداوند صاحب اختیارمان باشد، همه امور خود را به خداوند واگذار کنیم و زمام اختیار خود را به خداوند بسپاریم. چون هیچ چیزی بدون رضایت او کامل نیست و بدون اجازه او، هیچ تصمیمی گرفته نمیشود. پس همان طور که شاعر سروده است رضایت او بالاتر از همه رضایتهاست:
فليتک تحلو والحياة مريرةٌ وليتک ترضى والأنام غِضابُ
وليت الّذي بيني وبينک عامرٌ وبيني وبين العالمين خرابُ
کاش تو شیرین باشی و زندگی تلخ باشد. کاش تو راضی باشی و مردم خشمگین باشند. کاش میان من و تو آباد باشد و میان من و همه جهانیان خراب.
سخت نیازمند آنیم که برای داشتن این ارزش آمادگی بگیریم. باید تقوا را در جانهای خود بازسازی کنیم. نباید در هنگامه نبرد هواها، تعصبات، واکنشها و تنشها تقوا را از دست بدهیم. اگر تقوا نباشد، معیار و ضابطهای باقی نمیماند. اگر تقوا باشد، آگاه، آزاده و سرور زندگی خواهیم بود.
روز یکشنبه به پیشواز ماه شعبان میرویم. این ماه، ماه رسول خداست. این ماه فرصتی است برای این که با بهرهبرداری از فضای دعا، ذکر، مناجات، روزهداری، مناسبتها و انجام اعمال صالح در روزهای آن، ارزش تقوا را در جان خود تقویت و تثبیت کنیم. در این صورت از توان بیشتری برای مقابله با چالشها برخوردار خواهیم شد.
لبنان، اول در فساد
از گزارشی آغاز میکنیم که اخیراً منتشر شده است. در این گزارش لبنان یکی از فاسدترین کشورهای خاورمیانه توصیف شده است. این گزارش میبایست ارکان طبقه سیاسی کشور را میلرزاند و آنها احساس شرمساری میکردند. چون آنان نیز شریک مدیریت کشوری هستند که ویژگی بارز آن فساد است.
ولی متأسفانه این خبر نیز بسیار عادی تلقی شد و هیچ کس خود را عهدهدار اثبات صحت و سقم آن ندید. برای بررسی این گزارش شورای وزیران تشکیل جلسه نداد و بخشهای نظارتی تلاشی صورت ندادند. طبیعی است که برای بررسی این گزارش پارلمان نیز تشکیل جلسه ندهد و در وضعیت ناگوار کشور تجدید نظر نشود.
همه از کنار موضوع فساد خیلی راحت عبور میکنند و فساد هیچ واکنشی را در میان ما برنمیانگیزد. گویا به فساد عادت کردهایم و فساد به بخشی از زندگی سیاسی روزمرهمان تبدیل شده است. کافی است به دور و بر خود نگاه کنیم. خواهیم دید که همه پروندههای فساد باز هستند و بازخواهند شد. فقط هیاهو به راه میافتد؛ اما با تشکیل چند جلسه، دیدار و محاکمه زود همه چیز خاتمه مییابد. بدون این که کاری در روی زمین صورت بگیرد. مسئولیت این فساد به دوش این و آن میافتد، اما مفسدان واقعی مورد بازخواست واقع نمیشوند. چون آنان از پوشش حمایتی کامل طوایف، مذاهب و مراکز سیاسی خود برخوردارند.
در برابر این وضعیت از همه کسانی که در مناصب سیاسی قرار دارند، میخواهیم که خود را تبرئه کنند. چون طبق این گزارش آنان نیز متهم هستند. البته ما همه را متهم نمیکنیم. از این رو میخواهیم که حالت فوق العاده ملی اعلام شود. از مردم لبنان نیز میخواهیم که مسئولیتپذیر باشند و صدای اعتراض خود را بلند کنند. نباید صدای خود را بیتأثیر بدانند یا معتقد باشند که امیدی به تغییر نیست.
تصمیم به دست خود لبنانیهاست. البته اگر خودشان بخواهند که تصمیم گیرنده باشند. شاید انتخابات پیش روی شهرداریها، یکی از ابزارهای بیان اعتراض باشد. باید با رأی خود اعلام کنند که در شهرداریها و طرحهای آتی جایی برای مفسدان وجود ندارد.
رأی یک مسئولیت است
متأسفانه باید اعلام کنیم شواهد نشان میدهند که انتخابات آتی نیز به همان صورتی است که بدان عادت کردهایم. در این انتخابات نیز غلبه با محاسبات طایفهای، مذهبی، سیاسی و خانوادگی، دامن زدن به کینههای تاریخی و انتخاب همان افراد است و به شایستگیها و افرادی که طرحهای جدی دارند، توجه نمیشود.
ما با دیگر تأکید میکنیم که رأی یک مسئولیت است. در این برهه حساس، تکلیف شرعی انتخاب افراد شایسته، صادق و امانتدار است. اینها ویژگیهای اساسی یک انتخاب درست هستند. خوب است در اینجا این حدیث را یادآوری کنیم: «لا تنظروا إلى طول رکوع الرّجل وسجوده، بل إلى صدق حديثه وأداء أمانته؛ به رکوعها و سجدههای طولانی افراد نگاه نکنید، بلکه به راستگویی و امانتداریشان نگاه کنید.»
خواست ما این است که این انتخابات مجالی برای نفس کشیدن مردم باشد. برای این که مردم بتوانند با جدیت تمام، عزم و اراده خود را برای تغییری که سزاوار آن هستند و نیت خود برای زدودن نمادهای ریشهدار فساد را نشان دهند.
روشن است که تغییر، جز با اراده و تصمیم لبنانیها رقم نخواهد خورد. در غیر این صورت فاسدان مناصب خود را ترک نخواهند کرد و ما نیز قانون انتخاباتی درستی نخواهیم داشت. با این وضعیت اگر قانونی هم تصویب شود، باز هم در چارچوب نیروهای سیاسی و طایفهای خواهد بود. ما نمیتوانیم به ایجاد تغییر امیدوار باشیم، مگر این انتخاب کنندگان در نحوه تعامل خود با انتخابات تغییر ایجاد کنند.
ما شاهد بروز چنددستگیها در درون خانوادهها و شهرها هستیم. باید تأکید کنیم که این چنددستگیها نباید به بروز درگیریهای داخلی بینجامد و سبب ایجاد تفرقه در میان یک خانواده و یک روستا شود. این رقابتها باید در راستای مصالح عمومی مردم باشد و همه به دور از هر گونه تشنج، نتیجه انتخابات را بپذیرند.
در سوریه، هیچ امیدی غیر از مذاکره وجود ندارد
در سوریه امیدواریم که دعوت به آتش بس و توقف خونریزی و جنگ که شهروندان به هیزم اصلی تبدیل شده است و این مردم هستند که با افزایش مداوم قربانیها، از پیامدهای آن رنج میبرند، پابرجا بماند.
ما معتقدیم که جز با بازگشت به میز گفتگوها و امتیاز دادن همه طرفها به نفع سوریه، هیچ امیدی به توقف ویرانی در این کشور نیست. چون روشن شده است که با توجه به پیچیدگیهای منطقهای و بین المللی، درگیریهای این کشور را پایانی نیست. اگر کسی معتقد باشد که میتواند این درگیری را به نفع خود به پایان برساند، خیالی بیش نیست. شاید در یک جبهه به دستاوردی برسد، اما در جبهات دیگر نتیجهای در پی نخواهد داشت.
در اینجا بار دیگر از همه دولتهای تأثیرگذار در این درگیری میخواهیم که از تشدید درگیریها دست بردارند. همین طور از کشورهای عربی و اسلامی میخواهیم که برای برون رفت از این دالان تاریک، عربیت، اسلامیت و انسانیت خود را بازیابند. چون دولتهای بزرگ طبق منافع خود رفتار میکنند و به ارزشها و مبانی توجهی ندارند. از این رو سزاوار نیست که ما نیز به روش آنها عمل کنیم.
سالروز اسراء و معراج پیامبر(ص)
این روزها سالگرد اسراء و معراج پیامبر است. این مناسبت فرصت خوبی است برای این که مسئولیت خود در قبال مسجدالاقصی، پیرامون آن و فلسطین را به یاد بیاوریم. این مسجد محل سیر پیامبر و به معراج رفتن آن حضرت است. مسلمانان همان طور که در قبال مسجدالحرام مسئولیت دارند در ازای مسجد الاقصی نیز مسئول هستند.
این مناسبت، انگیزهای است برای این که مسلمانان نقش خود را بازیابند. نباید در سایه درگیریهای طایفهای، سیاسی، مذهبی و فتنههایی که منطقه را فرا گرفته است، قضیه مسجد الاقصی و قدس تباه شود.
این مناسبت در این برهه آمده است تا ایمان ما را بیدار کند. شاید باعث شود که جهتگیریها دوباره به سمت بایسته آن که فلسطین است، بچرخد.